شرق/ متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
با خروج دونالد ترامپ از برجام بار دیگر حملات به این توافق مهم در داخل کشور افزایش یافته است. بخش عمده حملات به برجام از سوی کسانی مطرح میشود که در ابتدا شکلگیری توافق هستهای را محتمل نمیدانستند و در گام دوم پس از شکلگیری به محتوای آن حمله میکردند و از کنارگذاشتن این توافق بهطور تلویحی حمایت میکردند. این جماعت با خروج آمریکا از برجام حالا از یکسو از این خروج ناراحتاند! (برخی از آنها حتی با تیترهای درشت مینوشتند که امکان ندارد آمریکای ترامپ از این توافق یکسویه و به ضرر منافع ایران خارج شود!) و از سوی دیگر تیم مذاکرهکننده با حمایت حسن روحانی را مورد عتاب خویش قرار میدهند. مرور کارنامه تیم مذاکرهکننده پیشین به مدیریت «سعید جلیلی»، پیشروی بدون توجه به مخاطرات قطعنامههای پیاپی علیه ایران را نمایان میکند. سعید جلیلی و تیم مذاکرهکننده در زمان او تحولی در رویکرد خویش از پیش و پس تحریم بانک مرکزی ایران در اواخر سال 90 نشان نداد. مذاکرات ایران با «پنج بعلاوه یک» در دوران مدیریت سعید جلیلی مانند مسابقه فوتبالی شده بود که اگر بهجای 90 دقیقه، 180 دقیقه هم طول میکشید، نتیجه تغییری نمیکرد و اهداف مورد نظر تحقق نمییافت. برای درک اهمیت برجام مهمترین موضوع بستر و شرایطی است که ایجاد و شکلگیری برجام را ضروری کرد. پس از تحریم بانک مرکزی با امضای باراک اوباما و تحریم همهجانبه علیه ایران فراتر از قطعنامههای شورای امنیت، فروش نفت خام ایران با دشواری روبهرو شد. این دشواری چنان بود که نهتنها ایران نمیتوانست پول فروش نفت خود را بهطور مستقیم دریافت کند بلکه باید صادرات نفت را نیز بهطور پلکانی کاهش میداد؛ طوریکه در پایان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد سقف فروش نفت ایران به حدود یکمیلیون بشکه در روز رسید و این درحالی بود که اقتصاد ایران به دلیل درآمد بیسابقه ارزی سرشار از صادرات نفت گرانقیمت در دوران هشتساله محمود احمدینژاد بهشدت به فروش نفت وابسته شده بود. از سوی دیگر ائتلاف جهانی علیه ایران و قرارگرفتن نام ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد خبر از روزهای سختتر میداد. سهبرابرشدن قیمت ارز، بیاعتمادی عمومی، ائتلاف جهانی علیه ایران، کاهش مستمر درآمد نفتی و... از همه مهمتر ضرورت ایجاد اعتماد جهانی و زدودن جو ایرانهراسی زمینهساز تغییر استراتژی ایران در مذاکرات هستهای شد. در مناظرات انتخاباتی سال 92، غیر از سعید جلیلی که پاسخ مستدل به سؤالات در مورد نقد مذاکرات هستهای نداشت، بقیه کاندیداهای ریاستجمهوری از تحول در روند مذاکرات هستهای استقبال کردند.
کار تا آنجا پیش رفت که سختترین نقدها را علیاکبر ولایتی به سعید جلیلی انجام داد و این در حالی است که در دوران پساخروج آمریکا از برجام علیاکبر ولایتی نیز عزم خویش را در حمله به برجام با مقایسه آن با عهدنامه ترکمانچای جزم کرده است!
این در حالی است که ترکمانچای با تمامیت ارضی ایران ارتباط داشت و توافق هستهای ارتباطی با بحث سرزمینی ایران ندارد. توجه و مداقه درباره آینده برجام و شرایط شکلگیری برجام نشان میدهد که ازدستدادن زمان برای گفتوگو و مذاکره در چارچوب منافع ملی نهتنها مثبت نیست بلکه میتواند زمینه را برای دادن امتیازهای بیشتر آماده کند. جریانات مخالف برجام به این نکته استراتژیک بیتوجهاند که اگر در مذاکرات برجام ایران توانست بهرسمیتشناختن حق غنیسازی را کسب کند، در دوران پساخروج وزیر خارجه ایالات متحده نهتنها 12 شرط سخت را پیش میگذارد بلکه یکی از دشمنیهای خویش و دونالد ترامپ با برجام را بهرسمیتشناختن حق غنیسازی برای ایران میداند. حملات به برجام در حال افزایش است و بسیاری میکوشند سیاست کرهشمالی را موفقتر جلوه دهند؛ درحالیکه کرهشمالی با یکی از شکنندهترین وضعیتهای اقتصادی خود را برای گفتوگو با دونالد ترامپ آماده کرده است و به دلیل پذیرش تحریمهای فلجکننده برای دستیابی به سلاح هستهای حالا برای موفقیت در درون باید همه رشتههایش را پنبه کند تا فرصتی برای بازسازی اقتصادی کشورش فراهم کند؛ فرصتی که در مذاکره با رئیسجمهوری قرار است پدید آید که معروف به خروج از توافقهاست حتی اگر با قطعنامهای از سوی شورای امنیت مستحکم شده باشد.