فرهیختگان/ متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
1- جهانگیری نیاید
ریشه ماجرا مربوط به حدود یک سال پیش و ایام منتهی به انتخابات ریاستجمهوری است؛ زمانی که حسن روحانی اصرار میکرد به تنهایی در فرآیند انتخابات ریاستجمهوری به رقابت بپردازد و اصلاحطلبان تاکید داشتند یک آلترناتیو قوی باید در کنار رئیس دولت یازدهم وارد میدان شود. در آن زمان روحانی نهایتا راضی شده بود یک ضربهگیر درجه دو یا سه او را همراهی کند، ولی اصلاحطلبان تاکید میکردند که یک گزینه جایگزین آن هم از چهرههای شاخص، روحانی را همراهی کند. گفتوگو، رایزنی و چانهزنیهای گستردهای در مورد این ماجرا صورت گرفت و نهایتا چند ساعت مانده به پایان مهلت ثبتنام در انتخابات، دیدار نمایندگان شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان یعنی عبدالواحد موسوی لاری، حسین کمالی و حسین مرعشی با حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم را به این نقطه رساند که پیشنهاد حضور معاون اول دولت در انتخابات آتی را بپذیرد و از همین جهت هم بود که دقایقی بعد اسحاق جهانگیری با حضور در ستاد انتخابات وزارت کشور برای شرکت در رقابتهای منتهی به 29 اردیبهشت ثبتنام کرد.
در آن ایام نظرات سیاسی بر این منوال بود که مخالفت حسن روحانی با حضور اسحاق جهانگیری حداقل دو علت مهم دارد؛ اول اینکه او معتقد است به تنهایی میتواند در مقابل میرسلیم، قالیباف و رئیسی تاب بیاورد و دوم اینکه حسن روحانی از بیم دور خوردن در روزهای پایانی یا حداقل از بیم برجسته شدن معاون اول خود، اجازه ثبتنام جهانگیری را نمیدهد.
نگرانی حسن روحانی از قضا درست از آب درآمد و اسحاق جهانگیری در مناظره اول و دوم بهتر از روحانی حاضر شد و توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. همین اتفاق هم باعث شد جهانگیری به اجبار رئیس در مناظره سوم سکوت اختیار کند و تنها یار کمکی باشد و نهایتا در آخرین فرصت هم از انتخابات انصراف دهد.
2- دوئل برسر کابینه
در جریان انتخاب کابینه دولت دوازدهم، اصلاحطلبان که پیروزی حسن روحانی را صرفا به علت حمایتهای گسترده خود بهویژه حضور و انصراف اسحاق جهانگیری میدانستند، تلاش ویژهای را برای تاثیرگذاری بر فرآیند انتخاب وزرا از سوی حسن روحانی آغاز کردند، جلسات پیدرپی، اظهارات رسانهای و حتی خط و نشان کشیدن برای حسن روحانی نمونههایی از این تلاش برای اولا کنار گذاشتن وزرای گوشبهفرمان حسن روحانی و دارای فاصله با اصلاحطلبان از جمله عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور و دوما افزایش سهم اصلاحطلبان در وزارتخانهها و معاونان رئیسجمهور بود. علی صوفی، از فعالان سیاسی اصلاحطلب در همان ایام در گفتوگویی بیان کرده بود که خط قرمز جریان متبوعش استفاده دوباره روحانی از رحمانی فضلی است و پیشنهاد میکند افرادی چون موسوی لاری جایگزین وی در وزارت کشور شوند.
این تلاش اصلاحطلبان خیلی زود به سنگ خورد و حسن روحانی نشان داد که بنایی برای راه دادن به این جریان و نیروهای آن برای حضور بیشتر در دولت ندارد. او همان زمان چند پست قبلی را به آنها پیشنهاد کرد و نهایتا تنها یک وزارتخانه یعنی وزارت نیرو را به گزینه آنها یعنی حبیبا... بیطرف اختصاص داد؛ گزینهای که البته او هم با لابی نمایندگان نزدیک به دولت در مجلس از حضور در کابینه محروم ماند.
اتفاق مهم در این میان اما فرای اسامی وزرای معرفیشده به مجلس افتاده بود، چراکه محمود واعظی از اعضای حزب اعتدال و توسعه از وزارت ارتباطات به دفتر رئیسجمهوری منتقل شده و بسیاری از امور دولت را شخصا برعهده گرفته بود. این خبر در همان زمان با واکنشهای زیادی روبهرو شد و اصلاحطلبان رسما با انتقاد از این اقدام، آن را مساوی کنار گذاشتن معاون اول رئیسجمهور از تصمیمات مهم سیاسی در دولت تفسیر کردند.
3- معاون اول در حاشیه، واعظی در مرکز
در دولت دوازدهم نقش اعتدال و توسعهای در کنار افرادی که با حسن روحانی به صورت شخصی ارتباط نزدیک داشتند، بیشتر از گذشته شد. محمود واعظی در دفتر رئیسجمهور، محمدباقر نوبخت بهعنوان رئیس سازمان برنامه و سخنگوی دولت و افرادی چون اکبر ترکان، محمد نهاوندیان و حتی محمد شریعتمداری که به قول علی صوفی در هیچ یک از تشکلهای اصلاحطلب عضویتی ندارد، اطراف حسن روحانی را بیشتر از گذشته گرفته و متصدی امور مهمی در دولت شدند. از آن طرف افرادی چون مسعود سلطانیفر، علی ربیعی، حسن قاضیزاده هاشمی و حتی فردی مثل عباس آخوندی نتوانستند در جایگاه وزارتی و فراوزارتی نقش پررنگتری در دولت برعهده بگیرند و البته با گذشت زمان قدری هم از روحانی دور شدند. قاضیزاده هاشمی بر سر طرح تحول سلامت با روحانی زاویه گرفت، عباس آخوندی بر سر طرح تفکیک وزارتخانهاش و... خلاصه ماجرا اینکه این روابط حاشیهدار کار را به جایی رساند که حسن روحانی از تریبون رسمی به کابینهاش انتقاد کند. البته این خبر بعدا به نوع دیگری هم تکمیلی شد؛ زمانی که اسحاق جهانگیری در گفتوگو با روزنامه سازندگی اعتراف مهمی کرد و گفت برخی وزرا با رایزنی در مجلس تلاش کردهاند لایحه تفکیک وزارتخانهها از تصویب نمایندگان نگذرد. البته او چند ماه پیش در گفتوگو با سالنامه روزنامه شرق از قدرت گرفتن محمود واعظی در دولت دوازدهم گفته و از عدم مشورت با خود درخصوص انتصابات گلایه کرده بود. این گلایه البته زمانی وجه جدیتری به خود میگیرد که با مدنظر قراردادن مسئولیت اسحاق جهانگیری در ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی به ماجرا نگاه میشود. جهانگیری درحالی در جریان انتصابات کابینه نیست و احتمالا برای انتصاب وزرای اقتصادی دولت از او مشورتی گرفته نشده که اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی در کشور برعهده او گذاشته شده است و باید در این زمینه هم پاسخگو باشد.
4- حجاریان فرمان آتش داد
بعد از آنکه ناکامی برجام بهعنوان ایده اصلی روحانی برای اداره کشور، با خروج آمریکا تکمیل شد و ترامپ هم اعلام کرد همه تحریمهای گذشته آمریکا علیه ایران را برمیگرداند و دقیقا در زمانی که نتایج مدیریت ناقص و آشفته اقتصاد کشور در دولت یازدهم و مدت زمان گذشته از دولت دوازدهم آشکارتر شد و بهمن نقدینگی بالاخره یقه کشور را گرفت، اصلاحطلبان تلاش کردند سفره خود را از دولت حسن روحانی به صورت جدی جدا کنند.
آنها یک سال گذشته منتهی به خرداد 97 را در تلاش برای گرفتن فضای بیشتر از دولت حسن روحانی سپری کردند و زمانی که برایشان قطعی شد پاسخ مورد انتظار را به هیچ روی دریافت نخواهند کرد، از حوالی دولت روحانی به نقطهای دقیقا 180 درجه آن طرفتر حرکت کردند و منتقد اول سیاسی و بعدا اقتصادی حسن روحانی شدند.
آنها در ایامی که دلار پلکانی روزی چند صد تومان گران میشد و سکه هم لجامگسیخته سر به آسمان میگذاشت، به جای همراهی با دولت و کمک به روحانی برای مدیریت فضا، پروژه ایجاد شکاف بین خود و حسن روحانی را اجرایی کردند.
مهمترین و تقریبا اولین گام را سعید حجاریان برداشت و در روزنامه اعتماد هم از پروژه عبور از روحانی سخن گفت و هم رسما پایان کاری دولت دوازدهم را اعلام کرد و البته پیشبینی مهمی هم داشت و اظهار کرد که مجلس طرح عدم کفایت سیاسی او را به جریان بیندازد.
این پیشبینی البته با همراهی فراکسیون امید یا همان فراکسیون اصلاحطلبان مجلس به جلو برده شد و با تهیه طرح مزبور، این کمیسیون خود را آماده استیضاح روحانی کرد.
5- عبور از روحانی در گردنه اقتصاد
بعد از دعوت روحانی به وحدت همه گروههای سیاسی، اصلاحطلبان بر سر مسائل مختلف یقه دولت را چسبیدهاند؛ اتفاق ناخوشایندی که بیشتر بوی تسویهحساب سیاسی و درون گروهی میدهد تا اظهارنظر و گرهگشایی. عباس عبدی روز گذشته در روزنامه سازندگی ارگان حزب کارگزاران نوشته که مشکل کشور با تغییر در دولت حل میشود، اما نه با تغییر تیم اقتصادی که گره کار در تیم سیاسی دولت است. عبدی، مدیران و وزرای سیاسی دولت را ناتوان و ناکارآمد توصیف میکند و استدلال میکند که آنها باید تغییر کنند. این روزنامه و البته برخی دیگر از رسانههای اصلاحطلب بر سر ماجرای اعلام یا عدم اعلام اسامی کسانی که ارز دولتی و با نرخ 4200 تومان دریافت کردهاند، با دولت درگیر شدهاند و برخلاف مواضع قبلی خود که منتقد حضور آذری جهرمی در کابینه دوازدهم بودند، حالا مدافع او و منتقد محمد شریعتمداری شده و با تمام توان وزیر صنعت را میکوبند. اینها را میتوان کنار اظهارنظرهای علی شکوری راد، دبیر حزب اتحاد ملت هم گذاشت؛ کسی که هفته گذشته در همایش ملی خانه احزاب با تمسخر دولت و حزب اعتدال و توسعه گفته بود اصلا از حضور چنین حزبی در فضای سیاسی کشور تا پیش از اعلام نتایج انتخابات 92 خبر نداشته است. شکوریراد در سخنرانی خود با اعلام اینکه اعتدال و توسعه دولت را مصادره کرده است، گفته بود: «من در سال ۹۲ یکی از فعالان سیاسی حامی روحانی بودم. تا زمانی که ما از روحانی حمایت کردیم، اقرار میکنم خبر نداشتیم که وی عضو حزب اعتدال و توسعه است. حزب اعتدال و توسعه را هم نمیشناختم. پس از اینکه روحانی بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، دیدیم که یک حزبی هم به او وصل است. این حزب خودش را پیروز انتخابات هم تلقی و انتخابات را به نفع خودش مصادره کرد.»