اعتماد/ علی جنتی معتقد است که برخی وزرا با دولت همراه نیستند، با نمایندگان مجلس معامله و کسانی را انتخاب میکنند که کارایی چندانی ندارند. جنتی البته ناامیدی رخنهکرده در میان مردم را مستقیما متوجه دولت نمیداند و میگوید این نارضایتی از مجموعه حاکمیت است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
مدتی است که روحانی به رییسجمهوری تریبونها تبدیل شده است. یعنی هر از چند گاهی پشت یک تریبونی موارد و گزارههایی را یادآوری میکنند که پیش از انتخابات جزیی از وعدههای او بوده است و در این یک سال یا بهتر بگوییم ٥ سال گذشته شرایط تحقق آن فراهم نشده و در بعضی موارد بدتر هم شده است. به نظر شما این موضوع برای افکار عمومی عجیب و آزاردهنده نیست؟
بسیاری از نخبگان کشور در بخشهای مختلف از محدودیتهایی که رییسجمهوری در جایگاه خود دارد آگاه هستند. البته توده مردم اطلاع زیادی ندارند که رییسجمهوری چه مشکلاتی دارد؛ لذا میبینیم که در برخی از شبکههای اجتماعی گاه انتقادات تندی از رییسجمهوری میشود و مردم میپرسند که وعدههایی که دادهبودید چه شد؟ اگر روحانی این وعدهها را در تریبونهای عمومی تکرار میکند بیشتر به این دلیل است که نشان دهد بر اعتقادات و باورهای خود استوار است ولی در عمل نتوانسته است وعدهها را محقق کند.
اینکه روحانی در رابطه با آزادی بیان، آزادی تبادل اطلاعات، آزادی شبکههای اجتماعی و... بارها تاکید کرده و میکند به این دلیل است که میخواهد بگوید من از عقیدهام بازنگشتهام منتها در عمل شرایطی خارج از اراده او ایجاد شده است. مثلا شورای عالی فضای مجازی با ترکیب خاصی که دارد یا کمیته تعیین مصادیق مجرمانه رای به فیلترینگ تلگرام میدهد یا دستگاه قضایی دخالت میکند و برخی از شبکههای اجتماعی را فیلتر میکند. این با هیچ منطقی جور در نمیآید که اتوبانی که میلیونها اتومبیل از آن عبور میکند به جای جریمه و برخورد با چند خودروی متخلف یک باره اتوبان را ببندند برای اینکه دیگر تخلفی صورت نگیرد. اگر رییسجمهوری وعدهها را بازخوانی میکند برای این است که به مردم بگوید وعدهها را فقط برای رایگیری از مردم بیان نکردم و هنوز بر این اعتقادات هستم منتها برخی شرایط خارج از اراده من است.
اینکه مردم بدانند رییسجمهورشان به چه چیزی اعتقاد دارد یا ندارد کفایت میکند؟
البته صرف ابراز عقیده کافی نیست اما راهی هم جز این نیست. گاهی اهداف کوچکتری را باید فدای اهداف و منافع بزرگتری کنیم. ما اکنون در شرایط ویژهای هستیم که تهدیدهای خارجی در طول ٤٠ سال گذشته به بیشترین حد ممکن رسیده است. حتی در دوران جنگ تحمیلی و حمله عراق ما اینقدر با تهدید مواجه نبودیم.
ائتلافی در منطقه بین عربستان، اسراییل و امارات متحده عربی با امریکا شکل گرفته است و همه آنها به دنبال ایجاد مزاحمت برای جمهوری اسلامی هستند. در طول ٤ دهه گذشته به جز در دوران جنگ تحمیلی هیچگاه چنین وضعیتی نبود. یک زمانی ملک عبدالله به امریکاییها گفته بود شما باید سر این مار را بزنید چون خودشان که عرضه این کار را نداشتند متکی به حمایت امریکا بودند تا به اصطلاح از شر ایران خلاص شوند. الان امریکا با اسراییل، عربستان و امارات متحده عربی دست به دست هم دادهاند نه برای یک حمله نظامی که هیچگاه ما شاهد حمله نظامی از سوی این کشورها نخواهیم بود چرا که یک بارهمه آنها پشت سر صدام ایستادند، همه امکانات تسلیحاتی و اطلاعاتی را در اختیارش گذاشتند ولی موفق نشدند. آنها به دنبال جنگ روانی و استفاده از جنگ نرم هستند و تلاش میکنند با استفاده از ضعفهای درونی کشور جامعه را دچار فروپاشی کنند.
آنچه میتواند ما را دربرابر این تهدیدها مصون نگه دارد حفظ انسجام درونی، هماهنگی بین دولت و مردم، هماهنگی قوای سهگانه کشور و همراهی دولت با رهبری است. تا زمانی که این انسجام وجود داشتهباشد هیچ یک از این تهدیدها کارساز نخواهد بود ولی اگر ما از نظر انسجام داخلی دچار مشکل شویم آن زمان است که توطئهها کارساز میشود. حالا شما خودتان بگویید روحانی به عنوان رییسدولت میتواند یک روز با دستگاه قضایی در بیفتد و یک روز با مجلس مقابله کند و هر روز تشنجی در سطح جامعه پدید بیاید. آیا به نفع کشور است؟
به ویژه با توجه به گروهبندیهای سیاسی و جناحی که در داخل کشور داریم و متاسفانه بسیاری به منافع ملی فکر نمیکنند و تنها به منافع جناحی و گروهی خود میاندیشند و تلاش میکنند که به هر قیمتی دولت را زمین بزنند و خودشان به قدرت برسند ولو با هزینه زیر پا گذاشتن منافع ملی. آیا صحیح است که دولت برای پیشبرد دیدگاهها و نظراتی که دارد جامعه را دچار تشنج کند؟
شرایط بینالمللی و منطقهای قابل درک است اما دست بسته بودن رییسجمهوری قابل درک نیست. زمانی گفتند رییسجمهوری تدارکاتچی است. فکر نمیکنید اگر روحانی هم به تدارکاتچی بودن معروف شود این موضوع کلیت نظام و اصل جمهوریت نظام را زیر سوال میبرد؟وقتی دایما از محدودیتها صحبت کنیم عملا به مردم این علامت را میدهیم که اساسا صندوق رای اهمیتی ندارد؟
رییسجمهوری میتواند فعال باشد. میتواند بگوید من منتخب مردم هستم و با این ٢٤ میلیون رای میخواهم تمام نظرات و وعدههایم را عملیاتی کنم ولی عدهای در گوشه و کنار ایستادهاند و چوب لای چرخ دولت میگذارند و مانع تحقق اهداف دولت هستند. در چنین شرایطی آیا مردم آرامش دارند تا در سایه آن فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی و توسعهای کشور پیش برود؟ آیا گرگهایی که خارج از مرزها هستند و به دنبال بهرهگیری از برخی فرصتها هستند فقط نظارهگرند یا از این شرایط سوءاستفاده خواهند کرد؟ نهایتا شرایط کشور به چه سمتی پیش میرود؟
در سخنرانیها و صحبتها، رییسجمهور گاه از گزارههایی استفاده میکند که مرجع آن مشخص است اما شما فکر نمیکنید وقتی میگویید ما میخواستیم وزیر زن داشتهباشیم و نشد یا مخالف فیلتر تلگرام بودیم اما نتوانستیم؛ این گزارهها در ناامیدی مردم از دولت موثر باشد؟ چرا روحانی صریحتر با مردم سخن نمیگوید؟
ممکن است اگر روحانی صریح و بیپرده سخن بگوید از نظر شخصی در بین طرفداران خود محبوبیت زیادی هم پیدا کند و مردم بگویند آفرین به رییسجمهور اما باید نتایج آن را هم در جامعه در نظرگرفت. یک مثال ساده بزنم. زمانی آقای رییسجمهور در یکی از سخنرانیها انتقادی به دستگاه قضایی داشت و اظهار کرد برخی بیکار هستند و افراد را احضار میکنند و بعد از آن تازه به دنبال مدرک میگردند که شخص را مقصر جلوه دهند. این جمله قاعدتا خطاب به برخی از دادیاران بود چرا که معمولا دادیار یا دادستان افراد را احضار میکند. شما ملاحظه کردید که روز بعد این جمله با چه واکنش تندی از سوی رییس قوه قضاییه مواجه شد و ایشان رسما گفتند شما بیکار هستید که مردم را چهارسال معطل برجام کردید و به این ترتیب کل برجام را زیر سوال برد. به نظر شما به عنوان یک ناظر بیطرف آیا روحانی باید همه آنچه را میداند، بیان کند و با واکنشهایی از این قبیل رو به رو شود و بعد هم گروههای سیاسی مخالف دولت از این آب گلآلود ماهی بگیرند. نهایتا آیا منافع کشور تامین میشود یا به ضرر کشور است؟
اگر از شروع دولت قطعات پازلی را کنار هم بگذاریم تا یک جایی فراتر از دولت هم مقصر است اما آن نهاد تنها صداوسیما نیست. برای مثال اولین موج آرام نارضایتی بر سر چینش کابینه بود که بدنه حامی از آن اعلام نارضایتی کردند. بعد از آن موج نارضایتی که از مشهد آغاز شد. پس از آن ماجرای دراویش، بعد از آن اعتراضاتی که ماهیتی صنفی یا قومیتی داشت، بعد هم ماجرای ارز و خروج ترامپ ازبرجام اتفاق افتاد. درست است که همه این مشکلات متوجه دولت نیست اما شما خط ربطی میان این حوادث پیدا میکنید؟ ماهیت اعتراضات این مدت را چه میدانید؟
نارضایتی از کابینه بیشتر در میان نخبگان بود. عامه مردم ناراضی نبودند. من ابدا منکر برخی از ضعفهای دولت نیستم. منکر برخی اشتباهات، ناکارآمدیها و ندانمکاریهای مسوولان نیستم و قطعا برخی اشتباهات یا ضعفها وجود دارد که اگر نبود این مشکلات پدید نمیآمد. ازجمله همین حوادث شهرکازرون بود که نیاز داشت دولت و وزارت کشور با تدبیر و مطالعه بیشتری رفتار کنند. در دولت یازدهم تصمیم گرفته شد که اصولا به تقسیمات کشوری دست نزنیم. بر اساس برخی محاسبات طرحی را در کمیسیون سیاسی-دفاعی دولت مطرح کردند و بعد هم خبرش به بیرون درز پیدا کرد نهایتا شهرستان کازرون دچار تشنج شد و عوامل ماجراجو هم دخالت کردند و این شهرستان دچار ناآرامی شد. این تنها یک نمونه از ضعفهایی است که باتدبیر قابل پیشگیری بود. من نمیخواهم بگویم دولت خیلی ایدهآل عمل میکند و مشکلات را به دیگران نسبت دهیم، اما مشکلات اساسی کشور در طول 40 سال گذشته شکل گرفته و اگر به آنها توجه نکنیم خسارات جبرانناپذیری را تحمل خواهیم کرد بنابراین نباید انتظارات از دولت روحانی را بالا ببریم. بیکاری مزمنی که در کشور وجود دارد حاصل عملکرد دولت روحانی است یا محصول شرایط و تحولات کشور در طول40 سال گذشته؟ ما در یک دوره هشت ساله جنگ تحمیلی داشتیم بعد دوران بازسازی داشتیم. در دولت نهم و دهم نیز شرایطی داشتیم که خسارت آن برای کشور کمتر از جنگ تحمیلی نبوده است. آماری که از اشتغال خالص در دوران احمدینژاد وجود دارد در یک سال 14 هزار نفر بوده که این آمار در دوران روحانی به بیش از 700 هزار نفر در یک سال رسیده است. باید این آمارها را با هم مقایسه کرد. یکی از مشکلات ما در واحدهای اقتصادی و صنعتی رکود است. باید توجه داشت ریشههای این رکود چیست و ازعملکرد دولت روحانی نشات میگیرد یا مربوط به گذشته است؟ در سال 91 رشد اقتصادی کشور منفی 5.8 بوده و تورم بالای 40 درصد داشتیم. این تورم 40درصدی را به زیر 10 درصد رساندن یا رشد اقتصادی را به 3 یا 4 درصد رساندن کار آسانی است؟ امروز صندوق بینالمللی پول یا نهادهای بینالمللی که وضعیت اقتصادی کشور ما را تحلیل یا وضعیت سال آینده را پیشبینی میکنند، معتقدند رشد سال آینده بیش از 4 درصد خواهد بود. باید این موارد را هم نگاه کرد و با قبل مقایسه کرد.