فرهیختگان/ متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
بعد از دهها مورد تحریم ایران پس از امضای توافق هستهای و صدها بار تندی در اظهارات علیه این توافق و پس از نقض آشکار و پنهان روح و جسم برجام، حالا کار بهجایی رسیده که ترامپ ضربالاجل تعیین کرده که اگر تا 22 اردیبهشتماه برجام اصلاح نشود، کشورش را از برجام کنار خواهد کشید و بهعبارتی همان وعده انتخاباتی پارهکردن توافق را اجرا خواهد کرد. در این شرایط محمدجواد ظریف که چند ماهی است از این کشور به آن کشور میرود تا برجام را حفظ کند، در گفتوگو با یک رسانه آمریکایی، واکنش ایران به برجام را در سه گزینه کمرمق خلاصه کرده است؛ گزینههایی که به نظر میرسد با بیان آنها آب از آب تکان نخواهد خورد و نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری آنها را جدی نخواهد گرفت.
البته برخی این مواضع را مشابه دیگر سخنان قبلی وزیر امور خارجه میدانند و میگویند نباید از وی انتظاری غیر از این داشت، اما بررسی موارد مشابه در عرصه بینالمللی نشان میدهد اگر کشوری میخواهد اقدام مهمی در عرصه بینالمللی داشته باشد باید قبل از اقدام بهگونهای سخن بگوید که در فضای بینالمللی هم جدی گرفته شود و هم طرف مقابل را در موضع انفعال و حتی ترس فرو ببرد، نه اینکه چیزی بگوید که دشمنان را مطمئن کند اتفاقی نخواهد افتاد. برای اینکه این نکته بیشتر جا بیفتد، خوب است در ابتدای بحث کمی به عقب برگردیم و یک نمونه از عملیات سیاسی- رسانهای میدانی در عرصه بینالمللی را مدنظر قرار دهیم؛ ماجرای حمله موشکی آمریکا به سوریه. حدود نیمه فروردین بود که یک حمله شیمیایی به دومای سوریه صورت گرفت و خبر آن بلافاصله منتشر شد. ظرف چند ساعت پس از انتشار این خبر آمریکاییها با همراهی برخی کشورهای اروپایی در موضعی هماهنگ اعلام کردند این اقدام از سوی دولت بشار اسد بوده و آمادهاند پاسخ عملی خود را به این حمله خیلی زود عملیاتی کنند.
زمان زیادی از این اعلام موضع نگذشته بود که تحرکات گسترده نظامی غربیها بهویژه آمریکا در منطقه صورت گرفت و چندین ناوگروه ایالات متحده از نقاط مختلف خود را به مدیترانه رساندند. مسئولان دولتی و غیردولتی در آمریکا مکرر در این ایام اظهارنظر کرده و هرکدام بهگونهای حمله همهجانبه به سوریه را تشریح میکردند. در این روزها کشورهای غربی به مدد رسانهها، شرایطی را فراهم آوردند که مردم در غرب آسیا هر لحظه منتظر حمله مرگبار به سوریه بودند و حتی کار به جایی رسید که موضوع بحث خیلیها بررسی شرایط سوریه بعد از بشار اسد شده بود، اما خب این فضاسازی کجا و آن حمله کجا؟ حمله به سوریه تنها شامل شلیک یکصد موشک بود؛ آن هم به مواضعی که دولت سوریه حداقلیترین خسارات را متحمل شد. حالا این مثال را بهعنوان یک نمونه اقدام در فضای سخت بینالمللی در نظر بگیرید و آن را با اظهارات دیروز آقای ظریف مقایسه کنید.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در گفتوگو با نیویورکر واکنشهای احتمالی ایران پس از خروج آمریکا از برجام را بررسی کرده و گفته است: «اگر ترامپ از توافق خارج شود، ایران سه انتخاب دارد؛ اول اینکه میتواند توافق را کنار بگذارد، از پایبندی دست بکشد و غنیسازی اورانیوم خود را از سر بگیرد یا حتی آن را افزایش دهد. گزینه دوم ایران این است که از سازوکار موجود در توافق استفاده کند که به هر یک از طرفها اجازه میدهد یک شکایت رسمی در کمیسیونی که برای رسیدگی به نقض توافق ایجاد شده است، مطرح کند و نهایتا انتخاب سوم ایران این است که این کشور میتواند تصمیم به خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای بگیرد، اما تهران هنوز تصمیمی درباره اینکه باید کدامیک از گزینهها را انتخاب کند، نگرفته است.»
این اظهارات محمدجواد ظریف هرچند در نوع خود تازگی داشت و برخی گفتند ایران دقیقتر از گذشته نسبت به رفتار ترامپ درخصوص برجام واکنش نشان داده است و گزینههایی را مطرح کرده که جدیت ایران را به رخ حریف میکشد، اما خب دارای ایراداتی هم بود. پیشنهادهای سهگانهای که به نظر میرسد نهتنها موجب ارتقای قوت چانهزنی ایران برسر برجام نبود، بلکه به نوعی پیام عدم قوت در تحرک سیاسی- هستهای را نیز به طرف مقابل مخابره کرد. محمدجواد ظریف در حالی سه گزینه پیش روی ایران را به معرض ارزیابی عمومی میگذارد که هر شنونده اهل حساب و کتابی به راحتی میفهمد که گزینه اول و سوم مطرحشده از جانب جناب ظریف اگر با منطق سیاستورزی دستگاه دیپلماسی دولتهای یازدهم و دوازدهم سنجیده شود، به کلی از دایره احتمال وقوع خارج میشود. از گزینه آخر شروع کنیم؛ اینکه منطق سیاستورزی ظریف بگوید که از NPT خارج خواهد شد، کاملا غیرمحتمل به نظر میرسد.
این گزاره همچنین با منطق حاکم بر اصول سیاست خارجی ایران نیز مغایر است. در مرحله بعد به گزینه اول میرسیم. مذاکراتی که از دهه 70 حسن روحانی و محمدجواد ظریف با اروپاییها انجام میدادند و در سالهای بعد آن را به گفتوگو با آمریکا هم کشاندند، نشان میدهد که احتمال ترک مذاکره در تفکر حاکم بر این تیم جایی ندارد و البته سفرهای متعدد ماههای اخیر آقای ظریف و اظهارات نزدیکان دستگاه دیپلماسی ایران نیز این را میگوید که آنها تمایلات گستردهای برای حفظ برجام دارند و به هیچ عنوان علاقهای برای خروج از آن وجود ندارد، چنانکه هواداران داخلی آنها نیز برجام را تنها دستاورد دولت میدانند و مدتهاست میگویند فروریختن برجام به مثابه فروریختن اصلیترین دستاورد دولت روحانی است.
گزینه دوم آقای ظریف اما شاید نگرانکنندهتر هم باشد؛ اینکه ایران بعد از این همه نقض آشکار و پنهان برجام و حالا نهایتا خروج کامل آمریکا به این نتیجه رسیده باشد که از مکانیسم مخدوش رسیدگی به شکایات در برجام، حقطلبی خود را دنبال کند، نشانه بزرگی از ضعف و انفعال خواهد بود و قطعا برداشت دیگری از آن نخواهد شد، بهویژه در نگاه طرف مقابل ایران در برجام. شاید خوب باشد که در اینجا به این سوال پاسخ داده شود که وقتی ایالات متحده میبیند منتهای واکنش ایران در مقابل خروج آمریکا از برجام پیگیری حقوقی از طریق مکانیسم مندرج در متن مذاکرات است، آرامتر خواهد شد یا نسبت به ایران با شدت عمل بیشتری برخورد میکند؟
خیلیها میدانند که بخشی از سیاستورزی خصوصا در عرصه بینالمللی ظهور پرقدرت در کلام برای محاجه با رقیب است؛ آنقدر پرقدرت که بتواند طرف مقابل را منفعل کند یا حداقل از حرکات شدید بازدارد؛ چیزی که از گفتوگوی آقای ظریف با نیویورکر برنمیآمد.