جهان/ احمد مازنی نماینده مردم تهران در مجلس شورا و عضو فراکسیون امید گفته است که آیت الله هاشمی به وی گفته است، که عارف را برای ریاست مجلس نامزد کنند تا مردم بیشتر از گذشته به اصلاح طلبان رای بدهند!



گزیده اظهارات این نماینده مجلس در گفتگو با روزنامه آرمان را مشاهده می کنید:

* اینکه برخی می‌گویند اکثریت مجلس را فراکسیون امید تشکیل می‌دهد درست نیست. فراکسیون امید نسبت به دو فراکسیون دیگر اکثریت را دارد اما این اکثریت به حدی نیست که بتواند در برخی از تصمیمات کلان کشور به تنهایی تاثیرگذار باشد و مشکلات کشور را حل کند.

* در زمان حیات مرحوم آیت‌ا... هاشمی به‌عنوان کمیته تعامل خدمت ایشان رسیدیم و گفتیم قرار است جناب عارف را به‌عنوان نامزد ریاست مجلس معرفی کنیم. ایشان فرمودند این کار را بکنید یا رای می‌آورند یا رای نمی‌آورند. اگر رای آوردند که چه بهتر ولی اگر رای نیاوردند مردم متوجه می‌شوند که دفعه بعد به تعداد بیشتری از نفرات معرفی شده توسط جریان اصلاحات رای دهند.

* سال گذشته ائتلافی بین 3 فراکسیون صورت گرفت و لیست مشترکی مشخص شد اما در روز انتخابات دیدیم که برخی از دوستان اصولگرا خارج از لیست ائتلاف به‌صورت انفرادی خودشان را نامزد کردند و برخی از آنان رای هم آوردند. این بار هم برخلاف آنچه که مدعی بودند مبنی بر ایستادگی تا آخر انتخابات، در لحظه‌ای حساس میدان را به نفع دیگران خالی کردند و نتوانستند ایستادگی کنند.

* درباره آنچه که فراکسیون اصولگرایان ولایی گفته بودند مبنی بر ائتلاف با امید، باید اشاره کنم که در نهایت با هدف به‌دست آوردن کرسی نایب رئیسی و با امید ساقط کردن آقای مطهری و پزشکیان از این جایگاه با مستقلین معامله کردند که البته به هدف خود نرسیدند. در واقع این انتخابات یک باخت بزرگ اخلاقی برای دوستان اصولگرا به‌همراه داشت.

* وقتی خبر مذاکره بین حاجی‌بابایی و لاریجانی راشنیدم به او گفتم شما تا آخر هستید و اگر دو نایب رئیسی را بگیرید کنار نمی‌روید ایشان قاطعانه جواب دادند خیر من تا آخر هستم و این جواب را به جناب عارف نیز گفته بودند که تا آخر خواهند ماند اما در عمل رفتار دیگری از خود نشان دادند. به‌نظر من ارزش ندارد که تنها برای اینکه از صندلی پایین برای یکسال به صندلی بالایی رفتن، انسان اخلاق را زیر پا بگذارد.

* در قضیه برجام از همان آغاز این دوستان سخن از شکست برجام می‌گفتند و این حرف‌ها ادامه داشت تا روزی که ترامپ از برجام خارج شد و این دوستان آن ماجری آتشبازی در مجلس را راه ‌انداختند و همچنان این‌گونه رفتارهای افراطی را از خود به نمایش می‌گذارند. اکنون هم در خصوص برخی لوایح رفتارهای دلواپسانه از خود نشان می‌دهند و سعی دارند با چنین رفتارهایی کار خود را پیش ببرند و در آخر هم با بداخلاقی خود در انتخابات هیات رئیسه نمونه‌ای دیگر از روش کاری خود را به نمایش عموم گذاشتند. به‌طور قطع این رفتارها را مورد تایید افکار عمومی قرار نخواهد گرفت و مردم چنین رفتارهایی را نخواهند پسندید.

* دوستان پایداری و ولایی این استنباط را دارند که چون آمریکا مقاومت اسلامی لبنان و مقاومت فلسطین را در فهرست تروریست‌ها قرار داده پس اگر ما به معاهده‌ای بپیوندیم که با تامین مالی تروریسم مبارزه می‌کند یعنی پا گذاشتن بر روی آرمان‌های انقلاب در حمایت از مقاومت لبنان و فلسطین. در صورتی که لیست تروریسم و گروه‌های تروریستی را ما بر اساس تعریف سازمان ملل می‌پذیریم نه آنچه که آمریکا می‌گوید و دوم اینکه ما سازمان و گروهی را تروریسم می‌نامیم که شورای عالی امنیت ملی کشورمان تروریسم بودنش را تایید کند. فهرست آمریکایی‌ها با فهرست اروپایی‌ها و سازمان ملل تفاوت دارد. به‌طور مثال از نظر آمریکایی‌ها سازمان منافقین به‌عنوان تروریسم شناخته نمی‌شود اما این سازمان در فهرست سازمان ملل و برخی کشورها به‌عنوان سازمان تروریستی شناخته شده است. این برداشت سطحی برخی از آقایان است و اگر قرار باشد بر اساس همین برداشت سطحی ما عضو این معاهده نشویم پس بهتر است عضو هیچ کنوانسیونی نشویم و حتی از سازمان ملل و آژانس انرژی اتمی هم خارج شویم چون قادر نیستیم با دنیا تعامل کنیم. در واقع اینگونه رفتارها از نوعی لمپنیسم و پوپولیسم پیروی می‌کند.

* باید مردم بدانند که اختیارات رئیس جمهور محدود است و با اینکه رئیس شورای عالی امنیت ملی هستند اما این شورا اعضای دیگری هم دارد که صاحب نظر و تاثیرگذار در تصمیمات این شورا هستند. مساله حصر در شورای عالی امنیت ملی روی داده و این انتظار از آقای روحانی می‌رود که اعلام کند یک جلسه شورای امنیت ملی را به این موضوع اختصاص داده‌ ولی اعضا به این موضوع رای ندادند. اینطور تکلیف مردم هم مشخص می‌شود و متوجه می‌شوند در انتخاب خود اشتباه نکرده‌اند چرا که رئیس جمهور در این خصوص و در حد اختیارات خود اقدام کرده اما نتیجه نگرفته است.

* علت دیگر نارضایتی از عملکرد دولت این است که آقای روحانی ارتباط خود را با بدنه رای و پایگاه اجتماعی خود قطع کرده است. مردم انتظار داشتند آقای روحانی مانند همان زمان انتخابات به جامعه نزدیک باشد و ارتباط خود را حفظ کند اما این اتفاق نیفتاد و پس از اینکه آقای روحانی بار دیگر به قدرت رسید روز به روز این ارتباط میان دولت و مردم کمرنگ‌تر شد. در این میان نخبگان و شخصیت‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه انتظار داشتند این ارتباط همچنان دوام داشته باشد حتی اگر شده از طریق وزارتخانه‌های مربوطه مثل وزارت فرهنگ یا وزارت علوم. اما اکنون این ذهنیت به‌وجود آمده که تنها در ایام انتخابات چنین ارتباطاتی وجود دارد. در عین حال انتظار داریم مطالبات خود را با حضور در مراسم رئیس جمهور مطرح می‌کردند و رد دعوت رئیس جمهور به این شکل زیاد برازنده جامعه فرهنگی و هنری نبود.

* تفاوت زیادی وجود دارد بین دولت اصلاحات و دولت تدبیر و امید. آقای روحانی یک سیاستمدار اصولگرای معتدل هستند که با جریان اصلاحات ائتلاف کرده‌اند و از رای این جریان استفاده و به قدرت رسیده‌اند طبیعی است که امکان چانه‌زنی و تعامل با ارکان قدرت و شخصیت‌های اصولگرایی را بیشتر دارد. اعتقاد من این است که رئیس جمهور به مراتب خیلی بیشتر از رئیس دولت اصلاحات مسائل را با مردم در میان گذاشته‌اند و بیشتر از فرصت سخنرانی‌ها و به‌خصوص در زمان انتخابات مسائل گسترده‌ای را با مردم در میان گذاشتند و در برخی از موارد با هجمه‌های زیادی هم مواجه شدند.