خبرآنلاین/ برانکو بی شک بغضی از دوازده سال قبل به دل دارد که این روزها می‌خواهد انتقامش را بگیرد.


برانکو ایوانکویچ قطعا مربی بزرگی در تاریخ فوتبال ایران است. نه فقط برای موفقیت هایش در پرسپولیس که او از همان زمانی که با بلاژویچ به ایران آمد هم توانست کارهای بزرگی انجام دهد. قهرمانی در بازی های آسیایی بوسان و نسلی که ساخت و پس از آن سومی در جام ملتهای آسیا در کنار صعود به جام جهانی 2006.
این ها به اندازه کافی هیجان انگیز بودند برای اینکه نامش در تاریخ مان ماندگار شود اما فضایی که قبل از جام جهانی 2006 راه افتاد و بعد آن اتفاقات جام. آن سه بازی . دو شکست. هجمه های مردم. تیمی که از درون پکیده بود. حرف های علی کریمی ، علی دایی و دیگران علیه هم .
همه و همه کار را به جایی کشاند که سرمربی اصلا دیگر به ایران نیاید. او مثل یک فراری در رفت چون قرار بود در ایران دارش بزنند احتمالا. رفت در دل بدنامی و خاطرات تلخ. رفت درحالی که مجید جلالی نامه ای نوشت به احمدی نژاد علیه این ویچ های بی کارایی. علیه دلارهایی که دور ریخته می شود به سیستم دلالی.
این بیزنسی بود که برای مربیان کروات داشت در فوتبال ایران می سوخت. 6 سالی طول کشید تا این فضای مسموم بشکند. برانکو برگشت با فلسفه ای جدید. دیگر آن مربی محتاط گذشته نبود. فوتبالش کسالت بار نمی شد و اصلا نمی شد انتقادی به سبک بازی تیمش وارد کرد. سه سال را در اوج گذراند. وارد دعوا با سرمربی شد. بی تردید بزرگترین هدفش بعد از اوج گیری محبوبیت ، می توانست مربیگری دوباره در تیم ملی ایران باشد. او وارد این دعوا با کی روش شد و اتفاقا خوب هم پیش رفت. تمام انتقادهایی که به کی روش وارد است را به برانکو را هم می شد وارد کرد. اینکه جایی بهتر از ایران پیدا نمی کند یا دیگر حرف ها!
ولی او موفق بود و در پرسپولیس نتیجه گرفت و خودش دوباره بیزنسش را از نو ساخت. اصلا نه فقط برای خودش که دوباره بازار کار مربیان کروات را در ایران رونق داد. مزرعه ای که روزی در زمان زمین خوردنش ، سوخته بود.
او ولی هنوز بغض آن انتقاد ناروا را دارد. نگاهی به آخرین مصاحبه اش با روزنامه کروات. حرف هایش درباره یک مربی چون دالیچ برای تیم ملی ایران. گفتن از شجاعت کروات و بازی هجومی این مدل از مربیگری! گفتن از اینکه در ایران همه برای داشتن یک مربی چون دالیچ لحظه شماری می کنند. همه اگرچه برای ادامه جنگ با کی روش است اما در دل خود یادآوری آن جفای رفته در حق خودش و آن فضای مسمومی که یک نامه از سوی کانون مربیان علیه ویچ ها در آن سال ها ایجاد کرد را در خود دارد.
تازه به یاد بیاورید که همین چند روز قبل از او نقل قولی منتشر شده درباره اینکه سروش رفیعی برود در تیم مجید جلالی برای یک نیم فصل بازی کند.
این گفته آیا در این روزها که او از سبک مربیگری برتر کروات ها حماسه سرایی می کند آیا دارد طعنه می زند به ماجرای آن نامه کذایی و آن بغض در دل مانده؟ بی تردید نمی تواند دور از ذهن باشد.