فرهیختگان/ متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
حانیه موحدین| چرخ سانتریفیوژ که هیچ، چرخ سفره مردم هم این روزها از نفس افتاده و نایی ندارد. سال گذشته حوالی همین روزها نقد عملکرد دولت و اشاره به بیتدبیریهایش خاص هواداران دیگر نامزدهای انتخابات بود و در طرف مقابل هواداران روحانی فردای بعد از او را فردایی سخت و صعب برای حال و روز نرخ دلار، مسکن و... ترسیم میکردند و از ضرورت همراهی با روحانی تا 1400 سخن میگفتند. حالا اما حامیان دیروز نیز سوار بر قطار انتقاد از دولت شدهاند؛ انتقادی که مرزهایش میان حامیان روحانی از تئوریسینها و فعالان سیاسی گذشته و سلبریتیها را نیز با خود همراه کرده است. حالا دایره بیتدبیریها چنان پرسروصدا بر زمین افتاده که حامیان خاصپوش و سلبریتی دیروز نیز مصلح اجتماعی شدهاند و کمپینهای «نه» به سیاستهای اقتصادی دولت به راه میاندازند و ابایی ندارند که دعوت رئیسجمهور را رد کنند.
حالا دولت قبل، دولت روحانی است و انداختن مشکلات گردن دولت قبل و کنایه به ناکارآمدی دولت پیشین بومرنگی است که به همین دولت برمیگردد. در میان این آشفتهبازار اما دولتمردان همچنان سیاست سکوت پیشه کردهاند و تحرک خاصی حتی به سبک شوآفهای انتخاباتی برای التیام زخم مردم ندارند. رئیسجمهور که از ابتدا با انتقاد نسبت به بیثباتی بازار و بیارزشی پاسپورت و پول ایرانی توانسته بود اعتماد مردم را در انتخابات جلب کند، تا این لحظه دستان تدبیرش را نسبت به بیارزشی پول ملی و صعود لحظهای دلار خالی نشان داده و در این میان نقدها نسبت به عملکردش را به اجماع رسانده است؛ اجماعی که حامیان دیروز دولت را میتوان سردمدار و پیشتازانش خواند تا آنجا که انتقادات آتشین را میتوان در اظهارات حامیان دوآتیشه دیروز جستوجو کرد! امروز حتی فرض حبابی دولتمردان برای وضعیت اقتصادی توسط حامیان دیروزش به نوارخوانی نوای انقلابیها توسط ازهاری تعبیر میشود و گلهای بنفشی که دیروز جوانهزدنش تبلیغ میشد، عینک کبودی تعبیر شده است که دولت را از واقعبینی دور کرده است! فارغ از اینکه عامل این انتقادات تند و تیز از طرف حامیان دولت چیست و کدام منفعتطلبی آنها را امروز حتی جلوتر از صف منتقدان دیروز قرار داده است، منتقدان امروز دولت را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
دسته اول کسانی هستند که از ابتدا منتقد سرسخت شخص حسن روحانی و تدابیرش بودند. اگرچه تصمیمات و منافع جریانی باعث شده بود که این افراد در میان حامیان انتخاباتی روحانی حساب شوند، ولی معتقدند نهتنها امروز که از همان روزهای سال 92 نیز شکست دولت مشهود بود و ابایی ندارند که تصریح کنند روحانی مرد میدان سیاستورزی در قامت رئیسجمهور نیست. از این رو حتی حمایت دیروزشان را نیز نقد میکنند و معتقدند امروز میراثخوار بیموهبت عملکرد دولت شدهاند. در همین راستا اظهارات اکبر اعلمی، فعال سیاسی اصلاحطلب و محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای جریان اصلاحات، مشت نمونه خروار است. اکبر اعلمی در گفتوگو با «فرهیختگان» روحانی را از ابتدا عافیتطلب میخواند و معتقد است کابینه پاتوق مولتی میلیاردرها شده، از این رو گروه خونی دولتیها با مردم سازگار نیست. محمدرضا تاجیک نیز چندی پیش تصریح کرده بود: «این رئیسجمهور و این کابینه را تیم تدبیرگر شرایط پیچیده نمیدانم. معتقد هستم که این تیم نه از دانش و بصیرت لازم برای چنین شرایط پیچیدهای برخوردار است و نه از اراده لازم. نه از مدیریت و تدبیر لازم برخوردار است و نه از همبستگی حرفهای درونی.» از این رو دستان دولت را در گرهگشایی بسته میداند و حتی پا را فراتر گذاشته و تصریح میکند دولت هر بار به قصد گرهگشایی به میدان میآید، گرهها را کورتر میکند.
دسته دوم منتقدانی هستند که ایده دولت و نگاه به بیرون دولتیها برای حل مشکلات را مشکلآفرین میدانند و تاکید دارند امروز دولت باید تجربه توافق هستهای را چراغ راه قرار داده و برای حل مشکلات آستینها را بالا زده و به تولید و توان داخلی تکیه کند. اظهارات کیهان برزگر را در همین راستا میتوان برشمرد. رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه معتقد است روحانی برای مقابله با ترامپ و خصومتهای آمریکا باید نگاه به درون داشته باشد و بر تغییر رویکرد دولت تاکید دارد.
دسته سوم منتقدانی هستند که با ایده دولت و نگاه به بیرون نهتنها مشکل ندارند، که از حامیان دولت در موضوع مذاکرات نیز محسوب میشوند. با وجود این بر حال ناخوش عملکرد دولت تصریح دارند و وزرا را عامل این حال ناخوش میخوانند. از این رو بر ضرورت تغییر در کابینه تاکید میکنند. اظهارات زهرا نژادبهرام، عضو هیاترئیسه شورای شهر تهران و عبدا... ناصری، عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات، در گفتوگو با «فرهیختگان» شاهد مثالهای ملموسی از این دست منتقدان است. نژادبهرام وزرا را لنگرهای بستهشده به پای روحانی میداند و معتقد است رئیسجمهور باید لباسی از جنس کارآمدی بر تن وزرای خود کند. ناصری نیز بر ضرورت تغییر وزرا تاکید دارد و معتقد است قبل از استیضاح وزرا، تغییر کمهزینهترین کار است و تصریح میکند روحانی با دست روی دست گذاشتن و شعار نمیتواند از زیر بار مسئولیت کابینه شانه خالی کند.
دسته چهارم هم منتقدانی به شوری دسته اول هستند، با این تفاوت که اوضاع دولت را خوب توصیف میکنند و همچنان خود را حامی بیچون و چرای دولت میدانند، ولی در همین حال گویی همچنان در فضای تبلیغات انتخاباتی سیر میکنند و نابسامانیها را به رقیب نسبت میدهند. تا آنجا که حتی انتقادات همجریانیهایشان را هم اشتباه و دستپرورده رقیب میخوانند. در همین راستا نیز میتوان به اظهارات روز گذشته میرلوحی در گفتوگو با «فرهیختگان» و گفتوگوی اخیر علی جنتی اشاره کرد. سیدمحمود میرلوحی، عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان واکنشها نسبت به توچالنوردی روز شنبه رئیسجمهور را بیاساس میخواند و معتقد است روحانی نیز نیاز به تفریح دارد. جنتی نیز از دست بسته روحانی و محدوده اختیاراتش سخن میگوید و در همین راستا توپ را به زمین مجلس میاندازد، تا آنجا که از معامله وزرا با نمایندگان «پرتوقع» میگوید و راه روحانی برای تغییر کابینه را ناهموار توصیف میکند.
از منتقدان و نقاط اشتراک و افتراقشان که بگذریم، آنچه مشهود است این است که این آب گلآلود اگرچه شاید برای منفعتطلبان چپ و راست ماهی داشته باشد، اما بهطور قطع و یقین دودش به چشم مردم خواهد رفت؛ مردمی که در حال حاضر نیز چرخ سفرههایشان به سختی میچرخد... .