صبح نو/ متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
گاهی قالب و محتوا چنان در هم تنیده میشوند که تفکیک آنها از یکدیگر به دشواری ممکن است.
دیدار بیش از سهساعتونیم اخیر جمعی از دانشجویان با رهبر معظم انقلاب اسلامی از نگاه نویسنده چنین حالتی داشت!
محتوای دیدار دو بخش داشت؛ بخشی که نمایندگان دانشجویان مطالبشان را مطرح کردند که بیشتر زمان این دیدار به این بخش اختصاص یافت و بخش دوم هم سخنان رهبری بود. این یادداشت نمیخواهد به محتوای این دیدار ورود کند اما قصد دارد به نکته بسیار مهمی تمرکز داشته باشد؛ نکتهای که با تسامح آن را جنبه شکل و قالب و به قول فرنگیها فرم این دیدار مینامم.
سخن گفتن با «حاکمان» همواره با برداشتهایی همراه است و برداشت غالب، دشواری، نگرانی، دغدغه و اضطراب برای چنین کاری است.
دلیل این نگرانی و اضطراب هم روشن است؛ اولاً «نقطه مقابل حاکم، اصطلاحاً» محکوم است و زمانی که یک محکوم میخواهد با حاکمی که علیالقاعده صاحب قدرت است و کلامش نافذ، سخن بگوید، بهطور طبیعی این نگرانی و اضطراب بر محکوم هجوم میآورد!
شدت و حدت این حالت به عوامل متعددی بستگی دارد و علاوهبر ویژگیهای شخصیتی گوینده و شرایط زمانی و مکانی و... اولاً به مرتبه و جایگاه حاکم و فاصله او با کسی که میخواهد با او سخن بگوید بستگی دارد و ثانیاً به آنچه میخواهد بگوید.
لذا هر چه این فاصله بیشتر و سخن مورد نظر نقادانهتر و اعتراضگونهتر باشد، این نگرانی و اضطراب بهتدریج جای خود را به ترس و واهمه میدهد؛ ترس از عواقب نقد و اعتراض به حاکمی که صاحب قدرت است و کلامش نافذ!
آنچه در دیدار دانشجویان با رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برای بنده بسیار برجسته و قابل توجه بود فقدان این ترس بود.
ترس، ناخودآگاه گوینده را به لکنت زبان و لرزش صدا دچار میکند اما در صحبتهای انتقادی یا حتی اعتراضی دو، سه دانشجوی منتقد ذرهای لکنت و لرزش صدا مشاهده نمیشد!
ممکن است این حالت به شجاعت گوینده حمل شود، نمیخواهم منکر این ویژگی بشوم که خود حضرت آقا هم به آن اشاره و از این روحیه تقدیر کردند اما بدون تردید بخش زیادی از این شجاعت مرهون اطمینان از مخاطب و احساس آرامش از جانب او (رهبر انقلاب) و اعتماد به آزادی موجود در کشور است.
آزادی که برخی با آزادی کامل آن را انکار میکنند و اعتمادی که با اعتمادبهنفس بالا نادیده انگاشته میشود!
«آزادی» از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی بهشمار میرود و هرچند هنوز به کمال نرسیده اما بدون تردید پیشرفت در آن، قابل ملاحظه و مایه مباهات است و غیرقابل مقایسه با دوران طاغوت.
هیچگاه فراموش نمیکنم، ترس و دلهره یکی از نزدیکان در دوران ستمشاهی را که بهدلیل کسب رتبه اول دانشگاه قرار بود به همراه تعدادی دانشجوی برگزیده دیگر با شاه دیدار کند و نمیخواست کراوات بزند و دست شاه را ببوسد، و سرانجام هم بهدلیل نگرانی والدینش از تبعات کراوات نزدن و دست نبوسیدن، کراوات زد(نمیدانم دستبوسی داشت یا نه)!
گفتوگوی صمیمی، بیتکلف و جسورانه دانشجویان با عالیترین مقام کشور یعنی رهبر معظم انقلاب اسلامی که بدون تردید-تا جاییکه نویسنده میداند- نمونه مشابهی ندارد، ناخودآگاه کلام امیر کلام به مالک اشتر در نامه۵۳ نهجالبلاغه را در ذهنم تداعی کرد که:
«وَاجْعَلْ لِذَوِی الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِیهِ شَخْصَکَ، وَتَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِیهِ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَکَ، وَتُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَشُرَطِکَ; حَتَّى یُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَیْرَ مُتَتَعْتِع، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلّى الله علیه و آله و سلم یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِن، «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فیها حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع» ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَالْعِیَّ، وَنَحِّ عَنْهُمُ الضِّیقَ وَالاَْنَفَ یَبْسُطِ اللهُ عَلَیْکَ بِذَلِکَ أَکْنَافَ رَحْمَتِهِ، وَیُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ.»
«براى کسانى که به تو نیاز دارند، زمانى معین کن که در آن فارغ از هر کارى به آنان پردازى. براى دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین، مجلسى که همگان در آن حاضر توانند شد و براى خدایى که آفریدگار توست، در برابرشان فروتنى نماى و بفرماى تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسبانان به یکسو شوند، تا سخنگویشان بىهراس و بىلکنت زبان سخن خویش بگوید. که من از رسول الله (ص) بارها شنیدم که میگفت: پاک و آراسته نیست امتى که در آن امت، زیردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوى دست بستاند. پس تحمل نماى، درشتگویى یا عجز آنها را در سخن گفتن. و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداوند درهاى رحمتش را به روى تو بگشاید و ثواب طاعتش را به تو عنایت فرماید.»
تعالیم آسمانی قرآن عزیز به ما آموخته است که اولاً حدیث نعمت کنیم و ثانیاً شکر نعمت کنیم تا افزون گردد.