فرهیختگان/ متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست



پس از انتشار مستند «شجریان، از سپیده تا فریاد» که دو روایت سیاه و قهرمانانه از این استاد آواز ایران را نقد کرده است فضا برای طرح ناگفته‌هایی درباره او فراهم شد.

در قصـــــــه‌ طوطــــــی و بازرگان، مولوی در جایی به علت در بند شدن طوطی یاد می‌کند: «زانک آوازت ترا در بند کرد» و در همان قصه به بند محکم شهرت که بر دست و پای آدمی است، اشاره دارد و درخصوص شهرت آدمی ادامه می‌دهد: «دشمنان او را ز غیرت می‌درند، دوستان هم روزگارش می‌برند.» شهرت و شجریان از هم جداناشدنی‌اند و صدالبته که محمدرضا شجریان در سال‌های اخیر به‌خاطر مواضع و اظهارنظرهای سیاسی‌اش، به پدیده‌ای فراتر از هنر آوازخوانی‌اش شهرت یافت؛ مساله‌ای که باعث شده حرف‌زدن از خواننده پرآوازه موسیقی معاصر ایران در انحصار دو نوع روایت سیاسی قرار گیرد؛ یکی او را طردشده از حاکمیت و منجی جریان سیاسی خود تعبیر کرد و دیگری هم منفعلانه مقابلش ایستاد و او را در جایگاه اپوزیسیون سیاسی به نقد کشید. عمده‌روایت‌هایی که مبتنی‌بر نظرات سیاسی هرباره‌ شجریان، او را بازخوانی و پیشینه و آثار هنری‌اش را تحلیل می‌کردند از روزهای پرتنش سال 88 شروع شد و قصه خواننده مشهور ایرانی در دو سوی ماجرا هرچه پیش رفت، پیچیده‌تر شد. در این میان شیوه تعامل شجریان با رسانه‌ها، اوضاع را بدتر کرد و اظهارنظرهایش هم مورد سوءاستفاده سیاسی قرار گرفت. مستند بی‌بی‌سی فارسی و بعدتر شبکه صدای آمریکا سراغ شجریانی رفتند که حرف‌های سیاسی می‌زد و این حرف‌ها در روزهایی زده می‌شد که اظهارنظرهای رادیکالی سیاست‌بازان به صحبت‌های شجریان الصاق و در رسانه‌ها به شکلی گل‌درشت رونمایی می‌شد. بعدها هم که شجریان از بازی کنار کشید، پدیده‌ای که از او در رسانه‌ها شکل گرفته بود، همچنان مخدوش و پر از سوءتفاهم ادامه مسیر داد. البته محمدرضا شجریان در سال 95 در گفت‌وگو با حمیدرضا نوربخش در روزنامه «ایران»، حصار دو نوع تعبیری را که راجع به او می‌شد، شکست و در همان مصاحبه گفت: «در نظام جمهوری اسلامی که همه آن را پذیرفتند، یک آدمی می‌آید یک کار اشتباهی می‌کند. ما به او تذکر می‌دهیم. این تذکر دلیل آن نیست که با نظام جمهوریت مخالفیم. این آدم اشتباهی کرده و دروغی گفته است، به او تذکری می‌دهیم. یا وقتی به یک نفر می‌گوییم تو حق توهین کردن به مردم را نداری، این درافتادن با کل نظام نیست. عده‌ای می‌خواهند سوءاستفاده کنند که چون این شخص به وزیر یا رئیس‌جمهور گفته این کار را اشتباه انجام دادی، پس این آدم با اصل جمهوری مخالف است که این ستم است.» اما این آخرین مصاحبه مهم شجریان هم نتوانست او را از بند تعابیر سیاسی خلاص کند و همچنان تصویر و هنرش به‌واسطه اظهارات تند و تیزش در روزهای 88 در گرو یک جریان سیاسی باقی ماند. شجریان بعد از آن مصاحبه مشهور، تنش به رنج بیماری سرطان گرفتار شد و دیگر مجالی نیافت برای هموطنانش بخواند یا بار دیگر در بازار سیاست، اظهارنظر کند.

چند سالی است که در روزهای ماه رمضان، نام شجریان بیشتر بر سر زبان‌ها می‌افتد آن‌هم به‌واسطه حذف «ربنا»ی او از تلویزیون که همچنان درگیر و دار سوءتفاهم‌ها و اعمال سلیقه مدیران تلویزیون، پخش نمی‌شود. اتفاقا مصادف با همین ایام، مستند «شجریان؛ از سپیده تا فریاد» در فضای مجازی منتشر شده است؛ مستندی که روایت‌های مخدوش از شجریان و تعاملش با اهل سیاست و رسانه را دوباره‌خوانی می‌کند؛ روایت سومی که سراغ سوءتفاهم‌ها و پیش‌فرض‌های رسانه‌ای درخصوص شجریان رفته است. مستندساز واقع‌بین نسبت به وقار هنری شجریان در جایی ایستاده که تعامل مردم، مدیران فرهنگی و حتی سیاستمداران را با پدیده‌ای به‌نام شجریان رصد می‌کند و ماحصلش تکریم جایگاه هنری شجریان است و البته به‌خاطر نوع سوژه نمی‌تواند پرداختی سیاسی نداشته باشد. وجه دیگر از واقع‌بینی مستند به این است که صاحب اثر پذیرفته که اهل هنر تهی از نظرات و موضع‌گیری سیاسی و اجتماعی نیست و شجریان طبیعتا درمورد مسائل پیرامونش، ممکن است نظرات سیاسی متفاوت از ساختارهای رسمی حاکمیت داشته باشد، ولی از طرفی هم قائل به این امر است که نظر هنرمند در مسائل سیاسی حتمی نیست و اگر به شکل رادیکالی با آن برخورد شود، وضعیت را در هر دو سوی ماجرای «هنرمند و حاکمیت» بغرنج می‌کند. مستند «شجریان؛ از سپیده تا فریاد» در فضای رسانه‌ای با بازخوردهای متفاوتی مواجه شده و البته شدت انتقادها، بیشتر از جانب جریان‌هایی است که همچنان تلاش دارند شجریان خواننده موسیقی را در انحصار روایت جناح سیاسی خود نگاه دارند.