انتخاب/ سال60ول وقت، دو روز نوشتن خاطرات را که تأخیر انداخته بودم، جبران کردم.
سپس بهفرودگاه رفتم و با هواپیمای کوچک فالکن، همراه پاسداران، فاطی، مهدی و یاسر، به طرف کرمان به منظور رسیدگی به وضع زلزله زدگان گلباف کرمان، حرکت کردیم. ساعت ده درفرودگاه کرمان بودیم. جمع زیادی از عناصر انقلابی شهر، به استقبال آمده بودند. سخنرانیکوتاهی پس از خیرمقدم گفتن آنان انجام دادم.
با دو هلیکوپتر با همراهان به گلباف رفتیم. شهر کوچکی با حدود پانزده هزار جمعیت، کهتقریبا تمام ساختمانها یا به کلی ویران شده و یا غیر قابل سکونت. خوشبختانه اغلب خانههادر حیاط خودشان، درخت دارند و لذا چادرهایی در همان محیط نصب شده و مردم به آسانی،اسکان یافتهاند.
سال61
عصر با احمد آقا تلفنی صحبت کردم: درباره وضع لبنان که اسرائیل در حال پیروزی کاملاست و جبهه نجات ملی جا میافتد و فلسطینیها رفته رفته شکست میخورند و کمکهای ماخیلی مؤثر واقع نمیشود. قرار شد که با امام صحبت کند. او سپس به منزل آمد و گفت که اماممخالف اعزام نیرو به لبنان هستند
سال62
بعد از نماز صبح، به کتابخانه آمدم و مقداری مطلب برای تکمیل مقاله شهدای هفتم تیر،براساس پیشنهاد روزنامه جمهوری اسلامی نوشتم. سپس کمی خوابیدم و دوباره تا ظهر به نوشتن ادامه دادم. از خاطرات نوشته شده آن روزها استفاده میکردم. برایم معلوم شد که این دفترچههای مختصر خاطرات، خیلی مفید است. به بنیاد مستضعفان گفتم، محلی برای بنیاد تدوین تاریخانقلاب ، در اختیار بگذارد. قرار شد آقای [عبدالمجید]معادیخواه، تعقیب کنند.
سال63
قبل از دستور به نمایندگان تذکر دادم، زیاد جمله «مهاجرت بیرویه روستائیان به شهرها» را مطرح نکنند که قبح آن از بین برود و به صورت یک واقعیت پذیرفته شده درآید. دولت و مجلس بهتراست به جای حرف، با برنامهای مشکل روستاها را حل نمایند و شغل ایجاد کنند.
سال64
برای گزارش نتایج سفر به زیارت امام رفتم. امام اظهار خوشحالی کردند و فرمودند سفرهای شما خوب است ولی تا هواپیما در تهران ننشسته از نظر امنیت اضطراب دارند
در گزارشها خواندم که سازمان امل در بیروت از زبان من درباره سرنوشت آقای موسی صدر مطالبی به هدف اخلال در روابط ما با لیبی نقل کرده است. گفتم سفارت تکذیب نماید
سال65
شب با دیگر سران قوا، مهمان آیتالله منتظری بودیم. بیشتر درباره جنگ حرف زدیم و درباره نحوه توزیع کالا4. موافقت شد که بیستوپنج میلیارد تومان درخواستی سپاه برای جنگ با کسب مجوز امام، از بانک [مرکزی]قرض شود.
سال66
در جزیره ابوموسی، ماموران ما پرچم شارجه را پائین آوردهاند. بعد از مشورت با مسؤولان مربوط، قرار شد با تقاضای سلطان شارجه، دوباره پرچم نصب شود.
آقای [سید علیاصغر] حجازی از وزارت اطلاعات آمد. گزارش های مستندی آورد که احتمال دخالت نظامی آمریکا، فرانسه و انگلیس در خلیجفارس، علیه ما را بیشتر نشان میدهد.
سال67
برای اخذ آخرین نظریه به زیارت امام رفتم؛ گفتند مقاومت تا آخرین حد. جلسه سران قو ا در دفتر آیت الله خامنه ای تشکیل شد. جریان ملاقات با امام را گفتم که دستور مقاومت تا آخرین حد را دادند. قرار شد همه امکانات برای تداوم دفاع بسیج شود و دولت وارد جنگ شود وریاست ستاد را نخست وزیر برعهده گیرد. قرار شد برای تکمیل حجت بار دیگر با امام مذاکره شود. آخرین اخبار حاکی از سقوط کامل جزایر مجنون و هور بود.
با آقایان خامنه ای، احمدآقا و موسوی اردبیلی به زیارت امام رفتیم. نماز مغرب و عشاء را با ایشان خواندیم. توضیحات لازم را درباره وضع جنگ و عواقب احتمالی ادامه جنگ دادیم. باز هم ایشان تأکید بر تداوم جنگ داشتند.
سال68
تیمسار [مصطفی] ترابی [رئیس سازمان حفاظت و اطلاعات ارتش] اطلاع داد که آمریکا توسط یک نظامی بازنشسته، به مهندس [اکبر] ترکان [رئیس سازمان صنایع دفاع] اطلاع داده که حاضر است نیازهای تسلیحاتی ما را بدهد. اگر درست باشد، برای منصرف کردن ما از خرید سلاح از شوروی است. گفتیم اگر راست میگوید، اموال و اجناس مسدود شده ما را بدون قید و شرط آزاد کنند
سال69
شب دکتر ولایتى، [محمدجواد]ظریف و [علی]خرّم آمدند و گزارش مذاکره با برزان[تکریتی، برادر صدام حسین] را دادند؛ معتقدند پیشرفت داشته و مثبت است. متن جواب تلگراف تسلیت صدام[برای زلزله] را پذیرفتم. دیر وقت به خانه آمدم. با مهدى شام خوردیم: سوپ و تخم مرغ.
سال70
دکتر [مصطفی] معین، [وزیر فرهنگ و آموزش عالی] و مدیران دانشگاه پیام نور آمدند. گزارش دادند و نیازهاى ارزى و ریالى را مطرح کردند؛ قول حمایت دادم. عصرآقاى [فریدون] مهدىنژادآمد. دربارة تکمیل کتاب جریان مک فارلین و کمک به آزادی گروگانهاى لبنان صحبت شد
سال71
جلسهاى براى تصمیمگیرى در مورد منبع خرید واگنهاى متروی تهران داشتیم. میان اروپا، چین، کُرهجنوبی و روسیه مقایسه شد و بالاخره روى خرید از چین و کُرهجنوبى مصمم شدیم؛ گرچه خیلىها به خاطر کیفیت بهتر اروپا به آنجا نظر داشتند، اما به خاطر بهاى بسیار بالا که معلوم شد سه برابر چین است، قبول نکردم. محسن[هاشمی، رییسدفتر بازرسی رییسجمهور] و [اصغر] ابراهیمى[اصل، مدیرعامل شرکت متروی تهران] و [محمد] سعیدى کیا، [وزیر راه و ترابری] و [اکبر] ترکان، [وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح]، از چین دفاع کردند.
سال72
بعد از نماز صبح و استماع اخبار و صرف صبحانه، مقدارى در ساحل دریا قدم زدم و شنا کردم. با اتومبیل رفتیم و حدود پانزده کیلومتر از جاده فرعى ساحلى خزرشهر را دیدیم؛ سراسر آنجا استراحتگاههاى بسیار وسیع از وزارتخانهها و مؤسسات دولتى است و اکثراً قبل از انقلاب شروع به ساخت شد. جنوب آن مربوط به مردم است. گشتى هم در داخل استراحتگاه زدیم. ظرفیت پذیرش دویست خانوار را همزمان دارد.
عصر نزدیک غروب با قایق در عمق دریا رفتیم که آب، صاف و تمیز است. مقدار زیادى شنا کردیم. جمعى از محافظان و مهدى هم آمدند. موتور قایق، هنگام مراجعت از کار افتاد؛ بالاخره درست کردیم و معلوم شد شیلنگ انتقال بنزین را به طور معکوس نصب کرده بودند.
در گزارشها عزل رسمى [ابوالفضل] ایلچىبیگ، رییسجمهور آذربایجان و واگذارى اختیارات به حیدر علىاف، جلب توجه مىکند.