بانک ورزش/ بیگمان عوامل زیادی در شکست پرسپولیس مقابل الجزیره امارات دخیل بود، اما نقطه عطف بازی و لحظهای که ورق مسابقه برگشت، جایی بود که شجاع خلیلزاده یکی از همان شاهکارهای استثنایی خاص خودش را انجام داد و به طور مستقیم گل اول میزبان را پایهگذاری کرد.
پرسپولیس نیمه اول را برده بود و در پنج دقیقه آغازین نیمه دوم هم حاکم زمین بود. در آن لحظات سناریویی که برای دقایق باقیمانده از این بازی پیشبینی میشد این بود که سرخپوشان به همین روند ادامه بدهند و مثلا با زدن یک گل دیگر، کار الجزیره را در خاک حودش تمام کنند. تیم هفتم لیگ امارات هم انگار مشکل چندانی با این قضیه نداشت. آنها که بعد از یک هفته فراخوان فقط 200تماشاگر خودی را پشت سرشان میدیدند، حتی موقع مساوی بودن بازی هم وقت میکشتند. همه چیز به سود پرسپولیس بود و اگرچه این تیم رمق فصل قبل را نداشت، اما میتوانست یک پیروزی راحت به دست بیاورد؛ بردی که شجاع خلیلزاده مثل آب خوردن آن را با یک باخت تلخ عوض کرد و حالا قرمزها در خطر حذف از آسیا قرار گرفتهاند.
این البته اولین بار نیست که پرسپولیس چوب اعتمادبهنفس کاذب آقا شجاع را میخورد؛ چه اینکه او یکی از اصلیترین عناصر ثبت شکست چهارگله پرسپولیس مقابل الهلال هم بود. آنقدر که خلیلزاده در آن بازی به بازیکنان تیم عربستانی پاس کلیدی داد، محسن مسلمان در طول فصل مهاجمان پرسپولیس را تغذیه نکرده بود! شجاع یک بار هم در تبریز یک پاس گل تمام عیار به بازیکنان تراکتورسازی داد. او مدتهاست که این اشتباهات پرهزینه را تکرار میکند، اما عجیب است که نه خودش درس میگیرد و نه کادرفنی برنامهای برای اصلاح این نواقص مرگبار دارد. هرچند وقتی آدم به صورت خسته و دردکشیده داداش برانکو نگاه میکند، میفهمد که نباید توقع چندانی از این کادر داشت!
زجرآورتر از اشتباهات بیپایان خلیلزاده اما، تلاش او برای پنهان کردن کموکاستیهایش پشت ماسک تعصب است. از این نظر شاید بتوان او را ورژن پرسپولیسی حنیف عمرانزاده دانست؛ مدافع پراشتباه استقلال که فکر میکرد با راه انداختن دعواهای الکی میتواند روی ضعفهای فنیاش سرپوش بگذارد. شجاع هم پیرو مکتب همین جنگهای زرگری است. بازیکن جنتلمنی مثل ژاوی در سختترین استادیومهای دنیا بازی کرد و عصبی نشد، اما جناب خلیلزاده کاری با او کرد که ژاوی برای اولین بار در عمرش از کوره در برود. در جریان بازی رفت با همین السد هم شجاع یک دعوای الکی و تحریککننده با بغداد بونجاح راه انداخت، بعد روی او خطا کرد و خودش در یارگیری مرتکب غفلت شد تا بغداد هم در مسیر عمر خربین حرکت کند! بعد عجیب است که شجاع با چنین حال و احوالی، هر هفته ده بار مصاحبه میکند و سراغ تیم ملی را میگیرد. باید خوشبین باشیم که نسل چنین بازیکنانی در فوتبال ایران هم در حال غروب است؛ فوتبالیستهایی که الکی رگ گردنشان را بیرون میدهند تا گافهای ریز و درشتشان دیده نشود. این نمایشهای تاریخگذشته الان دیگر کسی را تحت تاثیر قرار نمیدهد، البته غیر از پیمان یوسفی که همچنان فکر میکند هر کس داد و بیداد کرد، باید موقع گزارش به او لقب «متعصب» بدهد!