آرمان امروز/ متن پیش رو در آرمان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
برجام معاهدهای چند جانبه است که پایبندی همه طرفهای آن الزامی حقوقی بوده است. با خروج آمریکا از این معاهده بدعهدی سیاستمداران این کشور به نمایش عموم درآمد و این سوال مطرح شد که در مقابل چنین رفتاری، ایران چه واکنشی انجام خواهد داد. بسیاری از تندروهای آمریکایی و سران کشورهای مرتجع منطقه انتظار داشتند ایران با یک رفتار احساسی از برجام خارج شود و زمینه را برای فشارهای بینالمللی علیه خود فراهم آورد. اما واکنش عقلایی مسئولان سیاسی کشورمان در مقابل رفتارهای غیرعقلانی ترامپ این پیغام را به جهانیان داد که ایران همواره در چارچوب خردورزی رفتار خواهد کرد و هرگز فرصت را در اختیار بدخواهان داخلی و خارجی قرار نخواهد داد تا منافع ملی را به خطر اندازند. پیرامون این موضوع و عملکرد سیاستمداران کشورمان در شرایط جدید برجامی، «آرمان» با احمد شیرزاد استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
ارزیابی شما از عملکرد دستگاه دیپلماسی پس از خروج ترامپ از برجام و واکنشهای داخلی خارجی پیرامون آن چیست؟
در شرایط فعلی که کشور تحت تاثیر مسائلی همچون برجام و آینده این معاهده بینالمللی قرار دارد، آنچه از اهمیت ویژهای برخوردار است، بایدها و نبایدهایی است که همه مسئولان و آحاد جامعه میبایست به آن توجه داشته باشند. شاید تا قبل از این انجام برخی رفتارهای هیجانی در کشور و حتی در عرصه بینالملل توسط عدهای تبدیل به یک روند عادی شده بود و کسی معترض اینگونه رفتارها نمیشد. باید توجه داشت شرایط کشور و جهان امروز بسیار با گذشته تفاوت دارد و هر اقدام نسنجیدهای میتواند تاثیرات مخربی بر آینده کشور بگذارد. نمایشی که برخی از نمایندگان در پشت تریبون مجلس به راهانداختند، آتش زدن برجام نمادین و پرچم آمریکا در وهله اول رفتاری دور از شأن نمایندگی بود و دوم رفتاری مغایر با جایگاه مجلس یک کشور اسلامی بود. چنین رفتاری در تمام ادوار مجلس و حتی در پرشورترین دوران مجلس در اوائل انقلاب رخ نداده بود. هزینه چنین کارهایی به طور معمول از جیب ملت پرداخت میشود و مردم باید تاوان چنین رفتارهایی را بدهند.
با توجه به این موضوع که اذهان عمومی جهان امروز بر رفتارسیاستمداران و شخصیتهای داخلی متمرکز شده است چگونه میتوان ضمن دفاع از منافع ملی از جایگاه سیاسی کشور در مقابل تبلیغات رسانهای دشمنان جلوگیری کرد؟
در چنین شرایطی که چشم جهانیان به ما دوخته شده است و دشمنان به دنبال به دست آوردن بهانهای جهت راهاندازی عملیات روانی و تبلیغات علیه کشور و ملت ما هستند، باید از هرگونه اقدام نسنجیده و تنشزا خودداری کرد. رفتارهایی که شاید تا پیش از این و بنا به ضرورت شرایط، به صورت روال عادی درآمده بود، امروز باز هم بنا به ضرورت شرایط میتواند هزینههای سنگینی برای کشور و ملت ما به همراه داشته باشد. رفتارهایی همچون برخوردهای سلیقهای با افراد و یا بازداشتهایی که مبنای قانونی ندارند میتواند سوژهای برای تبلیغات ضد ایرانی گردد و جایگاه کشور ما را در انظار عمومی جهانیان تحت تاثیر قرار داده و زمینه اعمال فشارهای بینالمللی را مهیا سازد. البته این بدان معنی نیست که در مقابل هرگونه اقدام ضد امنیت کشور توسط دشمنان داخلی و خارجی مماشات کنیم و کوتاه بیاییم بلکه به این معناست که از رفتارهایی که موجب شود دشمنان از آن سوءاستفاده کنند و بهرهبرداری تبلیغاتی خود را از آن ببرند بپرهیزیم. در واقع میتوان به نوعی از منافع ملی دفاع کرد و در مقابل عوامل ضدامنیت ملی وارد عمل شد که دشمنان نتوانند از این رفتار مشروع ما در جهت اهداف خود استفاده کنند و به تعبیری دشمن را در موقعیت آبشار زدن قرار ندهیم تا با استفاده از موقعیتی که برایش فراهم میسازیم به راحتی بتواند به زمین ما آبشار بزند. برخی از رفتارها به این معنا است که ما با دست خودمان دشمن را صاحب موقعیت میکنیم. مساله بعدی این است که مسئولان دیپلمات ما نباید به نوعی در صحنه سیاست ظاهر شوند که دشمن احساس کند ما دچار ضعف و انفعال شدهایم. ترامپ تمام سعی خود را به کار برده است که به جهانیان تفهیم کند که توانسته با ایجاد فضای تهدید ایران را پای میز مذاکره بکشاند. در چنین حالتی ایران را مجبور ساخته تا به شرایط آمریکا تن دهد. به تعبیر دیگر آمریکاییها میخواهند بگویند که با سیاست زور به اهداف خود نائل میشوند.
آیا رفتارهای اخیر آمریکا در مقابله با ایران، میتواند ارتباطی با رویکرد جدید کره شمالی و عقب نشینی رهبر این کشور در مقابل سیاستهای آمریکا داشته باشد؟
سیاستمداران آمریکا در پی اقدامات اخیر کره شمالی این توهم را دارند که ایران نیز همچون کره شمالی تسلیم شرایط میشود. البته این برداشت سیاستمداران آمریکا در خصوص کره شمالی نیز برداشت غلطی است. چرا که کره شمالی بیشترین فضای تهدید را در منطقه ایجاد کرد و تنها در پی تغییر سیاست کره جنوبی و مراودات دیپلماتیک که در خلال المپیک زمستانی مابین دو کره صورت گرفت، موجب شد تا کره شمالی تغییراتی در سیاست خود اعمال کند. به هر صورت اگر در مواردی آمریکا در خصوص کرهشمالی به موفقیتهایی دست یافته باشد نمیتوان گفت سیاستی که آمریکا در خصوص کره شمالی به کار گرفت درباره ایران نیز موفق باشد. سیاست ایران بر خلاف آمریکا سیاستی است که در پی تنشزدایی حرکت میکند و اعتقاد دارد برای ارتباط موثر با جهان باید تنشها را برطرف کرد. همین سیاست بود که باعث روی کار آمدن آقای روحانی در ایران شد. گرایش به سیاست تنشزدایی با جهانیان در نهایت به برجام ختم شد اما حتی حامیان این سیاست نیز همواره منافع ملی را بر چنین سیاستی مقدم میدانند و حاضر نیستند با تنشزدایی یکطرفه منافع ملی را به خطر بیندازند. در واقع در شرایط فعلی منافع ملی ایجاب میکند که قاطعانه از برجام و منافع برجامی خود دفاع کنیم و کوتاه نیاییم و اجازه ندهیم طرف مقابل به دنبال شرط و شروط جدید برای ما باشد. در واقع امروز هرگونه تغییر در اصل برجام به سود منافع ملی نیست و تنها اجرای مفاد قبلی برجام با حفظ منافع کشورمان باید مد نظر قرار گیرد.
برخی در داخل کشور مواضع تندی علیه دولت و دستگاه دیپلماسی اتخاذ کرده و حتی دولت را متهم به خیانت کردند و خواستار عذرخواهی دولت از مردم بابت خروج ترامپ از برجام شدند. این مواضع تند و غیراصولی تا چه میزان به جایگاه ایران در عرصه بینالملل خدشه وارد میکند؟
مسالهای که باید به آن توجه ویژهای داشت این است که دولت جمهوری اسلامی در مذاکرات به عنوان نماینده نظام و حاکمیت شرکت میکند نه به عنوان دولت جمهوری اسلامی و رئیس جمهور. بدین معنی که نمایندگان ایران در مذاکرات بینالمللی در واقع به عنوان نمایندگان کل نظام جمهوری اسلامی که مجری سیاستهای کلان هستند حضور دارند و نظرات آنان به معنی نظر حاکمیت است. پس در چنین حالتی نباید در پی تضعیف جایگاه مذاکره کنندگان و نمایندگان دیپلماتیک کشور بود. برخی این روزها با چهرهای طلبکارانه با دولت و دستگاه دیپلماسی برخورد میکنند. نباید فراموش کرد در مذاکرات برجام همه افرادی که در ارکان تصمیمگیری نظام بودند با مذاکرات و روند برجام موافق بودند. حتی اگر هم برخی موافق این مذاکرات نبودند به دلیل شرایط کشور و وجود تحریمهای ظالمانه ترجیح دادند سکوت کنند تا مذاکرات به نحو مطلوب پیش برود. البته تنها برخی از روزنامهها و یا افرادی که سودشان در تداوم تحریمها بود به طور علنی مخالف مذاکرات و برجام بودند اما در سطوح بالای نظام این اجماع به وجود آمده بود که مذاکرات با هدف رفع تحریمها و حفظ منافع کشور ادامه یافته و به نتیجه برسد. کسانی که امروز مدعی هستند که از ابتدا مخالف برجام بودند و این روزها را پیشبینی میکردند، هرگز برای ادعای خود سند معتبری ارائه نکردند و تنها به این جمله که آمریکا بد عهد است کفایت میکنند در حالی که تغییر روند مذاکرات با تغییر دولت ایران قابل پیشبینی بود. بنابراین باید مدعیان و طلبکاران به یاد بیاورند که رهبر انقلاب تصمیمگیری در خصوص برجام را به مجلس واگذار کردند و مجلس با اکثریت قاطع به برجام رأی مثبت داد و خود رهبر انقلاب نیز نظرات خود را در یک بیانیه با 8 ماده اعلام کردند و بنابراین مذاکرات برجام مطلب پنهانی میان آقای ظریف، روحانی و 1+5 نبوده است که امروز بخواهیم آنان را متهم کنیم. اکنون باید به این مساله فکر کنیم که تیم مذاکره کننده کشورمان در شرایط فعلی میبایست تیغ برندهای داشته باشد و با قدرت و پشتیبانی از طرف ملت و حاکمیت پیش برود و از حقوق مردم ایران دفاع کند. اما در کمال تعجب میبینیم که برخی افراد به رغم سوابق طولانی که در مسئولیتهای مختلف کشور داشته و دارند، بدون توجه به شرایط و واقعیتها با اظهارات خود در واقع از پشت به نمایندگان کشورمان خنجر میزنند و تیغ دیپلماسی کشور را کند میکنند! آیا برخی از این اظهار نظرهای نسنجیده و غیرمسئولانه بهجز تضعیف جایگاه دولت و تیم دیپلماسی ما نتیجه دیگری خواهد داشت؟ انتشار این مواضع داخلی غیرمعقولانه در جهان و واکنش طرفهای دیگر نسبت به جایگاه آقای ظریف و دولت ایران چه خواهد بود؟ آیا این سوال برای دیگر مذاکره کنندگان مطرح نمیشود که دولت ایران و وزارت خارجه ایران تا چهاندازه دارای اختیار در مذاکرات است و آیا میتوان روی حرفهای آنان حسابی باز کرد یا خیر؟ آیا مواضع متفاوت تصمیم گیرندگان در ایران با مواضع دولت ایران یکسان است یا خیر؟ بنابراین باید نسبت به اظهارات خود بسیار دقیق عمل کرد و اجازه نداد با بیان برخی اظهارات نسنجیده به جایگاه دولت و نمایندگان ملت ایران در عرصه بینالمللی خدشه وارد کرد. بر همین اساس هرگونه تضعیف جایگاه دستگاه دیپلماسی کشور در حقیقت خیانت به ملت و منافع ملی محسوب میشود و در این مدت که دستگاه دیپلماسی و شخص آقای ظریف درگیر مذاکرات هستند باید با تمام قدرت از آنان حمایت کرد تا جایی که تیم مذاکره کننده کشورمان با قاطعیت از جانب نظام جمهوری اسلامی و با هدف منافع ملت ایران حضور داشته باشند و اجازه نداد دشمنان از هر صدای ناهماهنگی که در کشور بلند میشود در جهت ضربه زدن به منافع ملت ایران سوءاستفاده کنند.
ارزیابی شما اصلاحطلبان در خصوص شرایط فعلی و مذاکرات دستگاه دیپلماسی با کشورهای اروپایی در موضع برجام چگونه است و دستگاه دیپلماسی کشور چه راهکاری را باید در این خصوص مد نظر قرار دهد؟
خوشبختانه در داخل کشور یک همدلی و تفاهم خوبی وجود دارد و میان جریان اصلاحات و حاکمیت در خصوص مذاکرات وجود دارد و قاطعانه از مواضع نظام جمهوری اسلامی حمایت میشود. به هر حال و مواجه با یک دولت قلدر و زورگو که بر عهد خودش پایبند نیست و همیشه پیرو قانون جنگل بوده و هست نباید کوتاه آمد و هیچ گونه مماشاتی نباید از خود نشان داد. اما آنچه که باید در شرایط فعلی به آن توجه داشت این است که زمان مذاکرات باید مشخص و معین باشد و در طی یک زمان مشخص شده نتیجه آن اعلام گردد. در واقع دولت ایران میبایست از دیگر طرفهای برجام موضع صریحشان را در خصوص امضایی که پای برجام گذاشتهاند مطالبه کند و این کشورها موضع خود را صریحا مشخص کنند. از طرف دیگر کشورهای 1+4 باید زمان اجرای تعهدات خود را نسبت به ایران به طور دقیق مشخص کنند. بنابراین 3 گام اساسی باید برداشته شود. اول موضع صریح و رسمی 5 کشور که میبایست طی یک بیانیه رسمی اعلام گردد. گام دوم این است که مشخص شود منافع ایران از برجام در چه زمانی تامین خواهد شد البته با توجه به این موضوع که آمریکا درصدد مانع تراشی در اجرای برجام خواهد بود و کشورهای طرف قرارداد ایران مورد تهدید و تحریم آمریکا قرار خواهند گرفت. بنابراین دولتهای اروپایی باید برنامه خود را در خصوص رویارویی با سیاستهای خصمانه آمریکا اعلام دارند و گام سوم کشورهای طرف مذاکره با ایران باید برای پایبندی خود به برجام به ایران تضمین دهند تا بقای برجام با ضمانت آنان تداوم یابد.
برخی مدعی هستند که باید برجام مورد اصلاح قرار گیرد و یا اینکه بندهایی به آن اضافه شود تا بقای آن تضمین شود.
مهمترین مساله در مذاکرات این است که در طی این مذاکرات جدید ایران نباید اجازه دهد در خصوص هیچ مسالهای غیر برجام و تعهدات پیرامون آن صحبت شود. البته این بدان معنی نیست که ایران نسبت به مسائل دیگر همچون مشکلات منطقهای بیتفاوت است اما مذاکرات فعلی میان 1+4 و ایران صرفا به جهت تداوم آن چیزی است که پیش از این در چارچوب برجام مشخص شده و نباید مطلب جدیدی به آن افزوده شود. مسائلی همچون مسائل منطقهای، داعش، سوریه، عراق و حزبا... لبنان مسائل مهمی برای کشور و معطوف به منافع ملی ما هستند و ربطی به مذاکرات فعلی ندارند. باید به اروپاییها فهماند که سیاستشان در جهت راضی کردن ترامپ سیاست مناسبی نبوده چرا که آنان سعی کردند با پیش کشیدن مسائل فرعی در بحث برجام نظر ترامپ را جلب کنند و او را از خروج از برجام منصرف کنند. آنان برای این سیاست خود هزینه زیادی کردند اما در نهایت ترامپ بدون توجه به کشورهای اروپایی از برجام خارج شد. بنابراین سیاست اروپا در جهت جلب رضایت ترامپ و نتانیاهو یک سیاست غلط بود که منجر به خدشهدار شدن جایگاه رهبران اروپا گردید. بنابراین مسئولان سیاست خارجی ایران باید به اروپاییها گوشزد کنند که اگر آنان در پی امتیاز گرفتن از ایران جهت جلب رضایت آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند باید بدانند که روش خطایی را پیگیری میکنند و ایران به این موضوع تن نخواهد داد.
برخی از کشورهای اروپایی ضمن آنکه بر بقای برجام تاکید دارند، حاضر نیستند که هزینه تهدیدات آمریکا را بپردازند و انتظار دارند این هزینه توسط ایران پرداخته شود. آیا برجام در شرایطی که هزینه مضاعفی برای ما داشته باشد عملی خواهد بود؟
طبق برجام قرار بر این بوده تا در قبال انجام اقداماتی در ایران، اروپا و آمریکا راه تجارت آسان ایران را باز بگذارند و تحریمها علیه ایران برچیده شود. آمریکا در این میان خود هرگز به تعهداتش عمل نکرد و دست آخر نیز از برجام خارج شد و اکنون در پی مانعتراشی برای کشورهای دیگر است تا آنان نیز نتوانند به تعهدات خود عمل کنند. آمریکا با تهدید بانکها و شرکتهای اروپایی تلاش دارد تا برجام از بین برود. در این میان این اروپاییها هستند که باید به ایران تضمین و اطمینان دهند که با وجود اعمال فشارها از جانب آمریکا حاضرند به تعهدات خود نسبت به ایران پایبند باشند و هزینه این تعهد را میپذیرند. برخی از کشورها انتظار دارند که هزینه تهدیدات آمریکا از جانب ایران پرداخت شود که انتظاری بیهوده است.
در شرایط فعلی، ایران باید چه سیاستی را مد نظر قرار دهد و با چه رویکردی در عرصه بینالملل حاضر شده و از منافع ملی خود دفاع کند؟
در مقابل اروپا ایران باید بهدور از رفتارهای هیجانی به دنیا اعلام دارد که به تعهدات خود پایبند است و این آمریکاییها هستند که بدعهدی کرده و به معاهدات بینالمللی پایبند نیستند. در واقع ما با رفتار خردمندانه خود این پیام را به جهانیان میدهیم که کشور قانونمند و پایبند به عهد و پیمان خود هستیم و در مقابل کشوری قرار داریم که به هیچ اصول و چارچوب بینالمللی پایبند نیست. اکنون عرصه آزمایش اروپا فرا رسیده و باید دید اروپا تا چهاندازه به تعهدات خود پایبند خواهد بود و آیا حاضر است تاوان بدعهدی آمریکا را نیز بپردازد یا همچون آمریکا منافع خود را فدای رضایت صهیونیستها خواهد کرد.