شرق/ متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
رضا نصری| اولین نشست «کمیسیون مشترک» در سطح وزیران پس از خروج آمریکا از برجام برگزار و منجر به صدور یک بیانیه شد. این بیانیه، مانند همه بیانیههایی که در عرصه دیپلماسی در سطح «کلان» تنظیم میشود، حاوی یکسری اهداف و یکسری تعهدات کلی است که در مجموع بیانگر «سیاست» کشورهای امضاکننده در قبال موضوع مورد بحث است؛ ضمن اینکه، در کنار آن به دقت از حوزهها و سکتورهای هدف برای تأمین خواستههای ایران نیز نام میبرد. هرچند، آنطور که کارشناسان انتظار داشتند، جزئیات زیادی از راهکارهای عملی و شیوههای عملیاتیکردن تعهدات طرف مقابل «علنی» نشد، اما این نشست حاوی نکات مهمی است که لازم است افکار عمومی درباره آن تأمل کند:
۱) اول اینکه یک بار دیگر، قدرتهای جهانی از عزم سیاسی خود برای مقابله با تحریمهای آمریکا و منزویکردن سردمداران واشنگتن خبر دادند. به عبارت دیگر، یک بار دیگر، مهمترین بازیگران عرصه سیاسی و اقتصادی در جهان - در بالاترین سطوح و از متنوعترین گرایشات ژئوپلیتیک و سیاسی - گرد هم آمدند تا در کنار ایران راهکارهایی برای خنثیکردن و مهار سیاستهای خصومتآمیز ایالات متحده پیدا کنند. هرچند این اتفاق مهم و نادر بعضا در میان انبوه تحلیلها و نظرات مختلف کمرنگ جلوه داده میشود، اما لازم است افکار عمومی، بازار و کارگزاران عرصه اقتصادی در ایران به اهمیت آن واقف شوند و با اطمینان خاطر بیشتر و نگاه مثبتتری به ظرفیتها، تحولات پیشرو و آینده کشور نگاه کنند.
۲) دوم اینکه بروز این «عزم سیاسی» اتفاقی و بیدلیل نیست و بیانگر این حقیقت است که ایران، در صحنه بینالمللی، از اهرمها، جایگاه و موقعیت خوبی برخوردار است. در واقع، نهتنها واکنشهای احتمالی ایران در صورت شکست مذاکرات مستعد آسیبرسانی به نظام اقتصاد جهانی و ایجاد بحرانهای داخلی در کشورهای غربی است، بلکه صرف پشتکردن به ایران و برجام میتواند رژیمهای حقوقی را که نظم جهانی بر آن متکی است به شدت خدشهدار کند.
به بیان دیگر، نادیدهگرفتن منافع ایران مستعد این است که رژیم عدم اشاعه هستهای، نظام حقوقی مربوط به توافقات و معاهدات بینالمللی، نظام حقوقی حاکم بر مراودات نفتی، نظام حقوقی حاکم بر تجارت آزاد و حتی نظام حقوقی حاکم بر همکاریهای بینالمللی در حوزه مبارزه با قاچاق مواد مخدر، امور پناهندگان و حتی رژیم حقوقی کشتیرانی و عبور بیضرر از آبراههای سرزمینی را نیز دچار آسیبهای فراوان کند. در نتیجه، همانطور که وزرای خارجه قدرتهای اروپایی به صورت کتبی و شفاهی بارها تأکید کردهاند، حفظ برجام و تأمین منافع ایران از دید اغلب اعضای جامعه جهانی یک «ضرورت امنیتی» است. در نتیجه، لازم است افکار عمومی به این نکته نیز واقف باشد که نهتنها عزم طرف مقابل برای تأمین خواستههای ایران جدی است بلکه دست دولت ایران برای حفظ و پاسداری از منافع کشور نیز باز است و این خود باید یک عامل اطمینانبخش دیگر برای مردم، بازار و کارگزاران عرصه اقتصادی کشور باشد.
۳) سوم اینکه این نشست و عزم سیاسی ایجادشده هرچند در نگاه اول به دنبال یافتن راهکارهای «چندجانبه» برای عبور از بحران است اما راه را برای آغاز مذاکرت «دوجانبه» میان ایران و سایر کشورهای غربی نیز هموار کرده و این امکان را در اختیار دستگاه دیپلماسی، نهادهای ذیربط و کادرهای فنی قرار داده تا در صورت لزوم برای یافتن راهحلهای عملی و کارآمد، با همتایان خود به صورت دوجانبه به مذاکره و گفتوگو بنشینند. به عبارت دیگر، لازم است افکار عمومی، بازار و کارگزاران عرصه اقتصادی کشور به این نکته نیز واقف باشند که تلاشهای دستگاه دیپلماسی کشور به «فرومهای بینالمللی» و یافتن فرمولهای «چندجانبه» محدود نخواهد بود و در موازات این نشستهای رسانهای و پرسروصدای بینالمللی، اقدامات مؤثر و راهکارهای عملیاتی قابل ملاحظهای در سطوح دوجانبه نیز در دست بررسی است. در این راستا، تشکیل کمیسیونهای مشترک و کارگروههای دوجانبه «اقتصادمحور» میان ایران و کشورهای غربی، تلاش برای ایجاد سازوکارهای مالی و بانکی مشترک (با تضمین دولتها)، رایزنی و تلاش برای اطمینانسازی از اجرای صحیح و مؤثر قوانینی مانند «قانون مسدودکننده» در سطوح ملی و برخی اقدامات دوجانبه دیگر (که طبیعتا در بیانیه کمیسیون مشترک بازتاب چندانی ندارد) از جمله اقدامات تکمیلی در کنار اقدامات چندجانبه است.
۴) چهارم اینکه یکی از اهدافی که وزرای کشورهای عضو کمیسیون مشترک، از جمله چین به آن متعهد شدهاند عبارت از «تداوم صادرات نفت و گاز و محصولات نفتی و پتروشیمی ایران» است. این موضع وزرای گروه ۴+۱ پاسخ روشنی به این ابهام و پرسش چند هفته اخیر است که سرانجام مشتریان نفت ایران - بهویژه چین - در برابر فشار آمریکا برای توقف خرید نفت از ایران چه خواهند کرد؟ به بیان دیگر، این موضع چین و سایر دولتها که در قالب بیانیه کمیسیون مشترک برجام ابراز شد، تا حدود زیادی نگرانیهای ناشی از «همراهی» احتمالی مهمترین خریداران نفت ایران با سیاست «بهصفررساندن فروش نفت» را که دیپلماتهای ارشد آمریکایی در هفتههای اخیر حول آن تبلیغات گستردهای به راه انداخته بودند، برطرف میکند و این خبر خوبی در راستای عادیسازی فضای اقتصادی کشور است.
و آخر اینکه هنوز راه پرمانع و دشواری برای خنثیسازی حداکثری تحریمهای ثانویه آمریکا پیشروست، اما حقیقت این است که راههای عملی و پیشنهادهای مبتکرانهای روی میز است که تحقق آنها مستلزم صبر و بردباری مسئولان و افکار عمومی است. پاداش این صبر و بردباری که شاید بتوان از آن با تعبیر «صبر استراتژیک» یاد کرد، ایجاد سازوکارهای دائمی است که قادر خواهد بود در آینده ایران را تا حدود زیادی، یک بار برای همیشه، از گزند تحریمهای ثانویه ایالات متحده رها کند. حال باید دید طاقت مسئولان نظام و فشار افکار عمومی برای حل هرچه سریعتر چالشهای تحریمی تا چه میزان به صبر و بردباری مجال خواهد داد.