مهر/ امام خمینی (ره) تابستان سال ۳۹ را در کرج زندگی کردند، این چند ماه مانند برگ زرینی در تاریخ کرج ثبتشده است. اهالی از امام(ره) بهعنوان آفتاب حصار یاد میکنند.
امام خمینی(ره) به مدت چند ماه در تابستان سال ۳۹ در محله حصار کرج اقامت داشتند. همین مسئله بهانهای شد تا در سالروز ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی خاطرات کرجیهای منطقه حصار را مرور کنیم.
اقامت امام راحل در کرج کوتاه و بهمنظور استراحت و استفاده از آبوهوای خوب آن موقع کرج بوده است. امام (ره) در طول اقامت به همراه خانواده به مطالعه و نگارش دروس حوزوی مشغول بوده و از مصاحبت با دوستان وفادارش لذت میبرد و به اتخاذ تصمیمات مهم در زمینهٔ مسائل سیاسی وقت، میپرداختند. در سالهای بعد هم، امام به رفتوآمد و ارتباط با انقلابیون کرج ادامه دادند.
خاطرات حاج حسین زکیخانی
حاج حسین زکیخانی که یکی از قدیمیهای محله حصار است با دست به گوشهای از خانه اشاره میکند و میگوید: «حضرت امام اینجا نماز خواندند همینجا» بغض گلویش را میگیرد مدتی طول میکشد تا از بغض در گلو که حالا تبدیل به اشک بر گونهها شده رها شود.
ما سه ماه در خدمتشان بودیم، شبها گاهی در همینجا نماز جماعت میخواندیم، حاج احمد بچه کوچکی بود، حاجآقا مصطفی طلبهای جوان بود که هفتهای یکبار میآمد اینجا پیش پدر بزرگوارشان.
پیرمرد باز بغض میکند و آرام اشک میریزد، ما اکثراً در همین مسجد کوچک نماز میخواندیم، در آن سالها حدود سالهای ۴۰، کسالتی داشتند و به توصیه دوستان میبایست در جایی امن و ساکت خوش آبوهوای میبودند.
قبلاً نهری از کنار درخت چنار بزرگ روبروی مسجد روان بود؛ آب تهران ازآنجا میگذشت، الآن آب با لوله میرود، آن موقع سَر باز میرفت، انتهای نهر هم بالای سر جوی (محلی در همان نزدیکی) بود. امام قبل از ظهر کنار نهر میرفت تا بالا و برمیگشت و بعدازظهرها همروی صخرهای نزدیک خانه مینشستند و محو تماشای این منظره میشدند. صخره خیلی بزرگ بود که اهالی رویش فرش میشستند. همین خانهای که روبروی مسجد است متعلق به حاجآقا محمدعلی ملک خانی بود. ایشان سه ماه مجانی خانهاش را در اختیار امام گذاشت.
من متولد ۱۳۰۵ هستم و آن موقع حدود ۴۰ سالم بود، با پدر و مادرم در همین خانه ساکن بودیم الآن نسل چندم هستیم که در همین خانه زندگی میکنیم.
خانه اتاقهای زیادی دارد، خانهای قدیمی با اتاقهای تودرتو که با درهای چوبی از هم جدا میشوند.
محله حصار در قدیم ییلاق کرج بود، تمام بزرگان، روسای ادارات و پیرمردها در حصار اقامت داشتند هر جا سفرهای بهافتخار آقا گسترده میشد من آنجا بودم، گاهی منزل آقای لنکرانی، گاهی منزل حسین آقا یا منزل حاج محمدخان. در این سفرهها عده خاصی دعوت میشدند امام تنها میآمد و حتی حاج احمد آقا را نمیآوردند ایشان بچه کوچک بودند.
ایشان یک دقیقه هم بدون برنامه نبود، همهکارهای امام روی برنامه بود، به گمانم بیش از دو یا سه ساعت نمیخوابید، اهل مطالعه و عبادت بود.
محمد مدرسی متولد ۱۳۱۸ یکی دیگر از اهالی قدیمی کرج است، فرزند سید حسن مدرسی همان مجتهدی که آقای بروجردی وی را برای کرج تعیین کرده بودند، معمم نیست و مغازه کوچکی در کرج دارد، برادرش سید محمد مدرسی امام جماعت مسجد جامع کرج است
آقای مدرسی میگوید: تاجری بود به نام «شالچی» که کوچهای در نزدیکی چهارراه کارخانه قند کرج به نام وی است، وی ۱۰ شب روضه داشت، آقای سید محمد قروی در آنجا منبر میرفت. این آقای قروی در کرج مرغداری داشت، مرحوم حاج سید ابوالقاسم کاشانی (یار مصدق) هم حضور داشتند در همان موقع ها امام خمینی هم به کرج آمده بودند.
آنها بعد از مراسم روضه در منزل آقای شالچی رفتند و شام خوردند، بعد از این حال ایشان (آقای خمینی) به پدر من که آقای سید حسن مدرسی بود، گفتند من شب اینجا نمیخوابم میآیم خانه شما میخوابم، ایشان آمدند خانه، ما جای ایشان را در پشتبام انداختیم، خانه ما سر نبش کوچهای است که خانه و دفتر سید محمد مدرسی (برادرم) قرار دارد.
امام را پشتبام بردیم و ظرف آبی هم برای وضو به ایشان دادیم. صبح اول وقت بیدار شد آمد پایین، ماشینی برایشان گرفتیم و فورا به تهران رفتند.
دیگر اینکه بعداً به دعوت حاج محمدعلی ملک خانی که از ارادتمندان آقای خمینی بود، در تابستانی به منطقه حصار کرج تشریف آوردند، در حصار بیشتر آقایان زکیخانی، دوروبر ایشان بود بهخصوص حاج محمدخان پدر حاج هاشم خان زکیخانی. یکبار پدر من رفته بود دیدن آقای خمینی، امام به ایشان گفتند به دیدن شما میآیم. صبح اول وقت امام به منزل پدر من آمدند صبحانه را نمیدانم اما چای را میدانم خوردند، چای را خودم بردم خدمت ایشان یک مقداری که آنجا نشستند، تشریف بردند.
یکی دو نفر از اهالی محله حصار به آنجا آمدند و ایشان را به حصار بردند. دیگر اینکه چیزی که من اطلاع دارم مرحوم لنکرانی بیشتر با ایشان ارتباط داشت چون پدر من اهل سیاست نبود.
ما در سال ۱۳۳۵ به کرج آمدیم، پدر من دو یا سه مرتبه در راهپیمایی سال ۵۷ و اوایل سال ۵۸ حضور داشتند. خودم هم در تهران و کرج در راهپیماییها شرکت میکردم.
حسین خوشنام یکی دیگر از اهالی قدیمی محله حصار کرج و متولد ۱۳۱۸ است، تحصیلاتش در رشته ریاضی است، به دانشکده افسری رفته و بعد لیسانس زبان گرفته و افسر راهنمایی رانندگی بوده است
وی میگوید: امام خمینی دو بار به کرج آمدند، یکبار حدود سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ و یکبار سال ۱۳۳۹ در کرج بودند. امام همیشه مطالعه میکردند، مردم میگفتند این حاجآقا همیشه درس میخواند. من با ایشان هیچوقت برخورد نداشتم. حاجآقا زکیخانی همیشه با امام ملاقات داشت. افراد زیادی از قم میآمدند و با امام ملاقات داشتند. جلوی درب منزل آقای قمی دو مأمور بودند که اجازه نمیدادند کسی به آنجا برود. مرحوم آقای جندقی هم که شاعر و عالم بود، با امام ملاقات داشت.