شرق/ متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
اما این توافق خطرناک میتواند برای جهان و البته ایران نگرانکننده باشد. توافق کرهشمالی و آمریکا میتواند آینده برجام و وضعیت تحریمها علیه ایران را نگرانکنندهتر از پیش کند و این را میتوان در اظهارنظر اغلب کارشناسان دید که این توافق را با نگرانی و البته احتیاط رصد میکنند. واشنگتن تایمز در این زمینه یک نگرانی را مطرح کرده است «در صورت توافق سران کرهشمالی و آمریکا، ممکن است پیونگیانگ اطلاعاتی را که درباره برنامه هستهای ایران دارد، در اختیار واشنگتن قرار دهد». اگرچه این گمانه ممکن است با پاسخ منفی ایران مواجه شود؛ اما بالاخره میتواند تا بخشی نگرانکننده باشد.
محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت، روز گذشته در واکنش به ملاقات رهبر کرهشمالی و دونالد ترامپ گفت که «نمیدانم رهبر کرهشمالی با چه کسی دارد مذاکره میکند؟ این شخص نماینده فهیم آمریکا نیست، امیدواریم خود ملت آمریکا فکری برای او بکند که آدمهای کوچکی در جاهای بزرگی قرار گرفتهاند». نوبخت گفت: «امروز با کسی روبهرو هستیم که در هواپیما با یک توییت امضای خود را پس میگیرد». موضع مشابهی روز گذشته از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اتخاذ شد و به کرهشمالی توصیه کرد که هوشیار باشد. دونالد ترامپ تلاش دارد ایران را به نقطهای برساند که با فشار تحریمها، به توافق مجددی با او تن بدهد و دونالد ترامپ را از زیر سنگینی یوغ توافق دولت اوباما با ایران برهاند. به تبعات این توافق برای برجام در گفتوگو با دیاکو حسینی، عضو ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری پرداختیم.
تحلیل دیاکو حسینی، عضو ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری از تبعات توافق آمریکا و کرهشمالی برای برجام: دیپلماسی مخفی برای تشویق ایران به مذاکره
ترامپ در جریان توافق با رهبر کرهشمالی، بار دیگر از توافق با ایران انتقاد کرده. او اوباما را متهم به باجدادن به ایران کرده و گفته در توافق با کرهشمالی، باج نداده. چقدر این گزاره صحیح و منطبق بر اصول مذاکراتی است؟
در اولین بررسی از نحوه آغاز گفتوگوهای رئیسجمهور آمریکا و رهبر کرهشمالی و مطابق با جزئیاتی که تاکنون منتشر شده، به نظر میرسد که نشست سنگاپور بدون دستاورد معینی صرفا به ابراز اراده و تمایل دو کشور برای رسیدن به صلح و تداوم مذاکرات خاتمه یافته باشد. هیچ شکلی از توافق فنی که باید شامل جزئیات زیادی درباره چگونگی برچیدن برگشتناپذیر برنامههای هستهای کرهشمالی، رژیم راستیآزمایی آن و همینطور تعهدات امنیتی آمریکا به کرهشمالی باشد، اعلام نشده و همه اینها نشان میدهد که این نشست چیزی بیشتر از یک نمایش دیپلماتیک برای حل یکی از پیچیدهترین اختلافات بینالمللی نیست و بههمیندلیل نمیتوانیم این بهاصطلاح توافق را با برجام که دارای جزئیات بسیار دقیق و پیچیدهای است، مقایسه کنیم. تا همینجای کار، کرهشمالی توانسته است سایه جنگی را که میتوانست برای بقای این کشور تعیینکننده باشد، کنار بزند و دولت آمریکا را از طریق سرگرم مذاکرهکردن از تهدید به جنگ و تشدید تحریمها و سایر اقدامات تحریککننده، دور کند. این یک موفقیت برای کرهشمالی است؛ اما در طرف دیگر ترامپ حاضر شده که بدون هیچ مابازای قطعی، با رهبر کرهشمالی دیدار کند و رزمایش مشترک با کرهجنوبی را بیمعنا کند. ادبیات بهکاررفته از سوی آقای ترامپ سرشار از تحسین و ستایش رهبر کرهشمالی است. همه اینها بدون اینکه آمریکا امتیازی از کرهشمالی بگیرد، اتفاق افتاده است؛ نهتنها این باجدادن به کرهشمالی است؛ بلکه یکی از بدترین اشکال دلجویی هم هست.
ترامپ در جریان خروج از برجام نیز به موضوع توافق با کرهشمالی بهعنوان الگو برای ایران پرداخت. بالاخره این توافق که با همه کجدارومریزهایش انجام شده است؛ چقدر میتواند بر برجام و آینده این توافق تأثیر بگذارد؟
تمام هدف دولت ترامپ از رفتن به سوی مذاکره با کرهشمالی، اثبات این ادعا در حد یک شو و تبلیغات سیاسی بود که مذاکرهکننده بهتری در مقایسه با باراک اوباماست؛ اما واقعیت این است که او حتی تیم مشورتی قابلاعتمادی نیز که درک درستی از جزئیات و تاریخچه برنامههای هستهای کرهشمالی داشته باشند، در اطرافش ندارد. بنابراین میان آنچه در توافق هستهای با ایران و با مشارکت دهها نفر از متخصصان امور مالی و هستهای از کشورهای مختلف در حداقل دو سال به دست آمد، با این دیدار صرفا تبلیغاتی و سطحی بین ترامپ و کیم جونگ اون نسبتی وجود ندارد؛ البته اینها به این معنا نیست که نتایج این گفتوگوها تأثیراتی بر مسائل مربوط به توافق هستهای ایران نخواهد داشت. به اعتقاد من، این تأثیرات دو دسته هستند؛ در درجه اول، نتایج این ملاقاتها و توافقها، آزمونی برای سنجش و مقایسه میان چندجانبهگرایی و پیچیدگی در تفکر و عمل درباره اختلافهای دیپلماتیک از یک طرف و یکجانبهگرایی و سادهسازی در طرف دیگر است. باید منتظر گذشت زمان باشیم و ببینیم کدامیک از این دو روش نتایج بهتر و پایدارتری به دست میدهند. دسته دوم تأثیرات مربوط به جسارتبخشیدن به دولت آمریکا برای مواجهه با ایران است. اگر این مذاکرات ثمربخش باشد، ترامپ اعتمادبهنفس بیشتری پیدا خواهد کرد و ممکن است بیتوجه به مشاورههای اطرافیانش، خواستار پیگیری مدل رفتار مشابهی با ایران باشد؛ یعنی دیپلماسی مخفی برای تشویق ایران به مذاکره؛ اما اگر این گفتوگوها به نتیجه نرسد، حلقه تندروها در اطراف ترامپ و در رأس آنها جان بولتون که از مخالفان مذاکره با کرهشمالی نیز بود، نقش بیشتری در هدایت رئیسجمهور آمریکا در استفاده از زور بهجای مذاکره بر عهده خواهند گرفت. برای ایران به دلیل منزویکردن جنگطلبان تندرو و طرفدار اسرائیل در کاخ سفید هم که شده، بهتر است مذاکره با کرهشمالی موفقیتآمیز باشد؛ اما من به این گفتوگوها خوشبین نیستم. خوشبختانه ماهیت گفتوگوهای کرهشمالی و آمریکا بهگونهای است که مشخصشدن نتیجه آن شاید ماهها و حتی سالها طول خواهد کشید.
ادامه تحریمها و همکاری با شرکای دیگر برای فشار بر ایران، میتواند راهبرد پیشروی واشنگتن باشد؟ کدامشان میتواند تأثیرگذارتر باشد؟
قبل از هرچیزی آمریکا باید مشخص کند در رابطه با ایران چه هدفی را دنبال میکند. از آنجایی که دولت ترامپ علاقه و دلبستگی خاصی به سیاستهای خاورمیانهای و مسائل این منطقه ندارد، بهجز تکرار شعارها و آرزویهای کلی، نه دانشی از جزئیات جاری در مسائل مرتبط با ایران دارد و نه میتواند اهداف یا درخواستهای روشنی را تعقیب کند. امروز سیاست آمریکای ترامپ در برابر ایران چیزی جز تکرار آرزوهای اسرائیل، عربستان سعودی و گروه تروریستی منافقین نیست. حتی اگر آمریکا بهدرستی میدانست چه انتظاری از ایران دارد، همکاری آمریکا با متحدانش برای رسیدن به این اهداف فرضی، گزینهای عملی و دردسترس نبود. آمریکا امروز اعتماد متحدان اروپاییاش را به صداقت و صمیمت خود از دست داده و به نظر نمیرسد در کوتاهمدت قادر به جبران آن باشد. تنها امید باقیمانده برای آمریکای ترامپ، تشدید تحریمهای یکجانبه برای بهزانوانداختن ایران و پذیرش مذاکره از طرف تهران یا تحریک شورشهای داخلی است. هر دو هدف صرفا یک خیالپردازی بوده و ناشی از نبود شناخت درست از پویاییهای جامعه و سیاست ایرانی و همینطور ناآشنایی با ماهیت متفاوت روابط ایران و آمریکا با موارد مشابه ازجمله روابط آمریکا و کرهشمالی است.