جیم/ همیشه ساخت فصلهای جدید از یک فیلم یا سریال که با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده است برای سازندگان آن چالش بزرگی است.
آنها این را میدانند که مخاطب تا این جای کار، مجموعهشان را دوست داشته است اما ساخت سریهای جدید میتواند ریسک بالایی داشته باشد. اگر فصل جدید نتواند مخاطب را راضی نگه دارد شاید حتی باعث شود سریال همان طرفداران قبلی را هم از دست بدهد و البته در آن طرف سکه، اگر روند خوبشان را ادامه دهند محبوبیتشان چند برابر میشود. این چالش امسال برای سریال پرمخاطب پایتخت هم پیش آمد. راستش من هم به عنوان یک مخاطب ساده تلویزیون احساس کردم این فصل نتواند جذابیت خاص برای مخاطب داشته باشد. دقیقا مثل مهران احمدی که در سریهای قبلی پایتخت در نقش بهبود ایفای نقش کرد و در این فصل به خاطر اینکه فکر میکرد شاید جذابیتش را در این سری از دست میدهد از بازی در فصل پنجم کنارهگیری کرد. اما من به شخصه باید اعتراف کنم که این فکر کاملا اشتباه بود. پایتختیها توانستند با درگیر کردن مخاطب به داستان فصل جدید و اضافه کردن بازیگران تازهنفس از جمله بهرام افشاری که نفش بهتاش را به زیبایی بازی میکرد جان تازهای به سریالشان بدهند. به نظر من نیازی نیست به طور خاص از خوبیهای سریال حرفی بزنم، همین که تکهکلامهای بهتاش، نقی، ارسطو، باباپنجعلی و ... در فصل جدید را در بیشتر مکانها از دوست، آشنا و غریبهها میشنویم نشان میدهد که چطور همه درگیر این سریال بودهاند و این سریال روی رفتارشان تاثیر گذاشته است. مطمئناً سریالی که خوب نباشد نمیتواند تکهکلامهایش مخاطبانش را درگیر کند. یکی دیگر از نکات مثبت پایتخت سال97 لحظات زیادی بود که مخاطب را غافلگیر و یا حتی میخکوب میکرد. درست است که ما می دانستیم آخروعاقبت داستان پایتختیها خوب میشود ولی حدس زدن موقعیتها در همان لحظه از فیلم کار آسانی نبود. البته همین پرمخاطب بودن و جذاب شدن سریال باعث شد که منتقدانی هم پیدا کند که از همان اوایل سریال روی یک سری نکات خاص این سریال مانور میدادند، اما همانها هم یکی یکی و با روشن شدن زوایای جدیدی از داستان (ازدواج کودکان، تبلیغ ترکیه و ...) از موضعشان کنارگیری کردند و به صف دوستداران این سریال پیوستند. حالا کاملا واضح است که توقع مردم از پایتختیها به شدت بیشتر شده است و آنها انتخاب سختی بین ادامه دادن یا ندادن سری بعدی دارند.