تابناک/ متن پیش رو در تابناک منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.


انتظار و تعلیق به پایان رسید. دو هفته بعدازآن که رئیس‌جمهور دونالد ترامپ، توافق هسته‌ای سال 2015 با ایران را متلاشی کرد تا مجموعه‌ای سؤالات در مورد نقشه آمریکا در مورد ایران را مطرح کند، مایک پامپئو، وزیر امور خارجه اقدام به طرح استراتژی جدید آمریکا برای مقابله با تهدیدهای مدام ایران علیه آمریکا کرد.


سوزان مالونی، کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی در مؤسسه تحقیقاتی بروکینگز، با اشاره به مطالب فوق بیان می‌کند، استراتژی جدید آمریکا در قبال ایران تنها یک ایراد دارد: این‌که اصلاً استراتژی نیست، بلکه مجموعه‌ای از تفکرات خیالی است که در پوشش ظریفی از حجاب تغییر نظام در ایران پیچیده شده است.

به گفته مالونی، البته چندین و چند ایراد دیگر در مورد استراتژی اعلامی پامپئو در مورد ایران وجود دارد؛ اما صرف‌نظر از وجود یا عدم احتمال مذاکرات مجدد هسته‌ای با ایران، گزاره‌های مرکزی سخنان پامپئو درباره هرگونه دیپلماسی واقعی با ایران را می‌بندد. این مسأله وضعیت پیش‌آمده بر سر دیپلماسی و تجارت میان آمریکا و متحدان سنتی خود را بدتر از قبل می‌کند.

به گفته سوزان مالونی، درخواست‌های مطرح‌ از سوی پامپئو در این سخنرانی، وجهه بی‌پرده از یکه‌تازی و حداکثرخواهی است که نه ‌تنها در برابر ایران جوابگو نیست، بلکه غیرقابل‌پیش‌بینی برای مجموعه‌ای از منافع و متحدان ایالات‌متحده نیز نتیجه معکوس دارد.

آلترناتیو ترامپ برای توافق هسته‌ای یک بن‌بست است

به گفته مالونی، آلترناتیو در نظر گرفته‌شده از سوی ترامپ برای توافق هسته‌ای ایران، بن‌بستی است که متحدان آمریکا را با این کشور بیگانه می‌کند، شرکای مهمی چون روسیه و چین را نادیده می‌گیرد و سیاست خارجی آمریکا را از حداقل تظاهر به حمایت‌های چندجانبه جهانی و اهداف واقع‌گرایانه دور می‌کند؛ چیزی که بدترین نوع تلف کردن اهرم‌های فشار و رهبری آمریکاست.

تحلیلگر مؤسسه بروکینگز در ادامه مطلب خود درباره بی‌پروا و ناپخته خواندن دونالد ترامپ می‌گوید: برای رئیس‌جمهوری با بلندپروازی‌های بی‌پروا و فهم و درک ناپخته از سیاست بین‌الملل، زیاده خواهی قطعاً جاذبه‌ای قابل‌درک دارد. رئیس‌جمهور اوباما با ایران به دنبال چانه‌زنی محدود در چهارچوب تعامل دیپلماتیک مشخص بود که اولین بارقه‌های آن در آخرین روزهای جورج بوش شروع ‌شد. از نگاه مالونی، این رفتار اوباما، محاسبه ای پراگماتیک خالص و ناشی از ضرورت درک تهدید هسته‌ای ایران و فقدان‌ همراهی متحدان آمریکا در نگاه مشترک به این مسأله بود.

از نگاه وی، ترامپ چندان محدودیت‌های چانه‌زنی با ایران در جنبه‌های مختلف را احساس نمی‌کند. وی به ‌عنوان یک معامله‌گر کارکشته از معامله‌های نصفه و نیمه خوشش نمی‌آید و فکر می‌کند برای حل همه مشکلات راهکار کلی وجود دارد. به همین دلیل هم وزیر خارجه جدیدش، لیست بلندبالایی از درخواست‌ها را مطرح کرده است.

سوزان مالونی می‌گوید: به رغم آنکه این خواسته‌ها، خواسته‌های اساسی سیاست خارجی آمریکا در خصوص ایران است، مشکل اینجاست که سخنرانی پامپئو، هیچ راه واقع‌گرایانه برای رسیدن به آن‌ها مطرح نکرده است. درخواست پایان دادن به همه رفتارهای منفی ایران شروع خوبی برای مذاکره نیست. خیلی تخیلی است که فکر کنیم ایران پس از چهل سال و درحالی‌که در اوج دسترسی منطقه‌ای خود قرار دارد، تن به یک کاپیتولاسیون بدهد؛ آن ‌هم در مقابل وعده توافق از سوی دولتی که یک توافق موجود را تخریب کرده و به زباله‌دان ریخته است.

مالونی در بخش دیگری از مطلب خود در نشریه بروکینگز به بیان تحلیلی می‌پردازد که بسیاری دیگر از تحلیلگران سیاست خارجی آمریکا طی چند روز گذشته در نشریات مختلف مطرح کرده‌اند. مالونی می‌گوید: سخنرانی پامپئو نشان داد که دولت آمریکا هیچ تمایلی به مذاکره با ایران ندارد. هرچند پامپئو درخواست حمایت چندجانبه از سیاست آمریکا از سوی متحدان را کرده، می‌داند اروپا ادامه توافق را انتخاب می‌کند. توافقی که بیش از دوازده سال سیاست خارجی فرانسه و آلمان و بریتانیا را به خود مشغول کرده است.

مالونی می‌گوید: پامپئو کاملاً مشخص کرد که آمریکا برای رسیدن به اهدافش در مورد ایران به ‌راحتی از روی متحدان اروپایی رد می‌شود. با این ‌حال بر این باور دارد که قدرت سیستم مالی ایالات‌متحده، فراتر از همه حاکمیت‌های فرمالیستی حرکت می‌کند و درنهایت خشم اروپایی‌ها هم نمی‌تواند در برابر این اهرم و فشار مالی ایستادگی کند. اما درنهایت هزینه‌ها برای پرستیژ و نفوذ آمریکا بسیار بیشتر خواهد بود.

درنهایت مالونی در بخش آخر از مطلب خود بیان می‌کند، پامپئو تنها یک جایگزین و آلترناتیو برای دیپلماسی باقی گذاشته است: تغییر نظام در ایران. وی با اشاره سخنان اخیر پامپئو بیان می‌کند، درخواست‌های آمریکا تنها در راستای تغییر نظام در ایران شکل‌ گرفته است.

وی اما این هدف آمریکا را دور از دسترس می‌بیند و بیان می‌کند: ایرانی‌ها تا حد زیادی ملی‌گرا و در مورد نقش ایالات‌متحده آمریکا و سایر قدرت‌های بزرگ در تاریخ خود دچار گونه‌ای از تفسیر حاکی از توطئه هستند. در ذهن ایرانی‌ها، کودتای سال 1953 که از سوی آمریکا و بریتانیا منجر به سقوط نخست‌وزیر مردمی شد، مشابه تمثیلی از میزان اعتماد به مداخلات آمریکا و نتایج مخرب آن است.

تحلیلگر بروکینگز نتیجه می‌گیرد، خروجی این رویه آن است که ترامپ به توافق بهتر و بزرگ‌تر خود نمی‌رسد و امید مشاورش برای تغییر رژیم در ایران‌ هم برآورده نخواهد شد. ایران زانو نمی‌زند و احتمالاً متلاشی هم نمی‌شود. این مسأله به نظر خروجی آلترناتیو قابل‌قبول کاخ سفید ترامپ است. ایران در محوطه جریمه می‌ماند، به‌عنوان یک کشور منفور در فضای بین‌الملل و با تحمل فشار اقتصادی سنگین و البته حداقل با توان بازدارندگی منطقه‌ای قوی. همان‌طور که جک سولیوان، یکی از مقامات دولت اوباما هفته قبل بیان کرد: استراتژی اصلی، تنبیه است.

به گفته مالونی یک مشکل اصلی در خصوص این مکانیسم بلندمدت این است که در راستای پیشبرد منافع آمریکا در جستجوی صلح و ثبات در خاورمیانه، این طرح به‌ مراتب از توافق هسته‌ای که ترامپ آن را زیر پا گذاشته، کم اثرتر و نامرغوب‌تر است.