سیاست روز/ متن پیش رو در سیاست روز منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
نه اشتباه نشود. من را با امثال صادق زیباکلام «اشتباهی» نگیرید. منظورم را نمیشد کلا توی تیتر بگذارم.
باور کنید من هم دوشنبه شب یکی از همان «یک ضربان» بودم. من هم کیف کردم از اینکه بچهها حال «سی.آر.سِوِن» را گرفتند. غرق در غرور شدم که بهترین بازیکن جهان نتوانست پنالتیاش را به تور دروازه «علی بیرو» بچسباند و شیربچه لُر ما امید یک ملت را به آغوش کشید.
من هم با گل کریم برای لحظهای قانون جاذبه را نقض کردم و به هوا پریدم و بعد از پنالتی دوست داشتم بپرم و توپ را از دست گلر پرتغال بقاپم و بدوم و بگذارمش روی نقطه وسط زمین تا بیش از این وقت تلف نکنند و آخرین فرصتها را هم از دست ندهیم.
من هم بغض بیخ گلویم را گرفته بود که بچه های ما با همه «تحریم»ها و «تحقیر»ها زورشان را زدند و دست آخر با اشک از زمین سبز بیرون رفتند.
من به «جوان»های ایرانی بالیدم و افتخار کردم، اما ته ذهنم به این فکر کردم که اگر این بچهها پیروز میدان میشدند و برای اولینبار در تاریخ، پا به دور بعد جام میگذاشتند، اگر ما میتوانستیم یکی از غولهای فوتبال جهان را حذف کنیم چه میشد؟ دقیقا چه اتفاقی رخ میداد؟
مثلا مردم شب تا صبح را توی خیابانها میزدند و میرقصیدند؟ مثلا مردم برای یک شب تا صبح همه دردهایشان را یادشان میرفت؟ مثلا تا چند روز حال همه خوب بود و پُز بچههای تیمملی را میدادند؟ مثلا توی توئیتر و اینستاگرام، نام «ایران» چند روز «ترند» میشد و برای چند روز ما با این برد کیف میکردیم، استوری و پست میگذاشتیم و حتی جوک میساختیم و به صفحه رونالدو یک حالی میدادیم و بعد؟
بعدش چه؟ توی این اوضاع بیدر و پیکر اقتصادی که جز «ولنگاری» معنای دیگری نمیدهد، توی روزهایی که مردم از جیب خالی و صورت سرخ شده با سیلی خسته شدهاند و صدایشان درآمده چه میشد؟
آقای رئیس دولت بیخیال همه مشکلات مملکت احتمالا مثل قبل و بعد از بازی یک پیام بلند بالا میداد و این برد را هم به کارنامه خودش و دولتش و احتمالا برجام ناقصالخلقه الصاق میکرد.
بعد وزارت ورزش و جوانان به بازیکنان مژده میداد که خوشبه حالتان که رئیسجمهور وسط توچالگردی و... میخواهد یک حالی به شما بدهد و برای تماشای بازی مرحله بعد به روسیه قدم رنجه کند.
کل کابینه هم احتمالا به احترام صعود تاریخی تیمملی در دوران تاریخی تدبیر و امید یک جلسه هیئت دولت را با پوشیدن لباس تیمملی برگزار میکردند.
بعدتر رسانههایشان کلا بیخیال برجامِ روی هوا، دلار و سکهی سر به فلک، تعطیلی بازارهای مگسپران، قطعی آب در آبادان، اعتصاب بیکارشدههای کارخانههای ورشکسته و... میشدند و کل اخبار مهم و تحلیل و گزارشهایشان را صرف حضور تیمملی در مرحله یکهشتم، حضور رئیس دولت در اردوی تیمملی، حضور بانوان در ورزشگاه آزادی برای تماشای بازی مرحله بعد با روسیه، نقش دولت در رضایت اجتماعی و عزت ایرانی، نقش برجام و مذاکره با «کدخدا» در ناکامی کریس رونالدو و... میکردند.
آنوقت این قشر ضعیف جامعه بود که باید زیر این بالا و پایین پریدنهای مثلا از شوق صعود له میشد و صدای جماعت معترض به رکود و گرانی و بیسر و سامانی اقتصاد لای بوقهای ممتد شیپورها و ماشینها گم میشد؟
فکر میکنید این اتفاقها نمیافتاد؟ تجربه همین چند سال اخیر به ما و شما اثبات نکرده که «راستگویان» چطور میتوانند ذهن مردم را منحرف کنند؟
مگر در روزهایی که میخواستند به زور توافق هستهای را به خورد ملت بدهند، کم از این کارها کردند؟ مگر جامعه را دوقطبی نکردند؟ مگر همه مشکلات مملکت را به سانتریفیوژهایی که داشت میچرخید گره نزدند؟ مگر نگفتند نان و آب و ریزگرد و بارش باران و ازدواج و سینما و در یک کلام همهچیز مردم به مذاکره و توافق با «کدخدا» ربط دارد؟ نگفتند؟!
مگر بعد از آنکه ماهی انتخابات مجلس و خبرگان را از آب گلآلود برجام گرفتند و تحریمها همچنان به روح و جسم برجام تجاوز میکرد موضوع چندتا کنسرت لغو شده و حضور بانوان در ورزشگاهها را مشکل اصلی مملکت جا نزدند؟ نزدند؟
مگر برای رای «حلال» گرفتن هر ناصوابی را بر زبان جاری نکردند؟ مگر از لولوی دیوار و خیابان و پیادهرو نگفتند؟ مگر به دروغ از ماشین اقتصاد بیرون آمده از ته دره نگفتند؟ مگر وعدههای ریز و درشت ثبات اقتصادی ندادند؟ ندادند؟
کلاهتان را قاضی کنید. دعواهای مزخرف سیاسی را هم کنار بگذارید. آنوقت متوجه میشود که چقدر خوب شد که صعود نکردیم.