مشرق/ متن پیش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست


خروج ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران از نظر بسیاری از کارشناسان آمریکایی اقدامی بر خلاف منافع ملی آمریکا بود. تحلیلگران بی‌شماری هم تا کنون علیه این تصمیم نابخردانه رئیس‌جمهور آمریکا دست به قلم شده‌اند. با این وجود، بسیاری از این تحلیلگران صرفاً به انتقاد از ترامپ و برشمردن خطرات تصمیم وی در خارج کردن کشورش از برجام اکتفا کرده‌اند و کم‌تر کسی تلاش نموده تا لایه‌های مختلفی را بشکافد که احتمالاً پشت این تصمیم نهفته هستند.

در این میان، «ویلیام انگدال» استاد دانشگاه و اقتصاددان آمریکایی طی گزارشی تحت عنوان «جدیدترین افسانه‌ها، دروغ‌ها و جنگ‌های نفتی واشینگتن[۱]» که در مجله اینترنتی «نیو ایسترن آوت‌لوک» منتشر شده، به نکته‌ای درباره رویکرد ترامپ در قبال توافق هسته‌ای با ایران اشاره می‌کند که ظاهراً از چشم بسیاری از کارشناسان مخفی مانده است. توجه به این نکته ممکن است اصلی‌ترین دلیل (یا دست‌کم یکی از دلایل اصلی) لج‌بازی‌های ترامپ درباره برجام را روشن کند.

خیز آمریکا به سوی تبدیل شدن به یک قدرت نفتی
انگدال در ابتدای گزارش خود می‌نویسد: «راننده‌های آمریکایی در حالی از افزایش قیمت بنزین شکایت دارند که کابینه ترامپ و ذی‌نفعان پشت پرده آن در حوزه‌های نفتی و بانکی در مسیر بانک [برای اندوختن ثروت‌شان، به ریش راننده‌ها] لبخند می‌زنند. اگر به رویدادهای ظاهراً بی‌ربط به یک‌دیگر در ایران، ونزوئلا و اکنون لیبی نگاه کنیم، خواهیم دید که یک استراتژی منسجم با هدف ایجاد اختلال در جریان‌های اصلی [تأمین] نفت وجود دارد که مستقیماً به سود سلطه نفتی آمریکاست.»

تا یک دهه پیش، این نظریه که آمریکا بتواند جای عربستان یا روسیه را در صدر فهرست بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت در جهان بگیرد، به ذهن هیچ‌کس خطور نمی‌کرد. با این حال، امروز، دست‌یابی به این امر، به وضوح یکی از اولویت‌های سیاست خارجی دولت ترامپ و بانک‌های اصلی وال‌استریت است؛ بانک‌هایی که بودجه تولید نفت از [سنگ‌های رسوبی] شِیل در آمریکا را تأمین می‌کنند. این استراتژی، دارای اهداف ژئوپلتیک است و در نهایت قصد دارد روسیه، ایران و دیگر کشورهای مستقل تولیدکننده نفت مانند ونزوئلا را تضعیف کند.

آن‌چه نویسنده گزارش به آن اشاره دارد، استفاده آمریکا از فناوری جنجال‌برانگیزی موسوم به «شکست هیدرولیکی[۲]» است که در آن، با تزریق مایعی تحت فشار (عموماً آب حاوی ماسه)، گاز و نفت به شیوه‌ای مصنوعی از زیر زمین استخراج می‌شود. اگرچه این فناوری با انتقادهای مختلفی از جانب کارشناسان حوزه‌های سلامت عمومی و محیط‌زیست همراه بوده و بنا به یافته‌های علمی، می‌تواند خطر انتشار گازهای گل‌خانه‌ای نظیر متان را افزایش دهد و به تحریک زمین‌لرزه نیز منجر شود، اما سودمند بودن این فناوری موجب شده تا دولت آمریکا به شدت از آن استقبال کند.

کارشناس مجله نیو ایسترن آوت‌لوک معتقد است: «اگر به حوادثی نگاه کنیم که اخیراً رخ داده و قیمت‌های جهانی نفت را به طور چشم‌گیری تحت تأثیر قرار داده‌اند، متوجه الگوی واضحی در این میان می‌شویم که نتیجه قدرت بازار آزاد نیست، بلکه دست‌کاری‌های ژئوپلتیک، بیش از همه توسط واشینگتن، آن را پیش می‌برند. موارد ایران، ونزوئلا و اخیراً لیبی به وضوح نشان می‌دهند که واشینگتن مصمم است تا قیمت نفت را آن‌قدر افزایش بدهد که سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی‌اش در صنعت توسعه‌یافته تولید نفت از شیل در این کشور، توجیه گردد.» توضیح، این‌که استفاده از فناوری شکست هیدرولیکی علاوه بر ملزومات فنی، نیاز به منابع مالی و غیرمالی بسیار گسترده‌ای دارد که بسیاری از کشورها را عملاً از به‌کارگیری این فناوری منع می‌کند.

مشکل ترامپ با ایران نفت است، نه برنامه هسته‌ای
انگدال برای اثبات استدلالش درباره سیاست نفتی کاخ سفید، پیش از هر دلیل دیگری، پرونده برجام را بررسی می‌کند و می‌نویسد:

یک نکته واضح در مورد خروج یک‌جانبه دولت ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران وجود دارد: این توافق قرار بود ایران را از تحریم‌های اقتصادی غرب رها و راه را برای ورود میلیاردها دلار سرمایه خارجی‌ای به این کشور باز کند که بیش از همه در صنعت نفت و گاز این کشور مصرف می‌شد. بنابراین واقعیت این است که خروج ترامپ از برجام، هیچ ارتباطی با طرح‌های هسته‌ای ایران، به خودی خود، نداشت. این تصمیم ترامپ مستقیماً با هدف پیدا کردن بهانه‌ای برای اِعمال مجدد تحریم‌های اقتصادی علیه فروش نفت ایران و توسعه بخش نفت و گاز این کشور اتخاذ شد.

گزارش ادامه می‌دهد: «دولت ترامپ با نادیده گرفتن گزارش‌های سازمان ملل که نشان می‌دادند ایران به توافق هسته‌ای پای‌بند بوده است، ماه می [سال ۲۰۱۸] و در مقابل اعتراضات سایر امضاکنندگان برجام، یعنی اتحادیه اروپا، روسیه و چین، به شکل یک‌جانبه عملاً پایان عمر این توافق‌نامه را اعلام کرد. در تاریخ ۴ نوامبر، تحریم‌های جدید و شدیدی که عمدتاً صادرات نفت ایران را هدف قرار داده‌اند، به اجرا در خواهند آمد؛ مگر آن‌که ایران تسلیم شود که بعید است. واشینگتن شرط عدم اِعمال تحریم‌های جدید را موافقت ایران با توقف حمایت از نیروهای شیعه در یمن و از بشار اسد در سوریه اعلام کرده است.»

ایران می‌تواند از فناوری «بلاک‌چین» و «ارز دیجیتال» برای دور زدن تحریم‌های آمریکا استفاده کند
نویسنده گزارش البته تخمین‌های خوش‌بینانه‌ای در این‌باره هم ارائه می‌دهد و می‌نویسد: «شرکت ملی نفت ایران، پس از توافق هسته‌ای، توانست صادرات نفت خود را به تقریباً ۴ میلیون بشکه در روز برساند، یعنی نزدیک به میزان صادرات نفت ایران پیش از اِعمال تحریم‌ها. با این وجود، واشینگتن از طریق اِعمال تحریم‌های ثانویه به وضوح دارد به کمپانی‌های عضو اتحادیه اروپا و کمپانی‌های دیگر می‌گوید که اگر به ایران کمک کنند تا صادرات نفت این کشور ادامه یابد، از انجام هرگونه فعالیت تجاری در آمریکا ممنوع خواهند شد، که تهدیدی جدی است. غول انرژی فرانسه، یعنی توتال، پیشاپیش اعلم کرده است که سرمایه‌گذاری مشترک خود در حوزه وسیع انرژی در ایران را پایان خواهد داد.»

انگدال هم‌چنین به اظهارات «برایان هوک» مدیر سیاست‌گذاری وزارت خارجه آمریکا نیز اشاره می‌کند که اخیراً ضمن تأکید بر ادامه سیاست خصمانه دولت ترامپ علیه ایران، اهداف اصلی کاخ سفید از خروج از توافق هسته‌ای و افزایش فشار بر تهران را این‌گونه توصیف کرده است: «هدف ما افزایش فشار بر حکومت ایران با به صفر رساندن درآمدهای آن از فروش نفت خام است. ما داریم تلاش می‌کنیم تا اختلال در بازار جهانی را به حداقل برسانیم و مطمئن هستیم که ظرفیت کافی در دنیا برای تولید بیش‌تر نفت [برای جبران کاهش عرضه نفت توسط ایران] وجود دارد[۳].»

دعوای ترامپ با ونزوئلا و لیبی هم بر سر نفت است
اقتصاددان مجله نیو ایسترن آوت‌لوک سیاست‌های واشینگتن علیه ونزوئلا را نیز در راستای جنگ نفتی کاخ سفید توصیف می‌کند و توضیح می‌دهد که دولت ترامپ هم‌زمان با اِعمال تحریم‌های نفتی علیه ایران، در قالب جنگ اقتصادی و سیاسی با دولت مادورو، به دنبال ساقط کردن کامل صنعت نفت ونزوئلا نیز هست. یکی از این تحریم‌ها که هم‌زمان با انتخابات اخیر در ونزوئلا و رسیدن مادورو به قدرت در این کشور علیه کاراکاس اِعمال شد، قطع هرگونه دست‌رسی شرکت ملی نفت ونزوئلا موسوم به PDVSA و دولت این کشور به بانک‌های آمریکایی بود.

چنان‌که انگدال می‌نویسد:

«مانوئل کوئودو» وزیر نفت ونزوئلا، پیش از نشست اخیر وزرای نفت اوپک، گفت: «این تحریم‌ها بسیار قوی هستند و عملاً PDVSA را از کار انداخته‌اند... این [سیاست آمریکا] حمله به بازار نفت است[۴].» بر اساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی، تولید نفت ونزوئلا در ماه ژوئن به طور متوسط ۱/۳۶ میلیون بشکه نفت در روز بوده است که در مقایسه با ۲/۹ میلیون بشکه در روز، متوسط پنج سال پیش، کاهش چشم‌گیری پیدا کرده است.

نویسنده گزارش سپس توضیح می‌دهد که اگرچه افزایش قیمت نفت به بالای ۷۰ دلار برای اولین بار طی سه سال اخیر، واکنش بازار نفت را به همراه داشته است، اما وضعیت بازار از دیدگاه صنعت نفت آمریکا هنوز هم ایده‌آل نیست. بر همین اساس، تحولات اخیر در لیبی نیز با هدف تضمین موقعیت آمریکا در بازار نفت در حال رقم خوردن هستند. انگدال می‌نویسد: «از زمان بمباران «بشردوستانه» لیبیِ تحت حکومت قذافی توسط واشینگتن (که آن زمان یکی از پیش‌رفته‌ترین اقتصادها در میان کشورهای آفریقایی را داشت)، این کشور عملاً درگیر جنگ داخلی و تفرقه سیاسی بوده است.»

وی سپس با توصیف دخالت‌های آمریکا و سازمان ملل در لیبی تشریح می‌کند که چگونه ائتلاف سیاسی تحت حمایت واشینگتن، انگلیس و فرانسه، و دولت دست‌نشانده آن‌ها در طرابلس، با کنترل «خلیفه حفتر» (تحت حمایت مجلس نمایندگان و برخی قبیله‌های یمن) بر مناطق نفت‌خیز شرق این کشور مقابله می‌نماید و حتی ۸۵۰ هزار بشکه در روز از صادرات نفت لیبی را کاهش داد[۵]. به اعتقاد نویسنده: «جلوگیری از اقدام نیروهای حفتر در مناطق نفت‌خیز شرق لیبی به ایجاد یک کمپانی نفتی موازی [با شرکت ملی نفت لیبی و در عین حال] مستقل از رژیم تحت حمایت آمریکا در طرابلس، موجب ایجاد تغییرات چشم‌گیر در بازارهای جهانی نفت و به احتمال قریب به یقین، افزایش قیمت‌های جهانی نفت به میزانی بسیار بیش‌تر از ۸۰ دلار در هر بشکه خواهد شد؛ قیمتی که از سال ۲۰۱۴ به این سو سابقه نداشته است.» نکته این‌جاست که بروز چنین تحولاتی در بازار جهانی نفت نیز، چنان‌که پیش‌تر اشاره شد، قطعاً به شدت به سود تولید و صادرات نفت آمریکا تمام خواهد شد.

ایران دست آمریکا را خوانده است
ویلیام انگدال در بخش انتهایی گزارش خود، یادآور می‌شود:
«اسکات شفیلد» رئیس کمپانی «پایونیر نچرال ریسورسز[۶]» یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان نفت آمریکا با فناوری شکست هیدرولیکی مستقر در تگزاس، در یکی از آخرین مصاحبه‌های خود در وین طی نشست اخیر اوپک اعلام کرد که آمریکا تا پیش از پایان سال جاری [۲۰۱۸] از روسیه سبقت خواهد گرفت و به بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت در جهان تبدیل خواهد شد. وی گفت تولید نفت آمریکا طی سه تا چهار ماه، از ۱۱ میلیون بشکه در روز تجاوز خواهد کرد [تولید روسیه، ۱۰/۶ میلیون بشکه در روز است] و می‌تواند «خیلی سریع» به ۱۳ میلیون بشکه در روز، و سپس طی هفت یا هشت سال، با اتکا به تولید نفت شیل از مکان‌هایی مانند «حوضه پرمیان[۷]» در تگزاس، به ۱۵ میلیون بشکه در روز برسد[۸].

نویسنده با تأکید بر این‌که شفیلد قیمت مناسب هر بشکه نفت شیل را در حال حاضر بین ۶۰ تا ۸۰ دلار می‌داند، این سؤال را مطرح می‌کند: «آیا می‌توان گفت کمپانی‌های مؤثر حوزه انرژی که پشت سیاست خارجی دولت ترامپ هستند، با هدف قرار دادن منابع نفتی ایران، ونزوئلا و اکنون لیبی، قصد دارند مطمئن شوند که سیل نفت شیل آمریکا طی ماه‌های آینده در بازارهای جهانی سرازیر خواهد شد و نه تنها جایگزین نفت این سه کشور، بلکه هم‌چنین به شکل فزاینده‌ای جایگزین نفت روسیه خواهد شد؟»

ایران دست آمریکا را خوانده و می‌داند که سیاست‌های ضدایرانی ترامپ، پشت پرده نفتی دارند، نه هسته‌ای.
نیو ایسترن آوت‌لوک هم‌چنین اشاره می‌کند که ایرانی‌ها دست آمریکا را خوانده‌اند و فهمیده‌اند که مشکل واشینگتن با جمهوری اسلامی بر سر برنامه هسته‌ای نیست، بلکه بر سر تولید و فروش نفت توسط این کشور است. در گزارش این اندیشکده آمده است: «ایران در اقدامی قابل‌توجه، آمریکا را به خروج از برجام با هدف افزایش قیمت نفت متهم کرده است. بیژن نام‌دار زنگنه وزیر نفت ایران، در تاریخ ۱۱ می اعلام کرد: «ترامپ دارد بازی دوگانه‌ای در بازار نفت می‌کند. برخی از اعضای اوپک با واشینگتن هم‌دست شده‌اند. کاخ سفید به دنبال افزایش تولید نفت شیل است[۹].»

سال‌های طلایی نفت آمریکا رو به پایان است
با وجود تمام آن‌چه که گفته شد، انگدال معتقد است که نهایتاً همه چیز مطابق آرزوهای آمریکا پیش نخواهد رفت. وی توضیح می‌دهد:

مشکل بلندمدت‌تری که استراتژی سلطه نفتی واشینگتن دارد، عدم قطعیت در عرضه نفت شیل است. اگرچه سرمایه‌گذاری‌های فناورانه طی سال‌های اخیر موجب بهبود بهره‌وری و نرخ تولید چاه‌های نفت شده، اما [آینده] نفت شیل با مشکلات بزرگی مواجه است. یکی از این مشکلات آن است که چاه‌های نفت شیل با سرعت بسیار بیش‌تری نسبت به چاه‌های متعارف نفت تخلیه می‌شوند و تولید در آن‌ها پس از پایان سال اول، نسبت به میزان معمول، ۷۵ درصد یا بیش‌تر کاهش می‌یابد. بنابراین برای حفظ حجم کل تولید نفت، چاه‌های بیش‌تر و چاه‌های پرهزینه‌تری مورد نیاز خواهد بود.

نویسنده گزارش در نهایت پیش‌بینی می‌کند که چیزی به پایان سال‌های طلایی تولید نفت آمریکا باقی نمانده است و می‌نویسد:

محدودیت دیگر [تولید نفت شیل]، بار زیادی است که تأمین میزان اضافه‌تر آب مورد نیاز برای شکست هیدرولیکی روی دوش دولت آمریکا می‌گذارد. در برخی نقاط، مانند حوضه پرمیان، این میزان، پنج بشکه آب به ازای هر بشکه نفت است. گزارش‌های منتشره در حوزه صنعت نفت نشان می‌دهد که از سال ۲۰۲۰ به بعد، سال‌های طلایی تولید نفت شیل در آمریکا به پایان خواهد رسید، چراکه افزایش هزینه‌ها، کاهش کیفیت زمین‌ها[ی قابل‌شکست] و محدودیت‌های دیگر، رشد حوزه نفت شیل و به تبع آن، تولید نفت آمریکا را محدود خواهد کرد[۱۰]. این اتفاق، تأثیر منفی بزرگی بر روند استراتژی فعلی ترامپ مبنی بر تبدیل آمریکا به پادشاه بزرگ نفت خواهد گذاشت. بنابراین این استراتژی، نهایتاً بر پایه افسانه، دروغ و، بله، جنگ‌های نفتی استوار شده است.