صبح نو/ متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.


گویا زمزمه‌های عارفانه پایان یافته است؛ عارف سودای عصیان در سر می‌پروراند، طنینی که هنوز به نفیر بدل نگشته است. رسانه‌های نزدیک به جریان اصلاحات اخباری مبتنی بر برنامه‌ریزی جدی محمدرضا عارف برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری 1400 می‌دهند.

سایت خبری اصلاح‌طلب شفقنا در خبری اختصاصی مدعی است که آقای محمد‌رضا عارف در حال رایزنی‌های جدی برای تشکیل یک حزب اصلاح‌طلبی است. او از چندین ماه قبل رایزنی‌هایی را آغاز کرده و در حال نهایی‌سازی اعضای شورای مرکزی است. پیشینه تلاش‌های تشکیلاتی محمدرضا عارف به تأسیس بنیاد امید ایرانیان برمی‌گردد؛ او علت اصلی تکاپوهای تشکیلاتی خود را وضعیت نگران‌کننده جریان اصلاحات در قبال سرمایه اجتماعی به‌خاطر فقدان کادرسازی می‌دانست و شعار بنیاد امید ایرانیان را «اخلاق، عقلانیت و خرد جمعی» انتخاب نمود. فعالیت تشکیلاتی عارف همواره مخالفان جدی داشته است و حالا با زمزمه‌های تشکیل حزب و حضور هدفمند در انتخابات ریاست جمهوری، طنین مخالفت درون جناحی بیشتر شنیده می‌شود
نخستین مخالفان حضور عارف، حزب کارگزاران سازندگی است؛ آنان اقدامات عارف را به منزله برهم‌زننده چشم‌انداز ترسیمی حزبی تلقی می‌کنند و در همین راستا آقای غلامحسین کرباسچی در قامت سخنگوی خودخوانده اظهار داشت: «‌حضور محمدرضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ صحت ندارد.» و پس از آن نوبت به حزب پوششی اتحاد ملت رسید؛ آقای علی تاجرنیا بحث حضور در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم را زودهنگام دانست و با کنایه به تمایل عارف برای حضور در کارزار رقابت اظهار داشت: «نباید هرکسی پرچم خود را بلند و اعلام کاندیداتوری کند»

نماد اصلاح‌طلب بدلی

در کوران کنش‌های رادیکال مشارکتی‌ها در عصر اصلاحات، معاون اول یزدی دولت مانع ارتقای ضریب تندروی بود. محمدرضا عارف مخالف جدی راهبردهای ابداعی مشارکتی‌ها مانند «فتح سنگر به سنگر»، «فشار از پایین؛ چانه‌زنی از بالا» و «خروج از حاکمیت» بود و همواره طیف رادیکال اصلاحات به محمدرضا عارف به چشم غریبه در میان آشنایان می‌نگریستند و سرانجام لایه پنهان تصمیم‌ساز اصلاحات تنها به نقش او به‌عنوان روشن‌کننده موتور محرک پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم رضایت داد. محمدرضا عارف در سخنانی گلایه‌آمیز پیرامون برچسب «اصلاح‌طلب بدلی» گفت: «من خیلی فحش خوردم. انگ‌هایی به من زدند که سابقه نداشت. اتهام اصلاح‌طلب بدلی به من زدند. حتی گفتند امنیتی‌ها به تو گفته‌اند که کاندیدا شوی!» و از عاملیت «نظر‌سازی‌ها» به‌جای «نظرسنجی‌ها» نسبت به کناره‌گیری‌اش سخن گفت که «‌من در سال 92 در شرایطی کنار رفتم که نتیجه نظرسنجی‌هایی که به دستم رسیده بود، نشان می‌داد می‌توانم پیروز شوم. کاری به نظر‌سازی‌ها ندارم اما نظرسنجی‌ها نشان می‌داد می‌توانم پیروز شوم. افتخار می‌کنم راحت از قدرت گذشتم.»

درگیری محمدرضا عارف با جریان رادیکال استمرار یافت به نحوی که پس از عملیات روانی ژن خوب حامیان دولت در قبال رفتار فرزندش سکوتش شکست و نسبت به رشد «گفتمان جعلی» هشدار داد و اظهار داشت: « اگر درگذشته از بیرون جبهه اصلاحات می‌خواستند گفتمان اصلاحات را از بین ببرند الان از درون به دنبال جایگزینی گفتمان اصلاحات است. از این‌رو یک گفتمان جعلی نمی‌تواند جایگزین گفتمان ریشه‌دار اصلاحات شود. باید به تقویت گفتمان اصلاحات بپردازیم چراکه گفتمان اصلاحات پاسخگوی بسیاری از نیازهاست.»

تکرار ناکامی‌ها

مزد انصراف محمدرضا عارف از نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری صدارت بر نهاد تصمیم‌ساز پوششی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات بود. او بارها به سهم‌خواهی شخصی در روند چینش اعضا متهم شد و جنجال پول کثیف در گزینش افراد برای حضور در لیست رقابت انتخابات بهارستان و شورای شهر، مدیریتش را زیر سؤال برد. این نخستین ناکامی معاون اول دولت اصلاحات نبود؛ بخت در فراکسیون امید با او یار نبود.

اصلاح‌طلبان پس از 12سال عسرت به صندلی‌های بهارستان تکیه زدند؛ فراکسیون امید پیشقراول اصلاح‌خواهی نام گرفت. آنان خواهان پیروزی تمام‌عیار در هیات‌رییسه بهارستان بودند اما وضعیت واقعی صحن بهارستان حکایت از شکست سخت عارف در برابر آقای علی لاریجانی داشت. شوک بعدی در رأی اعتماد به کابینه دولت دوازدهم رخ داد. آقای حبیب‌الله بی‌طرف از نزدیکان رییس دولت اصلاحات از حضور در پاستور حتی با حربه بازشماری آرای مخدوش بازماند. دومینوهای شکست استمرار یافت؛ بهانه حضور دو زیست‌های سیاسی در فراکسیون امید بود.
ناهماهنگی در رفتار فراکسیونی و عدم انسجام‌بخشی میان اعضا و درنهایت آشکارسازی الگوی تصمیم‌گیری و رأی‌دهی برخی از اعضای فراکسیون بدون در نظر گرفتن معیارهای سوگند نمایندگی آنان سه مشکل اساسی فراکسیون امید است و نوک پیکان مقصریابی به سمت محمدرضا عارف نشانه رفت. ضربات جدی به سرمایه اجتماعی اصلاحات دلیل اصلی اوج گیری انتقادات برای کناره گیری عارف بود. در همین راستا افرادی مانند صادق زیباکلام اظهار داشت: «فراکسیون امید یک بدن بی‌سر بود با عرض معذرت، آقای دکتر عارف به‌رغم احترام زیادی که برای ایشان قائل هستم ولی از نظر اجرایی ایشان را آدم توانمندی نمی‌بینم.»

عارف عصیانگر

در بدنه تصمیم‌ساز راهبرد جریان اصلاحات برای پیشبرد اهداف اعلامی، دو طیف قدرتمند خواهان اثرگذاری جدی بر روند تصمیم‌سازی بزرگان هستند.

کارگزارانی ها با بازسازی نیروهای سیاسی، نقش تشکیلاتی خود را فراتر از بازوی مالی متصورند؛ آنان هرچند در غم ناکامی استمرار حضور در شهرداری تهران سوگوار هستند اما برای چشم‌انداز اصلاحات برنامه‌ریزی جدی کرده‌اند. پروژه کارگزاران سازندگی برای بقا در قدرت در غیات مرحوم هاشمی رفسنجانی، در دو محور عدم بازگشت به رخدادهای تنش‌زای 1388 و عبور از هویت‌طلبی رادیکال اصلاح‌طلبی خلاصه می‌شود بنابراین چشم‌انداز کنشگری آنان با اصالت بخشیدن به «استراتژی» به منزله همسوی راهبردی با طیف علی لاریجانی است.
از سوی دیگر طیف هویت‌خواه اصلاحات شرایط حاکم در مختصات سیاسی کشور را به سود اهداف اعلامی اردوگاه چپ نشینان تلقی نمی‌کند و هشدارهای جدی پیرامون فرسایش سرمایه اجتماعی اصلاحات می‌دهد و به روایت محمدرضا تاجیک؛ «اصلاحات و اصلاح‌طلبی را ملالی نیست جز نزدیکی شبه‌اصلاح‌طلبان و دوری اصلاح‌طلبان واقعی و راستین.
به بیان دیگر، حال و احوال جریان اصلاح‌طلبی بد نیست اگر اصلاح‌طلبان تاکتیکی بگذارند.» بنابراین تنها برون رفت از فضای ایستای فعلی را حضور سیاستمدار اصلاح‌طلب مورد تأیید مراکز قانونی می‌بیند و بهترین میدان بروز و ظهور کارزار رقابت کرسی پاستور است. آیا محمدرضا عارف نماینده طیف عصیانگر اصلاحات خواهد بود؟! آیا اعضای رادیکال طیف هویت‌خواه، حزب اتحاد ملت، پیمان اخوت با عارف می‌بندند؟ برای پاسخ به این سؤالات باید منتظر اعلام رسمی فعالیت حزب سیاسی عارف و واکنش‌های احتمالی آن باشیم.