انتخاب/ سال60 .ظهر، گروهی از شعرا و خطبای عرب خوزستان به ملاقاتم آمدند برای تبلیغ انقلاب اسلامیعازم کشورهای عربی هستند، سرودی خواندند و سخنانی گفتند. جالب بود. من هم برایشانصحبت کردم و روی تقدم اسلام بر نژاد و زبان و وحدت مسلمین صحبت کردم. مشکلاتی درکارشان است که از من خواستند حل کنم، عده زیادی هستند، نمیدانم طراح برنامه کیست.
اول شب، در نخست وزیری با احمدآقاخمینی و آقای رجائی، جلسهای داشتیم. احمدآقا مطالب مهمی داشت. حسابی همراهی میکنند: مسأله گروه مسلح مستقل چمران، مسأله بنیصدر و راه حل هایی داشت. از وضع رفاهی بد شهر قم میگفت و توصیه امام را در خصوصرسیدن به وضع قم و جنگزدگان. معتقد است که امام باید صریحا با بنیصدر برخورد کنند.
سال61
منابع غربی شایع کردهاند که کنفرانس شورای همکاری خلیج فارس در [عربستان] سعودیتصمیم گرفته، مبلغ بیستوپنج میلیارد دلار به عنوان غرامت به ایران بپردازد و کنفرانس نتوانستهتصمیمی درباره حمایت از صدام بگیرد و تلاشها روی راضی کردن ایران به صلح متمرکز شدهاست. اکنون رسانههای ارتباط جمعی پذیرفتهاند که ایران پیروز و قدرتمند است و خطر صدورانقلاب اسلامی را برای ترساندن دولتهای منطقه تبلیغ میکنند. معمولا با این شایعات اهدافانحرافی را دنبال میکنند.
سال62
قبل از انجام ملاقات عمومی به زیارت امام رفتم. امام از تعریف های دیروز من در نمازجمعه از ایشان، با شیرینی گله کردند و گفتند که ممکن است، باعث غرورشان شود؛ ولی از اینکه احمدآقا و بیت را از اعمال نفوذ و ایجاد نظر در ایشان، تبرئه کرده بودم، راضی بودند.ظهر حمید لاهوتی و فائزه آمدند.دیروز در راه قم با ماموران سپاه برخورد و مشاجره داشتهاند و تا نصف شب معطلشان کرده بودند؛ خیلی ناراحت بودند و مادرشان از دیشب بیشتر ناراحت بود. قرار شد رسیدگی کنم و ببینم تقصیر از کیست؟
سال63
آقای ساداتیان اطلاع داد که [آقای رابحبیطاط] رئیس مجلس خلق الجزایر، برای افطار بهمنزل ما میآید. به فاطی و فائزه گفتم افطاری برای مهمانان درست کنند و به آقا جلال گفتم،وسائل پذیرائی را بخرد و بیاورد. به آقای مختار مسئول حفاظت بیت امام گفتم آقاجلال را که برایمنزل وسایل میخرد، تفتیش نکند. چون [آقا جلال] از تفتیش میوهها و مواد غذائی و وسایل که میآورد، ناراحت است.
سال64
در جلسه علنی مجلس، قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات [ریاست جمهوری رسمی] به تصویب رسید. استفاده از موشک زمین به هوا [برای مقابله با هواپیماهای مهاجم عراقی] تأثیر زیادی در روحیه خودمان و مردم داشت و احساس آرامش مینمائیم. ظهر جمعی از کارکنان روابط عمومی آمدند و گزارش کار دادند. آقای [حسین] موسویان [مدیر اداری مجلس] آمد و مشکلات و نابسامانیهای کارکنان مجلس را گفت.
عصر شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه داشت. ترکیب شورای مرکزی جهاد [دانشگاهی] تصویب شد. شب با آقای خامنهای درباره جنگ و [ترکیب] اعضای دولت در آینده و همچنین مشکل عدم تفاهم رئیسجمهور و نخستوزیر بحث کردیم.
سال65
در جلسه علنی، طرح خیلی حساس و جنجالی اصلاحیه قانون وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی مطرح بود. اکثر دانشگاهیان با انتقال دانشکدههای پزشکی از وزارت علوم مخالفند و روزنامهها در ماههای گذشته به نفع آنها جوسازی کردهاند و بحث در مجلس خیلی جدی است.بالاخره مجلس به نفع بهداشت و درمان رای داد و جوسازیها بیاثر از آب درآمد. آقای [احمد]جنتی [رئیس سازمان تبلیغات اسلامی] آمد و انحلال نیمی از دفاتر سازمان تبلیغات اسلامی را اعلام داشت.
سال66
عصر مدیران و خانواده شهدای دانشگاه آزاد اسلامی آمدند و گزارش کار دادند. برای آنها صحبت کردم2. با وزارتخانهها مشکل دارند، بعضیها مخالفند و کمک نمیکنند. از جمله دانشگاهها، از در اختیار گذاشتن آزمایشگاهها خودداری میکنند.
سال67
ساعت هفت و نیم صبح به دفتر آقای خامنه ای رفتم. درباره اقدامات مسئولیت جدید با ایشان مشورت کردم. وقتی که رسیدم مشغول درس زبان انگلیسی بودند.
آقای ری شهری [وزیر اطلاعات ]، تلفنی خواست که کار وزارت اطلاعات هم در حکم مدیریت فرماندهی کل قوا قرار گیرد؛ نپذیرفتم، به دلیل اینکه مربوط نیست و مشکلات کار را زیاد می کند.
دکتر ولایتی آمد.درباره سمت وزارت خارجه، با توجه به ترکیب مجلس مشورت نمود و قبول سمت را مشروط به حمایت و داشتن پشتیبانی کامل برای سیاست خارجی کرد. گفتم هنوز زود است که درباره تعداد آراء مخالف و موافق نظر بدهیم؛ مخالفان ایشان در مجلس زیادند.
سال68
بیانیهای برای مجلس خبرگان تهیه کردیم و برای انتشار دادیم. حدود ساعت هشت ونیم صبح جلسه مجلس خبرگان آماده شد و رسمیت جلسه را به ریاست آیتالله مشکینی اعلان کردیم. ایشان صحبت کوتاهی کردند.
وصیت نامه امام در صندوق امانات در دفتر من بود. بیرون آوردیم و در جلسه رسمی پلمپ شکسته شد. وصیت نامه را از پاکت بیرون آوردیم. در سال 1361 نوشته شده و سال گذشته تجدید نظر شده است. آخر وصیت نامه نوشته شده بود که آن را به ترتیب احمدآقا، رئیسجمهور، رئیس مجلس، رئیس دیوان عالی کشور و یا یکی از اعضای شورای نگهبان برای مردم بخوانند. احمدآقا اطلاع داد که آمادگی ندارد. نوبت به [آیتالله خامنهای] رئیسجمهور رسید.
بحثهای زیادی شد. بعضیها طرفدار رهبری شورایی و بعضی خواهان رهبری فردی بودند. بعضی آیتالله خامنهای و بعضیها آیتالله [سید محمد رضا] گلپایگانی را مطرح کردند و برای شورا هم اسمهایی برده شد. قبلاً در مشورتهای سران قوا و جمعی دیگر از بزرگان به این نتیجه رسیده بودیم که شورایی مرکب از آیات خامنهای، موسوی اردبیلی و مشکینی رهبری را به عهده بگیرند ولی در مذاکرات، رهبری فردی رأی بیشتری آورد. آیتالله خامنهای با رهبری فردی مخالفت کردند. من هم مخالف بودم. نوبت نرسید. ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود 14 نفر به ایشان رأی دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای مطرح شد. خود ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد بشوم؟
من که جلسه را اداره میکردم، گفتم اکنون با رأی خبرگان، رهبری فردی قانون شده و چارهای نیست. سرانجام آقای خامنهای با 60 رأی از 74 عضو حاضر رأی آوردند و مسأله به این مهمی به این خوبی حل شد. من هم در چند مورد صحبت کوتاهی کردم و نظرات امام را درباره صلاحیت رهبری آقای خامنهای نقل کردم. از قول حاج احمدآقا و آیتالله موسوی اردبیلی هم که در جلسه خدمت امام بودند، همین مضامین تأیید شد.
آیتالله خامنهای آمدند، برای شیوه انجام وظایف رهبری با هم صحبت کردیم. قرار شد احکام انتخابات یا انتصابات امام را ایشان تایید کنند و قرار شد به صداوسیما بگویم بهای لازم را به موضوع بدهد. تصمیمات مهمی با هم گرفتیم.
سال69
با هلیکوپتر از [اردوگاه]منظریه[در شمال تهران]، به مرقد امام رفتم.رهبرى سخنرانى کردند. بىنظمى در انتظامات بهچشم مىخورد؛ ادعا مىشد که به خاطر دخالت محافظان است.در مراجعت، با هلىکوپتر به اردوگاه کُلَک چال در شمال جماران رفتیم؛ مکان جالبى است. تاکنون ندیده بودم. متعلق به آموزش و پرورش است که بعد از پیروزی انقلاب به خاطر امنیت جماران، تعطیل شده است؛ گفتم براى استفاده مردم فعال شود.
سال70
در مرقد امام، آیتالله خامنهاى صحبت کردند و برگشتیم. هلیکوپتر در حیاط منزل نیمه ساز فاطمه پهلوى، روى تپهاى کنار کاشانک نشست. این مکان در اختیار بنیاد مستضعفان است و به درد مهمانسراى دولت مىخورد.
ظهر در خانه تنهایى غذا خوردم. عفت ناهار را در مرقد امام مانده بود. عصر گزارشها را خواندم و پیامی به مناسبت روز جهانى محیط زیست آماده کردم.
سال71
آقاى [حسین] موسویان، [سفیر ایران در آلمانغربی]، تلفنى گفت آلمانىها منتظر آزادى گروگانهایشان در روز جمعه هستند و مىخواهند وزیرشان را براى تحویل بفرستند، تلفنى با رهبرى در این خصوص صحبت کردم؛ به نتیجه نرسیدیم. آقاى [مصطفی] پورمحمدى از وزارت اطلاعات هم در همین باره صحبت کرد. آنها هم به صورت دو پهلو حرف مىزنند.
سال72
به مرقد امام براى شرکت مراسم سالگرد رفتیم. آیتالله خامنهاى هم رسیدند. جریان تلفن سفیرمان در لیبى، در خصوص گله آنها از لغو سفر آقای [علیمحمد] بشارتى را گفتم. ایشان تغییر نظر داد وقبول کرد که بهتر است سفر انجام شود. شب از لتیان به دکتر ولایتى گفتم که سفر انجام شود.
به لتیان رفتیم. عصر مقدارى پیادهروى کردم و کمى هم به تماشاى بازى والیبال بىهیجان و کمرونق پاسداران نشستم.