اعتماد/ متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست



سید علی میرفتاح| امروز روز عجیبی است. تقارنش با «یوم‌النکبه» هم قابل تامل است. ماشین آدم‌کشی اسراییل دورش تند شده، بی‌پروا می‌زند و می‌کشد و پیش می‌رود. «از بریدن تیغ را نبود حیا». تصاویری که امروز مخابره شده بسیار دلخراش و شر‌م‌آور است. «جمال چهره تو حجت موجه ماست». برای اینکه بدانیم اسراییل مشروعیت ندارد و چنین کشوری از پایه و اساس مخل نظم و امنیت جهان است، دیدن همین تصاویر آدم‌کشی کفایت می‌کند. حجت ما برای اینکه چنین کشوری را خصم خود بدانیم و با او نسازیم همین آدم‌کشی گستاخانه است. آیا چنین دابه‌ای را که می‌خزد و زن و بچه بی‌دفاع مردم را می‌کشد باید به رسمیت شناخت و با او صلح کرد؟ این را از سر احساساتی شدن نمی‌گویم، هرچند اگر از دیدن تصاویر آدم کشی و از شنیدن اخبار خباثت‌آمیز اسراییل احساساتی شوم جای ملامت ندارد. مگر می‌شود چنین کشتاری را دید و احساساتی نشد؟

از سنگ که نیستیم. به خصوص اینهایی که کشته و زخمی می‌شوند یا اینهایی که به شکلی ناجوانمردانه از صهیونیست‌های سرتا پا مسلح کتک می‌خورند، عجیب شبیه دوستان و قوم و خویش‌های دور و نزدیک‌مان هستند. شبیه خواهر، برادرهای ما هستند. بلکه خود ما هستند. در میان‌شان یکی عجیب شبیه مادرم بود خدابیامرز، که طفلی حتی سنگ در دست نداشت، توانش را هم نداشت تا از زمین سنگی بردارد و به ماشین کشتار اسراییلی بزند. وقتی هلش دادند، از درون سینه آهی کشید و ‌الله اکبری به آن ضمیمه‌ کرد. «خرابی کند مرد شمشیرزن/ نه چندان که دود دل طفل و زن». ببین کی این آه‌های برآمده از سینه عیال‌الله بنیاد اسراییل را و بنیاد مستکبران «دلاور» را برباد دهد.

اسراییل یک ماشین آدم‌کشی سیستماتیک است و اصلا تاسیسش مبتنی بر همین قتل و نهب بوده است و خواهد بود. کشتن و زدن و شکستن و بستن و دسیسه و اخلال در کار دنیا اصلی‌ترین کسب و کار اسراییلی‌هاست و آنها بی‌پروا و بی‌پنهان‌کاری پیش می‌روند و جای پای خود را به خیال خود سفت‌تر می‌کنند. عجیب اما ریاکاری و دودوزه‌بازی رسانه‌هایی است که معمولا در این‌جور مواقع روی خود را یک طرف دیگر می‌کنند و چنین کشت و کشتاری را امری بدیهی و ضروری نشان می‌دهند. از اینها بدتر و پلیدتر تحلیلگرانی هستند که صاف توی دوربین شبکه‌های بین‌المللی نگاه می‌کنند و کار نتانیاهو و ترامپ را ماله می‌کشند و بر رویش اسم دفاع و امنیت و مردمسالاری می‌گذارند. یکی از خوبی‌های روی کار آمدن ترامپ این است که طرف با وقاحت و گستاخی و بی‌آزرمی‌اش حقیقت استکبار را به خلق‌الله بی‌خبر از کار و بار دنیا نشان داد. امپریالیسمی که خود را در لفافه دموکراسی‌خواهی و آزادی و حقوق بشر می‌پیچاند و به اسم مبارزه با تروریسم و گسترش عدالت به شرق و غرب حمله می‌کرد و همه جا مخل آسایش بود، حالا با وجود ترامپ تشت رسوایی‌اش از بام افتاده و حتی برای بچه‌ مدرسه‌ای‌های ساده‌دل هم معلوم شده که کاخ سفید جز به پول و قدرت و منفعت به چیز دیگری فکر نمی‌کند و خیالی جز خالی کردن جیب دنیا، به‌خصوص جیب پولدارهای خاورمیانه ندارد. نامه‌های ترامپ را به سردمداران عرب دست‌کم نگیرید. این نامه‌ها از آن جهت تاریخی‌اند که ماهیت نظام سلطه را عیان می‌کنند. مردی به غایت بی‌اخلاق، وقیح، بدعهد و منفعت‌طلب بر مسند پرزیدنتی ایالات متحده نشسته و همه آن حجاب‌ها و آرایش‌های ریاکارانه را کنار زده و حقیقت تلخ و مشمئز‌کننده را به نمایش عمومی گذاشته. به نظرم خدمتی که ترامپ به ضدامپریالیست‌های دنیا کرده ارزشی فوق‌العاده دارد و آنها با هیچ طرح و برنامه‌ای نمی‌توانستند و برای‌شان مقدور نبود تا حقیقت امریکا را چنین عریان نشان مردم دهند. وجود نتانیاهو هم اگر چه عذاب‌آور است و ملت‌هایی را داغدار می‌کند اما از این جهت که باطن اسراییل را برملا می‌کند، مغتنم است. مغتنم‌تر این باطن رسانه‌های وابسته به صهیونیسم بین‌الملل است که در چنین روزهای نکبت‌باری آشکار می‌شود. ما اگر می‌خواستیم به مردمی که به نشستن پای ماهواره عادت کرده‌اند بگوییم اینها دروغ می‌گویند و به هیچ کدام از حرف‌هایی که می‌زنند باور ندارند و غالبا مزدور قدرتمندانند و کارشان توجیه امریکا و اسراییل است باید صدها ساعت برنامه می‌ساختیم و هزاران صفحه مقاله می‌نوشتیم و مصاحبه می‌کردیم و نمونه‌های ضد و نقیض را از دل رسانه‌ها بیرون می‌کشیدیم، آیا اثر بکند یا نکند. اما اتفاقی که امروز افتاد حجت را بر خاص و عام تمام کرد تا بدانند اینهایی که با منقاش مو از ماست این طرف می‌کشند به آن طرف که می‌رسند یک‌باره طرفدار کشت و کشتار می‌شوند و رفتار وقیحانه اسراییل را به اسم ضرورت و اقتضا توجیه می‌کنند. اینهایی که ریز جاهای دیگر را می‌بینند در چنین مواقعی درشت اسراییل را یا نمی‌بینند یا اگر هم ببینند طوری از کنارش می‌گذرند که گویی امری بدیهی را گذشته است.

نفوذ پر قدرت اسراییلی‌ها را در رسانه‌های دنیا اگر بگوییم و بنویسیم، حتی در همین کشور خودمان، غالبا دوستان‌مان طوری نگاه‌مان می‌کنند که گویی خیالبافیم و معتقد به تئوری توطئه. این تئوری توطئه هم عجیب حربه‌ای است برای منکوب کردن طرف مقابل. تا حرف بزنی و بگویی برودکستینگ دنیا زیر نفوذ اسراییلی‌هاست، همه چپ‌چپ نگاهت می‌کنند و اسم دایی‌جان ناپلئون رویت می‌گذارند. جای تعجبی هم ندارد. متاسفانه در این سال‌ها رسانه‌های داخلی ما چنان ضعیف و منفعل و بد عمل کرده‌اند و می‌کنند که بازی را به حریفان غربی باخته‌اند و مردم را زیر بمباران بیست و چهار ساعته شبکه‌های ماهواره‌ای تنها گذاشته‌اند. واقعا سخت بشود هژمونی رسانه‌های غربی را زیر سوال برد. اما شاید در چنین روزهای خونباری بشود به ذهن و ضمیر انبوه مخاطبان شبکه‌های ریز و درشت غربی تلنگر زد و باطن آنها را بی‌رتوش نشان‌شان داد.