اعتماد/ متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
اصلاحات پرسر و صدا در عربستان سعودی توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرده است. صدور مجوز برای آزادیهای بیسابقه زنان، بازگشایی نخستین سالنهای سینما و تئاتر و سخن گفتن از مبارزه با فساد اندکاندک محمد بن سلمان، ولیعهد و وزیر دفاع سعودی را به قهرمانی در چشم سردمداران قدرت در عرصه جهانی تبدیل کرده است. مردی که با کت و شلوار در خاک ایالات متحده با بزرگترین غولهای فضای مجازی دیدار میکند در خانه با هموطنانی که در استانهای شرقی نام شیعه را بر کارتهای شناسایی دارند، چگونه برخورد میکند؟ خبرنگارانی چون توماس فریدمن از غول رسانهای چون نیویورک تایمز در مدح اصلاحات محمد بن سلمان زیاد نوشتهاند اما کدام دوربین با حضور در خیابانهای دورافتادهترین شهرهای سعودی که با ریاض یا جده صدها کیلومتر فاصله دارند احوال اقلیتی را جویا شده که در دوره حکومت آل سعود هربار صدای اعتراضهایشان بلند شد پاسخی جز زندان، دادگاههای فرمایشی و احکام سنگین دریافت نکردند. اصلاحات در عربستان سعودی با سرعتی غیرقابل باور آغاز و ادامه پیدا کرد. گاه تنها در یک هفته چند فرمان جدید صادر و دستورهای سنتی سابق را به تاریخ سپرد. ویترینی که محمد بن سلمان ٣٢ ساله از خود به غرب نشان داده مردی است اصلاحطلب که آمده تا زنان شبه جزیره را نجات داده و به برتری تفکر وهابی بر آزادیهای فردی پایان دهد. با این وجود کم نیستند تحلیلگرانی که با شک و تردید به تصاویر منتخبی که از شهرهای بزرگ ریاض منتشر میشو، د نگاه میکنند و از خود این سوال را میپرسند که آیا محمد بن سلمان به سرنوشت حاکمانی بدل نخواهد شد که قربانی اصلاحات دیرهنگام و بعضا نمایشی در سیستم سیاسی خود شدند؟
اسمهایی که از ترس، مستعار است
میدل ایستای در تازهترین گزارش تحلیلی خود به سراغ شیعیان عربستان سعودی رفته است. مردان و زنانی که به دلیل واهمه از بازخورد سخنان خود با اسامی مستعار با این رسانه صحبت کردهاند و از روزهای ترسناکی گفتهاند که در سایه دولتمردی محمد بن سلمان به اصطلاح اصلاحطلب نیز ادامه دارد. فعالان سیاسی شیعه در گفتوگو با میدلایستای تاکید کردهاند که به دلیل ترس از بازداشتها، حصر و حتی مجازات اعدام پس از دادگاههای ناعادلانه ترجیح دادهاند خود را مخفی کنند. میدل ایستای گزارش خود را با نوشتن از مردی با نام مستعار عبدالله آغاز کرده و مینویسد: زمانی که نیروهای امنیتی به منزل عبدالله در شهر العوامیه (شهر شیعهنشین در استان شرقی قطیف) حمله کردند او در آنجا نبود. وی از نخستینباری که نیروهای امنیتی به خانهاش حمله کردند خود را پنهان کرده بود. هر دو روز یک بار محل اختفای خود را که خانه یا مغازه دوستان و فامیل بود، تغییر میداد. او نگران این بود که در صورت بازداشت شاید دیگر هیچگاه نتواند خانوادهاش را ملاقات کند. عبدالله هنوز دختر نوزادش را که شش ماه قبل به دنیا آمده، ندیده بود. او در گفتوگوی تلفنی با میدل ایستای میگوید: ٩ ماه است که همسرم را ندیدهام. تنها چیزی که از دخترم دارم عکسی از او است. هیچ چیز برای من آزاردهندهتر از این نیست که نمیتوانم با آنها باشم. پنهان شدن تنها مختص عبدالله نیست بلکه دهها جوان شیعه دیگر نیز مجبور شدهاند در «العوامیه» مخفیگاهی برای خود بیابند و البته که نمیتوانند از شهر خارج شوند چرا که از ماه آگوست ایستهای بازرسی در تمامی ورودیها و خروجیهای شهر مستقر شدهاند. در ماه آگوست بود که سعودیها اقدام به اسکان اجباری برخی از ساکنان شهر کردند تا به نوعی جمعیت اکثرا شیعه را از نزدیکی هم متفرق سازند. عبدالله در بخشهای دیگری از سخنانش به میدلایستای میگوید: هنوز هم نمیدانم که آنها چرا دنبال من هستند؟ فکر میکنم به این دلیل که در تظاهراتی که علیه حاکمیت برگزار شد شرکت کرده بودم به دنبال من هستند. همه ترسیدهاند. شخصا ٥٠ نفر از اهالی العوامیه را میشناسم که توسط دولت بازداشت شدهاند. شش تن از اعضای خانواده عبدالله در یک سال گذشته بازداشت شدهاند. عبدالله میگوید همان روز کذایی در فوریه که نیروهای امنیتی به خانه وی ریختند و البته او را در آنجا نیافتند به خانه خواهر او نیز حمله کردند و پسر او را در حالی که مقاومت میکرد کشانکشان و البته بدون هیچ توضیحی با خود بردند.
یا تروریست یا برانداز
عبدالله میگوید کسانی که در العوامیه بازداشت میشوند به زندانی در شهر دمام برده میشوند و بعدها تحت عنوان اتهامهایی مانند عضویت در گروههای تروریستی یا اقدام برای براندازی نظام محاکمه میشوند. این اتهامها به مردان و زنانی زده میشود که در جریان ناآرامیهای پس از سال ٢٠١١ علیه حکومت سعودی شرکت داشتهاند. در آن زمان بسیاری از شیعیان سعودی با شنیدن سخنان روحانی شیعه نمر النمر که خواهان پایان یافتن سلطنت سعودی شده بود به اعتراضها میپیوستند و مخالفت خود را با تبعیض علیه شیعیان در ساختار سلطنتی سعودی بیان میکردند. شیخ نمر در سال ٢٠١٢ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اعدام محکوم شد. وی در تاریخ ٢ ژانویه ٢٠١٦ به همراه ٤٦ زندانی دیگر که اکثر آنها به فعالیتهای تروریستی متهم شده بودند، اعدام شد. البته اجرای حکم اعدام برای این افراد نیز با اعتراضهایی در عربستان سعودی روبه رو شد. سابقه بدرفتاری خاندان سعودی با اقلیتها به خصوص شیعیان از مدتها پیش وجود داشته و این اقلیت هنوز هم با خطر بازداشت یا مواجهه با حکم اعدام روبهرو هستند. سازمان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر در گزارشهای سال ٢٠١٧ خود نوشتهاند که در سالهای اخیر برتعداد احکام صادره اعدام برای متهمان سیاسی در عربستان سعودی افزوده شده که میان متهمانی که چنین حکمی را دریافت میکنند اقلیت شیعیان نیز دیده میشوند. براساس گزارشهای این دو نهاد، حداقل ٣٨ نفر از جمعیت شیعیان که ١٠ تا ١٥ درصد جمعیت کل عربستان سعودی را تشکیل میدهند، به اعدام محکوم شدهاند.
کابوس بیپایان خانواده شیخ نمر
کابوس خانواده شیخ نمر پایان ندارد و اعضای خانواده او میگویند که حتی پس از اعدام شیخ نمر نیز حکومت دست از سر آنها برنداشته و به دنبال آنها است. جهاد نمر، یکی از پسرعموهای وی که بیمناک جان خود است به دنبال راهی برای فرار از العوامیه میگردد. وی در این باره به میدل ایستای میگوید: آنها به دنبال من هستند چرا که من در تظاهراتهایی که در اعتراض به اعدام شیخ نمر برگزار شد، شرکت کردم. زمانی که حکومت جسد وی را نیز به ما نمیداد تا مراسم تشییع در شان او برایش بگیریم من به این رفتارها اعتراض کردم. تنها چند روز پس از آنکه جهاد نمر در ماه نوامبر سال گذشته خود را به مخفیگاه جدید رساند، نیروهای امنیتی به خانه او حمله کرده و برادرها و برادرزادههایش را دستگیر کردند. نیروهای امنیتی ابتدا زنان و دختران را دریکی از اتاقها حبس کردند و سپس مردان آنها را با زور از خانه بیرون کشاندند. جهاد در این باره به میدلایستای میگوید: نیروهای امنیتی برادران و برادرزادههای من را با خود بردهاند و از آن زمان تاکنون همسران و مادران آنها تلاش میکنند ردی از آنها بیابند اما مقامهای دولتی به آنها چیزی نمیگویند.
اعدام بیشتر، جایزه ولیعهد جدید برای شیعیان
محمد بن سلمان ولیعهدی که عملا همهکاره است در اظهارنظرهای متعدد خود ادعا کرده که مشکل پادشاهی سعودی با شیعیان نیست بلکه مشکل اساسی با ایران است. با این وجود جوانان شیعهای چون جهاد نمر معتقد هستند که در سایه محمد بن سلمان شیعیان بیشتری جان خود را از دست خواهند داد. در حالی که تنش میان شیعیان و حاکمیت در عربستان سعودی نکته تازهای نیست و مسبوق به سابقه است اما برخی ادعا میکنند که سرکوب شیعیان از زمانی که محمد بن سلمان از سوی پدرش به عنوان ولیعهد معرفی شده، شدت بیشتری گرفته است. حکومت همچنان از مجازات اعدام به عنوان سلاحی سیاسی علیه اقلیت شیعه استفاده میکند. یکی از فعالان عفو بینالملل در عربستان سعودی به میدل ایستای میگوید: از زمانی که محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد کار خود را آغاز کرده حکم اعدام ٢٦ نفر از سوی دیوان عالی عربستان تایید شده و این بدان معنا است که هر لحظه امکان اجرای این حکم وجود دارد. شاهدان عینی میگویند که اندکی پس از آنکه محمد بن سلمان به دستور پدر همهکاره شد، العوامیه به جولانگاهی برای نیروهای امنیتی تبدیل شد. نیروهایی که از مدتها قبل با شیعیان ناراضی در این شهر درگیر بودند. ساکنان این شهر در اعتراض به تلاش حاکمیت برای از بین بردن بنایی تاریخی در حومه شهر العوامیه دست به راهپیماییهایی زده بودند. در آوریل سال گذشته بود که سازمان ملل از دولت عربستان سعودی خواست که مانع از تخریب این بنای تاریخی ٤٠٠ ساله شود و هشدار داد که این اقدام میتواند این شهر را از یک میراث کهن و قدیمی محروم سازد. با این وجود حاکمیت در سعودی تصمیم خود را در این باره گرفته و قصد دارد به جای این بنای تاریخی یک مرکز خرید راهاندازی کند. اصلیترین دلیل این اقدام ریاض اما در کینه کهن از شهر نهفته است. العوامیه، زادگاه شیخ نمر است و همواره در طول تاریخ معاصر سعودی، اعتراضهای شیعیان علیه حاکمیت از این شهر آغاز شده است. از ماه آگوست که رویارویی نظامی میان شیعیان و نیروهای امنیتی در شهر رو به کاهش رفت، نیروهای امنیتی بر تعداد ایستهای بازرسی در ورودی و خروجیهای شهر افزوده و البته حضور نظامی آنها نیز افزایش فاحشی پیدا کرد. شیعیان العوامیه و دیگر نقاط عربستان سعودی میگویند که این میزان حضور نیروهای امنیتی در اطرافشان آنها را در ترسی دایمی فرو برده است.
نه شیعیان به اصلاحات جعلی
میدلایستای در بخشهای دیگری از گزارش تفصیلی مینویسد: محمد بن سلمان ٣٢ ساله خود را به جهان به عنوان چهرهای اصلاحطلب معرفی میکند و حتی در نخستین سفر خود به خارج از مرزهای سعودی به عنوان ولیعهد نیز تلاش کرد همین ذهنیت را در ذهن همگان تقویت کند. از زمانی که او قدرت را در دست گرفته به زنان حق رانندگی داده و با این حرکت به یک سیاست کهن در سعودی پایان داده است. با این وجود عباس که یکی از جوانهای شیعه ساکن شهر العوامیه است درباره اصلاحات محمد بن سلمان میگوید: جامعه شیعیان عربستان خریدار تصویری که او میخواهد از خود نشان بدهد، نیست. او به گونهای رفتار میکند که گویا پادشاه عربستان است. او به غرب میگوید که در حال اصلاح اسلام است اما در داخل مشغول خراب کردن خانههای شیعیان و محروم نگاه داشتن آنها از هرگونه حق سیاسی است. عباس الحسن یکی از زندانیانی است که در بند اعدامی قرار گرفته است. همسرش در گفتوگو با میدلایستای میگوید که وی روز ٢ ژوئن سال ٢٠١٣ بازداشت شد. زکیه در ادامه این گفتوگوی تلفنی افزود: زمانی که نیروهای امنیتی برای بردن او به خانه ما حمله کردند، دختران ما خود را از شانههای پدر آویزان کرده بودند تا مانع از دستگیری او شوند. با این وجود نیروهای امنیتی او را در همان وضع و در حالی که دخترانش از دستانش آویزان شده بودند کشانکشان به بیرون خانه بردند. یکی از دختران عباس که آن زمان تنها ١٥ سال سن داشته لحظهای را به یاد میآورد که برای آخرین بار دستان پدرش را لمس کرده است. عباس الحسن پس از آنکه سه سال از عمر خود را در زندانی در جده گذراند، در دسامبر سال ٢٠١٦ به اعدام محکوم شد. اتهام او همکاری با نیروهای ایرانی و هدایت یک شبکه جاسوسی برای ایران است. او و خانوادهاش این اتهامها را رد میکنند. وی میگوید اعترافهایی که از او گرفته شده تحت شکنجه شدید بوده است. همسرش میگوید او هیچگاه درباره جزییات شکنجههایش با اعضای خانواده و حتی او صحبت نکرده و تنها به گفتن همین اندازه بسنده کرده که پاهایش را به دستهایش میبستند و به او بیخوابی اجباری میدادند. نیروهای امنیتی سعودی او را تهدید کرده بودند که اگر آنچه را آنها میخواهند اعتراف نکند، به سراغ خانوادهاش خواهند رفت.
درد غریب بیعدالتی
پس از آنکه حکم اعدام الحسن اعلام شد وکیل مدافع وی در ماه ژانویه سال ٢٠١٧ درخواست تجدید نظر را به دیوان عالی ارایه کرد. از آن زمان تاکنون همسرش او را هفتهای یک بار از زندان ملاقات میکند. او در این باره میگوید: در هر ملاقات ضعیفتر از قبل شده است. بیشتر مواقع نمیتواند تعادلش را حفظ کند و وزن بسیاری از دست داده است. وی اخیرا در سفری که به ریاض داشت از دیوان عالی جویای تصمیم این دیوان درباره تجدید نظر شده و قاضی به او گفته بود که حکم اعدام وی و ١١ شیعه دیگر تایید شده است. عفو بینالملل در نامههایی به سعودی این احکام را غیرقابل قبول خوانده بود. همسر عبدالحسن در این باره میگوید: حکم اعدام او را نمیپذیرم. نمیتوانم قبول کنم که او را خواهند کشت. این حکم برای او و خانواده ما عادلانه نیست. زکیه میگوید که پس از تایید حکم توسط دیوان عالی دیگر کاری از دست هیچکس برای تغییر حکم برنمیآید. وی از ماه ژانویه که همسرش به زندانی در جده بازگردانده شده مرتب به دیدار او میرود. هنوز تاریخی برای اعدام وی اعلام نشده و زکیه نمیداند که چندبار دیگر میتواند همسرش را زنده ببیند. جملات پایانی وی به میدلایستای این است: نمیتوانم بدون همسرم زندگی کنم. درد غریبی در سینه دارم اما هربار که او را میبینم سعی میکنم قوی باشم و اجازه ندهم متوجه عجز من بشود.
محمدبن سلمان به غرب میگوید که در حال اصلاح اسلام است اما در داخل مشغول خراب کردن خانههای شیعیان و محروم نگاه داشتن آنها از هرگونه حق سیاسی است.
برخی ادعا میکنند که سرکوب شیعیان از زمانی که محمد بن سلمان از سوی پدرش به عنوان ولیعهد معرفی شده، شدت بیشتری گرفته است. حکومت همچنان از مجازات اعدام به عنوان سلاحی سیاسی علیه اقلیت شیعه استفاده میکند.