انتخاب/ سال60اول وقت به دفتر حزب جمهوری اسلامی رفتم و از کار گروه " کلید قرآن "، (فیشهایی کهدر تنظیم موضوعات قرآن در زندان تهیه کردهام بازدید کردم. آقای دعاگو نبود.
به بعد موکول شد. حدود صد هزار فیش در زندان در مدت دوسال ونیم نوشتهام که زمینه کار بزرگی است برای کسانی که بخواهند درباره قرآن تحقیق کنند، ولی هنوز کار زیادی باید بشود.
پیش از ظهر، کمیسیون آئیننامه داشتیم. اعزام دو نفر به بینالمجالس در مانیل به مشکل برخورد کرده بود. آقای [محمد]خاتمی مایل به رفتن نبود. نفر بعدی هم انتخابش مشکل بود.بعضیها آقای محمد منتظری را میخواستند و بعضی آقای امامی کاشانی را. جلسه سیزده نفرهدوباره تشکیل شد و از آقای خاتمی خواستم بپذیرند که مشکل حل شود. خوشبختانه پذیرفتندو مشکل حل شد.
سال61
برای مشورت در مورد جواب پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در موردشرایط پایان جنگ به دفتر آقای خامنهای رفتم. نخست وزیر و رئیس دیوان عالی کشور و احمد آقاهم بودند.
آنها خروج نیروهای عراق را از خاک ایران پیشنهاد کردهاند، ولی چیزهای دیگری مطرحکردهاند که در حکم شرط است. مذاکره درباره اروند رود براساس قرارداد الجزایر ـ که به نظر ماروشن است و نیازی به مذاکره ندارد ـ حایل شدن نیروهای بی طرف در دو سوی مرز ـ که ما درخاک خود، آن را نمیپذیریم ـ و نیز تشکیل کمیته رسیدگی برای پیدا کردن متجاوز که خسارت همبر همین اساس پرداخت خواهد شد و از نظر ما متجاوز مشخص است و خسارت را باید بپردازد وآن عراق است. قرار شد آقای دکتر ولایتی جواب بدهد.
سال62
صبح زود بچهها به مدرسه رفتند. فاطی هم به دانشگاه رفت. من هم مطالعه میکردم و کارهای مجلس را تا ساعت هشت صبح انجام دادم. سپس برای ملاقات و مذاکره با رئیس جمهور به دفترایشان رفتم. دو ساعت درباره مسائل متعدد مشورت کردیم؛ اعتراف متهم به شرکت با اطلاع درانفجار نخست وزیری و عواقب آن، ترکیب جدید شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، جنگ،دولت، ارتش، سپاه و....
سال63
تا ساعت دهونیم صبح، در منزل مطالعه میکردم. پس از سه هفته که برای اقامه نماز جمعه بهخاطر انتخابات نرفته بودم، امروز رفتم. به خاطر شایعات دروغ و وسیعی که در مورد ترورم پخششده بود، نمازگزاران استقبال کردند و احساسات پرشوری ابراز کردند. ناهار را در منزل تنها بودم.عفت و مهدی که با من به نماز جمعه آمده بودند، به منزل فاطی ـ اخوی زاده ـ رفتند.
سال64
به رئیس دفترم گفتم که از سعید منتظری فرزند آیتالله منتظری در بیمارستان لبافینژاد عیادت کند. او برای جهاد سازندگی کار میکرده و در جزیره مجنون مجروح شده و گویا یک چشمش از بین رفته است.
آقای خامنهای پس از ملاقات [سرهنگ] صیاد[شیرازی]، تلفنی از ضعف برنامه اظهار نارضایتی کردند و از من خواستند که وقتی از امام بگیرم تا درباره حزب[جمهوری اسلامی] با ایشان صحبت کنیم. قرار شد که پس فردا ملاقات کنیم.
سال65
صبح زود به مجلس آمدم. از صدا و سیما آمدهاند و از طریق ماهواره یک کانال به دفترم دادهاند که شبکه تلویزیونی سی.ان.ان آمریکا را میگیرد. در دفاتر رئیس جمهور، نخستوزیر و رئیس شورای عالی قضائی هم گذاشتهاند. دستور کارمان اختیارات و وظایف رئیس جمهور بود. چند هزار نفر از کارکنان دولت به عنوان نیروی تخصصی و خدماتی که عازم جبهه بودند، مقابل مجلس آمدند. برای آنها صحبت کردم1. هیأت دولت هم به بدرقه آمدهبودند. ظهر جمعی از نمایندگان باختران آمدند. از آقای سیدزاده و موحدی امام جمعه اسلامآباد – که در خط مخالفشان هستند- شاکی بودند.
سال66
عصر مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی مفصلی با خبرنگاران داخلی و خارجی داشتم2. در بیشتر مسائل مهم ایران، منطقه، جنگ و جهان سئوال کردند. سپس آقایان ]علیرضا[ معیری، ]محمدعلی[ هادی، [سید علیاصغر[ حجازی و ] فریدون[ مهدینژاد،
اعضای کمیسیون مشورتی مسائل آمریکا آمدند. گزارش کار و ترجمه جزوه ]گزارش[ تاور را آوردند و مشکل ادامه طرح تعمیر موشک های فونیکس را گفتند. قرار شد دوباره و با صراحت و توضیح، موضوع را از امام سئوال کنیم. آقای نخست وزیر سئوال مبهم کردهاند و جواب هم ابهام دارد و هم مشکلزا است.
آقای سنجقی اطلاع داد که دیشب در اطراف ماؤوت عراق، عملیات داشتهایم و مراکزی را تصرف نموده و بیش از صد اسیر گرفتهایم. شب به خانه آمدم.
سال67
فرماندهان سپاه آمدند و نتیجه بررسی ها را آوردند. آقای محسن رضائی مدعی است مجموع تلفات انسانی ما در فاو اعم از شهید و اسیر و مفقود، حدود یکهزار و دویست نفر است. برنامه تقسیم نیروهای سپاه برای شمال و جنوب و برنامه عملیات آینده را برای جبران شکست فاو آوردند. بحثی هم درباره تنظیم بهتر امکانات جنگی برای بهره بیشتر صورت گرفت که قرار شد قرارگاه خاتم را برای بررسی و تصمیم گیری تقویت کنیم.
سال68
به دفتر فرماندهیکل قوا رفتم. آقای کیانی آمد. اقدامات خود در خصوص تنظیم صنایع [پدافند] ش . م. ر [شیمیایی، میکروبی، رادیواکتیو] را گفت و برای ادامه کار مشورت کرد. و گزارش تهیه مواد اولیه صنایع را داد. آقای مبلّغ آمد از روی نقشه، طرح وصل دو رودخانه میمه و دویرج در ایلام و در شمال خوزستان را داد. بناست به صورت یک مانع مهم آبی در مرز، از دهلران تا هور مهار شود و برای عمران اراضی مجاور مورد استفاده قرار گیرد؛ طرح مهم عمرانی ـ نظامی است.
سال69
عصر کمى در حیاط منزل قدم زدم. دیوارِ خانه در دست تجدید بنا است و دو سه روز دیگر کار دارد. بچهها یکى از کتابهایم را پاره کردهاند که باعث اوقات تلخىام شد. دکتر ولایتى، [وزیر امورخارجه] آمد و براى مسایل قطعنامه 598 و روابط با عربستان سعودی مشورت کرد. او براى شرکت در اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل و همچنین نشست فوق العاده وزیران امورخارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، عازم نیویورک است. افطار بستگان مهمان بودند. امروز تاریخ ازدواج مهدى با دخترعمویش فرشته را تعیین کردیم.
سال70
حمام گرفتم و گزارشها را دیدم. آوارگان عراق و احتمال محاکمه صدام، در رأس گزارشها است. به مقبره شهید دستغیب و سعدى و حافظ رفتیم. صبحانه را در حافظیه خوردیم. از آنجا به دانشگاه شیراز رفتیم. رؤساى دانشکدهها گزارش کار دادند و نیازها را گفتند. قول کمک دادم.
در تالار دانشگاه در جلسه دانشجویان و اساتید شرکت کردیم. بیرون تالار جمعیت انبوهى بودند. به خاطر عدم گنجایش سالن، سروصدا مىکردند. اجازه دادم درها را باز کردند. جمعى وارد شدند و بین صندلىها جاى گرفتند و بقیه قانع شدند. سخنرانى کردم و جواب سئوالات را دادم.با هلیکوپتر از کانالهای درجه 1، 2، 3 و 4 دشتهاى زیر سد بازدید کردیم. به محل تخت جمشید رفتیم. مدیر آنجا توضیحات خوبى داد. مغرب به فرودگاه شیراز رسیدیم. نماز خواندیم، مصاحبه کردم و به سوى تهران حرکت نمودیم. خانواده هم ملحق شدند. بخشى از آنها دیشب برگشته بودند.
سال71
آقایان [غلامعباس] زایرى و [عباس] عباسى، نمایندگان بندرعباس آمدند و از استاندار شکایت نمودند. با چند هلیکوپتر براى بازدید از خط آهن بافق بندرعباس، از روى خط در حال ساخت پرواز کردیم.
[آقای سعیدی کیا]، وزیر راه و ترابری توضیح مىداد. در کنار تونلى در 20 کیلومترى بندرعباس فرود آمدیم و از تونل در دست ساختمان بازدید کردیم. دوکیلومتر طول دارد و با ماشینهاى حفار اتریش حفارى مىشود؛ پیمانکار ایرانى مىسازد.