خراسان/ اولین واکنش بعضی از ما به دیدن آدم های موفق در هر حوزه ای، غبطه خوردن و افسوس خوردن است.

غبطه به این که چقدر آن ها خوشبخت هستند و افسوس از این که ما هیچ گاه نمی توانیم مثل آن ها شویم. همه ما دوست داریم تا راه موفقیت را یک شبه طی کنیم و به آرمانی ترین شرایط دلخواه مان برسیم. مهم نیست در چه کاری هستیم اما با نگاه به شرایط فعلی یک ستاره دنیای فوتبال، سوپراستار سینما، هنرمند معروف یا آدم سرمایه دار از زندگی ناامید می شویم و تصور می کنیم که این دسته از افراد از ابتدای زندگی شان این گونه بوده اند. حتی یک لحظه هم به گذشته آن ها و این که چطور مسیر موفقیت را طی کرده اند، فکر نمی کنیم. پست اینستاگرامی «بهاره رهنما»، صحبت های جالب «رضا رشیدپور» و «هادی حجازی فر» در برنامه حالا خورشید و صحبت های کمی قبل تر «مهران مدیری» درباره سختی هایی که در گذشته کشیده اند، نکات قابل تاملی دارد. گوشه ای از صحبت های این چهار نفر را که شهرت شان بر فردی پوشیده نیست در ادامه خواهید خواند.

مهران مدیری
در یک دوره ای حتی نمی توانستم نان بخرم!

این مجری توانمند کشورمان که تا همین چند وقت پیش با برنامه پرمخاطب «دورهمی»، روزهای آخر هر هفته روی آنتن تلویزیون و در شبکه نسیم بود هم در مصاحبه ای درباره روزهای سخت زندگی اش صحبت کرده است. شاید کمتر فردی با شناختی که ما از «مهران مدیری» و لاکچری بودن زندگی اش داریم، باور کند که او هم در زندگی از لحاظ مالی سختی کشیده باشد اما واقعیت چیز دیگری است. او در این باره می گوید: «بعد از سال 73 که سریال «ساعت خوش» به پایان رسید، شرایط زندگی ام تغییر کرد. بدترین سه، چهار سال زندگی ام بعد از آن سریال که ممنوع التصویر شدم، اتفاق افتاد. نمی خواهم حرف های غم انگیز و ناراحت کننده بگویم اما در آن روزها از لحاظ مالی به جایی رسیدم که نمی توانستم حتی نان و پنیر بخرم. هیچ فرد دیگری هم نبود که بتوانم از او پول قرض بگیرم. یک موقع هایی برای هزار تومان که یک نان و پنیر بخرم تا بچه ام(فرهاد) را که تنها سه سالش بود سیر کنم، محتاج بودم. بعضی شب ها گرسنه خوابیدیم و همین بچه ام آن قدر گریه می کرد که بیهوش می شد.»

بهاره رهنما
بی وقفه کار کردم و بچه داری و ...

به تازگی این بازیگر در چندین پست اینستاگرامی در پاسخ به دخترانی که به بودن در جایگاه امثال او غبطه می خورند، نکاتی نوشته است که در ادامه گزیده ای از آن ها را خواهید خواند. او می نویسد: «27 سال از حضور من در عرصه کار می گذرد. چندی پیش دختر جوانی با حسرت به من گفت که چه خوب که شما هرچه می خواهید دارید. حوصله داشتم و نشستم با او به صحبت که چطور درس خواندم و بی وقفه کار کردم و همزمان با بچه داری و با یک رنوی سیاه دو در بدون کولر در تابستان و 20 واحد دانشگاهی و حامله از این ور شهر به اون ور شهر می رفتم. برایم گفت اما الان راه های ساده تری هم هست... خندیدم و به او گفتم اما خیلی از دختران نسل من پا به پای پدران و همسران شان کارکردند و جلو آمدند. خود من هرگز یادم نیست کسی برایم کاری کرده باشد جز این که خودم در مخارج آن کار سهیم شده باشم. اگر خانه خریدم گاهی سر چند کار مختلف چنان سرگرم بودم که در شبانه روز سه یا چهار ساعت بیشتر نخوابیدم... سال 81 بعد از انقلاب اولین بازیگر زنی بودم که با فیلم «گاو خونی» همراه استاد انتظامی و بهرام رادان روی فرش قرمز کن رفتم. هنوز هم با این که استاد همان دانشگاهی هستم که خودم درس خواندم، باز هم هفته ای سه روز خودم آنلاین همچنان برای یادگیری بیشتر دانشجو هستم و به همین دلیل هنوز و همیشه صبح زود از خواب بیدار می شوم! و به خاطر ندارم در همه این سال ها حتی یک بار تا 10 صبح خوابیده باشم! می خواهم دختران سرزمینم بدانند که هیچ آدم موفقی از ابتدا و از شکم مادر مشهور یا موفق نبوده...

هادی حجازی فر
معروف شدن بعد از 25 سال تلاش!

این بازیگر که در چند سال اخیر با فیلم های سینمایی «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» به اوج شهرت رسیده است، در برنامه «حالا خورشید» با این مقدمه که در گذشته سختی های زیادی کشیده ام، حرف های جالبی درباره گذشته و شرایط فعلی اش زد. او در این برنامه گفت: «هم اکنون درگیر اسباب کشی هستم و برخلاف تصور عموم دوستان و همکارانم و شاید مردم، مستاجر م. شرایط اقتصادی هم اصلا خوب نیست و زمانی که صاحب خانه ام بحث افزایش 60 درصدی قرارداد جدید اجاره را مطرح کرد، مخالفت کردم و گفتم که تخلیه می کنیم. بعد از چند روز گشتن، در اوج ناباوری با افزایش قابل توجه قیمت ها روبه رو شدم و تصمیم گرفتم که همان جای قبلی بنشینم اما صاحب خانه، آن جا را به فرد دیگری در همین مدت اجاره داده بود. بعضی جوان ها بعد از دو یا سه سال کار کردن در سینما و تئاتر به من می گویند که ما این همه تلاش کردیم و به هیچ جایی نرسیدیم. توجه داشته باشید که من از سال 70 وارد این حوزه شدم و شاید دو یا سه سال است که به این جا رسیده ام. در این سال ها هم از هیچ کاری ابا نداشته ام. تقریبا سه سال بازاریاب بوده ام، مدیر بازرگانی بوده ام و در دوره ای کاریکاتوریست هم شدم اما هدفم را فراموش نکردم. خیلی کار کردم.»

رضا رشیدپور
با خودروی دوستم مسافرکشی می کردم

مجری توانمند و موفق این روزهای تلویزیون که مجری برنامه پر بیننده حالا خورشید شبکه 3 است، در گفت و گو با «هادی حجازی فر» و زمانی که او از سختی هایی که در زندگی کشیده بود می گفت، نکاتی را درباره خودش مطرح کرد. او در این برنامه گفت: «من هم سختی های زیادی کشیده ام که شاید باور کردنش برای دیگران سخت باشد. هم اکنون، مستاجر هستم و باید از همین جا از صاحب خانه ام تشکر کنم که با افزایش 15 درصد قرارداد اجاره خانه ام موافقت کرد و اجاره را بیش از این مقدار افزایش نداد. جوان هایی که به دنبال موفقیت در هر کار هستند باید با مفهوم صبر و پشتکار به خوبی آشنا شوند وگرنه رسیدن به مقصد در این مسیر غیر ممکن است. من خودم در جوانی ام مسافرکشی می کردم. بعد از این که گواهی نامه گرفتم، خودرو نداشتم اما دنبال کار هم بودم. دوستی داشتم که خودرو داشت. قرار شد که خودرو از او باشد و کار از من و درآمد را در نهایت بین هر دو نفرمان تقسیم کنیم. من از سال 72 اجرا را شروع کردم و این یعنی تا قبل از حالا خورشید بیش از 14 سال مشغول به کار بودم...»