ایسنا/ پس از ۲۹ سال می‌توان این پرسش را نه صرفا ذوقی که به تناسب واقعیت های تاریخی به میان آورد که ماندگارترین تیتر رسانه‌ای در آن ایام که سایت خبری و کانال های پیام رسان و شبکه های ماهواره ای هم در کار نبود و داستان به چند روزنامه و مجله محدود می‌شد، چه بود؟



مهرداد خدیر نوشت: «بیست‌ونهمین سالروز درگذشت امام خمینی، رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران، مناسبتی نیست که بتوان دربارۀ آن ننوشت ولو آن که تصور کنی حق مطلب را در نوشته‌های مختلف و در تمام سال‌های گذشته ادا کرده باشی.
۲۹ سال پیش و در شامگاه ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ و در ساعت ۲۲:۲۲ امام درگذشت و خبر آن صبح روز بعد اعلام شد. طبعا جوانان زیر سی سال، آن روز را به خاطر ندارند و چند سال بزرگ‌تر هم باشند باز با روزنامه ها مواجهه‌ای نداشتند و کامپیوتر و اینترنت هنوز در ایران فراگیر نشده بود. پس می‌توان از منظری دیگر به ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ پرداخت و این پرسش را بر پایۀ واقعیت‌های تاریخی و نه صرفا ذوقی به میان آورد که ماندگارترین تیتر رسانه‌ای در آن ایام که سایت خبری و کانال‌های پیام رسان و شبکه های ماهواره ای هم در کار نبود و داستان به چند روزنامه و مجله محدود می‌شد چه بود؟
پاسخ به این پرسش البته سلیقه‌ای است اما بی مناسبت نیست به یاد آورم که دست‌ کم برای نویسندۀ این سطور یک تیتر در عمق جان و ذهن‌ام نشسته و فراموش نمی‌شود؛ در حالی که مانند تیترهای روزنامه‌هایی چون کیهان و جمهوری اسلامی و اطلاعات با فونت درشت و بر صفحۀ اول هم نقش نبست و در شمارگانی چون آنان نیز انتشار نیافت و هیچ سوگوار و علاقه‌مند امام هم در هیچ آیینی در دست نگرفت.
کیهان تیتر زد: «روح خدا به خدا پیوست» 

اطلاعات تیتر زد: «امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست» و برای سرمقاله هم: «تو می‌روی که بماند؟»
مجلۀ «جوانان» اطلاعات اولین نشریه ای بود که بعد از ارتحال منتشر شد البته اولین به این خاطر که مجله آماده بوده و بعد از این خبر جلد را تغییر داده بودند. در نشریات البته بیشتر از اشعار و مفاهیم احساسی استفاده می شد مانند: «به دنبال توأم منزل به منزل» یا «ز گریه چشمم نشسته در خون...».
در میان این تیترها هر چند تیتر کیهان آن زمان حرفه ای‌تر و ماندنی‌تر بود اما «روح خدا به خدا پیوست» ابتکار سردبیر یا روزنامه نگاران آن نبود، زیرا در پیام حاج سیداحمد خمینی هم چنین مضمونی با نزدیک ترین واژه ها آمده بود. (پیامی که گفته می‌شود به سبب شرایط خاص روحی فرزند امام در واقع به قلم دوست نزدیک او - رییس دولت اصلاحات - نوشته شده بود.
همان پیامی که ساعت هفت صبح ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ محمدرضا حیاتی با سوز و گداز فراوان و تنها با یک اشتباه (تپق) خواند. او عبارت «خمینی روح خدا بود در کالبد زمان» را به این صورت خواند: «خمینی، روح خدا بود. در کالبد زمان بود.» ولی بقیه متن را با تسلط و تأثیرگذاری فوق‌العاده قرائت کرد.
در این ۲۹ سال اما در هر ۱۴ خرداد تیتر «ماهنامۀ آدینه» در نخستین شمارۀ بعد از این خبر به ذهن من می‌آید: «با شکوه آمد، با شکوه رفت...»
آدینه، تریبون روشنفکران عرفی بود و طبعا نمی‌توانست از مفاهیم مذهبی استفاده کند. از سوی دیگر نه حکومتی بود و نه انقلابی و کسی توقع نداشت مانند کیهان و جمهوری اسلامی و اطلاعات موضع بگیرد و نهایتا این انتظار وجود داشت که به صورت رسمی و برای بقای نشریه اخباری رسمی و کلیشه‌ای درج کنند اما حضور روزنامه‌نگارانی با تجربۀ «آیندگان» این انتظار را هم ایجاد می‌کرد که با یک تیتر کاملا حرفه‌ای و واقع‌گرایانه رو به رو شویم که برای روزنامه‌نگار غربی هم قابل ترجمه و فهم باشد.
تصور کنید تیتر روز بعد روزنامۀ جمهوری اسلامی را می‌خواستند ترجمه کنند: «امت، در تشییع امام قیامت کرد» یا همان «روح بلند امام به ملکوت اعلی پیوست». در حالی که مفاهیمی چون «امت، قیامت، روح بلند و ملکوت اعلی» در ترجمه قابل انتقال نیست.
اما چرا «با شکوه آمد، با شکوه رفت»، واقع بینانه‌تر و رسانه‌ای‌تر است؟
نخست به این خاطر که مفهومی قابل انتقال و همه کس فهم است. بی هیچ تکلف و اغراق و دوست و دشمن بر آن صحه می‌گذارند. واژۀ «شکوه» هم با استناد به حضور میلیون‌ها انسان است که در تاریخ ثبت شده است.
دوم به دلیل سادگی در انتخاب واژه‌ها و سوم به سبب تکرار عمدی و معنی‌دار «شکوه».
این تیتر مثل یک فیلم سینمایی از تکنیک «فلاش بک» و ارجاع به گذشته بهره می‌برد چنان که مراسم تشییع پیکر رهبر فقید انقلاب و اولین رهبر جمهوری اسلامی ایران در ۱۵ خرداد ۱۳۶۸ و بدرقۀ او را به آیین استقبال در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پیوند می‌زند؛ هنری که در هیچ تیتر دیگری دیده نشد.
نکتۀ مهم‌تر و فراتر از ذوق های ژورنالیستی اما واقعیت سیاسی و تاریخی است. بی هیچ اغراق و مجامله در تاریخ ایران سابقه نداشته – بله هرگز سابقه نداشته – که از رهبری هم در آغاز چنان استقبالی صورت پذیرد و هم با پیکر او پس از ۱۰ سال حکومت چنین وداع کنند.