فرهیختگان/ متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
یک سنت جالب در پنج سال گذشته در دولت گذاشته شده که هم جای تعجب دارد و هم گلایه؛ قوه اجرایی کشور که قریب به اتفاق امور و مسائل کشور را در اختیار دارد در این سالها خود را در جایگاهی تعریف کرده که نهتنها گزارشی از اقدامات خود ارائه نمیدهد، بلکه مدام میگوید که باید فلان کار و بهمان کار در کشور انجام بشود؛ رویهای که از روز اول دولت یازدهم آغاز شد و در شرایطی که همه منتظر بودند دولت گزارش بدهد که چه کرده است، عینا طی چهار سال ادامه پیدا کرد.
اتفاق روز گذشته اما حکایت دیگری دارد و نشان میدهد دولت از الگوی رفتاری قبلی خود پا را فراتر گذاشته است. ظواهر امر در جریان انتشار بیانیه دیروز دولت نشان میدهد که دولت مضطربتر از گذشته در حال تلاش برای تغییر جایگاه شاکی و متشاکی در افکار عمومی است.
روز گذشته دبیرخانه شورای اطلاعرسانی دولت در واکنش به اظهارنظرهای اخیر کارشناسان درخصوص برجام اطلاعیه تندی صادر کرد و منتقدان برجام را به باد انتقاد گرفت. در بخشی از این اطلاعیه آمده: «متاسفانه آنان که باید عذرخواه مواضع نادرست خود در گذشته باشند، طلبکارانه به دستاوردهای ملی میتازند!»
دولت در حالی به منتقدان شیوه انعقاد برجام انتقاد میکند که برجام و گفتوگوی مستقیم با آمریکا ایده اختصاصی دولت یازدهم به صورت عام و حسن روحانی و محمدجواد ظریف به صورت خاص بوده است و از ابتدا نیز به گمان اینکه این مسیر صحیحترین راه موجود است، آنها نهتنها مدافع گفتوگوی دوجانبه و مستقیم با آمریکا بودند، بلکه با شعف خاصی در ایام نزدیک به امضای برجام با تبلیغاتی که از فضای واقعی تفاوت معناداری داشت، مسئولیت تام و تمام مذاکرات را متقبل شده و آن را رسما اعلام کردند.
حسن روحانی در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری و در بیان دیدگاههای خود در حوزه سیاست خارجی، مذاکره با آمریکا را راحتتر از مذاکره با اروپاییها دانست و در توضیح علت این نگاه گفت: «اروپاییها یک «آقا اجازه»ای از آمریکاییها میخواهند... . در آن زمان انگلیسیها به آمریکا سفر کردند، اما نتوانستند آمریکا را راضی کنند. آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است.»
دو سال بعد البته محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز در گفتوگو با سالنامه روزنامه «اعتماد» بر همین رویکرد تاکید کرد و در توجیه آن گفت: «دوم فروردین ۱۳۸۴ من و دوستان برای یک دور مذاکرات به پاریس رفتیم... . در آن جلسه سه مدیر سیاسی از تروئیکای اروپایی و آقای کوپر که مدیر سیاسی خاویر سولانا بود حضور داشتند... بعدها ما شنیدیم که در طول جلسه فوق جان بولتون آمریکایی هفت بار با مذاکرهکنندگان اروپایی نشسته در اتاق تماس گرفته بود. این مساله واقعیت را به ما نشان داد که اگر ما فقط با این سه کشور مذاکره کنیم آنها توان اجرای منویات خود را بدون آنکه با آمریکا هماهنگی و توافقی داشته باشند، ندارند. از همان جلسه اهمیت نقش آمریکا در مذاکرات هستهای برای ما کاملا مشخص شد.»
عیار ایده مذاکره و فراتر از آن تعامل با آمریکا برای رسیدن به توسعه اما حالا بیش از همیشه قابلسنجش به نظر میرسد؛ ایدهای که اکنون با ترکتازی رئیسجمهور ایالات متحده از جنازهاش هم چیزی باقی نمانده. ریشه عصبانیت مستتر در بیانیه روز گذشته دولت را هم احتمالا همین جا باید جستوجو کرد. هرچه باشد، نقد عملکرد دولت در حوزههای مختلف از سوی منتقدان چیز جدیدی نیست و بعید است عامل اصلی نگارش چنین بیانیهای باشد.
شاید صورت درستتر مساله این باشد که به جای شکستن کاسه و کوزهها بر سر منتقدان، به واقعیتهای موجود در فضای سیاسی و اجتماعی جامعه مراجعه شود. تراز تجاری کشور در پایان سال 96 به منفی هفت میلیارد دلار رسیده و این یعنی واردات کشور به میزان هفت میلیارد دلار از صادرات پیشی گرفته است. صادرات غیرنفتی با روندی کاهشی همراه بوده و این در حالی است که رشد واردات از هر یک از سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه بیش از 50 درصد افزایش داشته. تکیه بر خامفروشی روندی افزایشی داشته و برخلاف انتظارات، برجام هیچ کمکی به جذب سرمایهگذاری خارجی نکرده است. کمااینکه در آخرین سال تحریمها این رقم معادل چهار میلیارد و 400 میلیون دلار بود و در سالهای بعد دولت یازدهم و دوازدهم هیچگاه نتوانست به چنین رکوردی دست یابد.
این تنها بخشی از واقعیتهایی است که بیش از هرچیز، زمینگیر شدن ایده مرکزی دولت در اداره کشور را فریاد میزنند و روشن میسازند که توسعه بروننگر بهطور کامل شکست خورده است. شاید استقبال سرد رسانههای حامی دولت از این بیانیه را هم بتوان از همین منظر تحلیل کرد. هرچه باشد، آنها هم به اندازه کافی به واقعیات موجود اشراف دارند و به خوبی میدانند مسئولیت وضع کنونی با کیست.
رئیسجمهور مورد حمایت آنها همان ابتدا آب پاکی را روی دست همه ریخت و یک سال پیش از انعقاد برجام، درست در روزهایی که تنور مذاکرات با 1+5، حسابی داغ بود تاکید کرد: «مسئول این کار دولت و رئیسجمهور است. امروز من گفتم که من همه مسئولیت را برعهده میگیرم؛ چه آنچه تا امروز انجام شده و چه آنچه بعدا انجام بگیرد.»
هرچه باشد، از منظر روحانی و یارانش از ابتدا قرار بود در بر پاشنهای دیگر بچرخد. سیروس ناصری، عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای 19 مهر 94 در شرایطی که فشارها بر مجلس جهت تصویب هر چه سریعتر توافق هستهای بالا گرفته بود، در گفتوگو با روزنامه اعتماد ضمن تاکید بر اینکه روزانه ١٠٠ تا ١٥٠ میلیون دلار هزینه تاخیر در اجرای برجام میشود، گفت: «زمانی که توافقی کاملا ممتاز صورت گرفته که پیروزی برای ملت محسوب میشود، ادامه این هزینه برای مردم توجیه ندارد.» روزنامه اعتماد نیز با ضرب و تقسیم ارقام ادعایی ناصری از خسارت روزانه 400 میلیارد تومانی تأخیر در اجرای برجام خبر داد.»
همان ایام اکبر ترکان، مشاور ارشد رئیسجمهور نیز به روزنامه شرق گفت: «نمایندگان محترم مجلس باید متوجه باشند هر روز تأخیر در اجرای موافقتنامه وین 100 میلیون دلار به ایران ضربه وارد میکند.» ترکان تاکید کرد که گرچه شاید گفتن این رقم تعجب همگان را برانگیزد، اما واقعیت تحریمها و اثرگذاری آن در سالهای گذشته بر همگان آشکار شده است و حال که برجام از سد کنگره آمریکا و مخالفان ایران در کنگره گذشته، شایسته است نمایندگان هرچه زودتر بحث و بررسی برجام را در مجلس به سرانجام برسانند تا جلوی ضرر روزانه 100 میلیون دلاری اقتصاد کشور را بگیرند.
حالا اما در شرایطی که کوه برجام موش زاییده و پروژه اصلی دولت در اداره کشور زمینگیر شده، سراغ منتقدان را گرفتن، دردی را دوا نمیکند و باید برای سه سال باقیمانده چارهای اندیشید؛ چارهای که البته انتظار میرود چیزی غیر از تکرار راههای رفته باشد. در غیر این صورت باید روزهای سختی را برای روحانی و مردانش انتظار کشید؛ روزهایی که شاید شبحی از آن در وضعیت امروز کشور نیز قابلمشاهده باشد.