جام جم/ زندگی زوج جوانی به نام جواهر و سهراب همچون یک کشتی شکسته‌ در اقیانوس مواج تاریخ، چنان به این‌سو و آن‌سو کشیده می‌شود که هر کدام سوار بر تخته پاره‌ای، سر از گوشه‌ای در می‌آورند؛

یکی راهی کنج عزلت می‌شود و دیگری رهسپار جنگ و جهاد. تازه‌ترین سریال محمدرضا ورزی با چنین داستان عاشقانه‌ای برای پخش از شبکه یک سیما تولید شده و از فردا شب ساعت 22 و 15 دقیقه روی آنتن این شبکه می‌رود.
سریال «ایراندخت» که یک عاشقانه را در سال‌های مشروطه روایت می‌کند، به تهیه‌کنندگی مصطفی شریفی، کارگردانی محمدرضا ورزی و مشاوره سعید نیک‌پور تولید شده و جمع کثیری از بازیگران تئاتر و تلویزیون در آن بازی کرده‌اند. این سریال 27 قسمت دارد و در تمام روزهای هفته از شبکه یک پخش می‌شود. گفتنی است بخشی از این سریال که به زندگی ستارخان و مبارزات او اختصاص داشته است، در قالب یک سریال ده قسمتی مستقل با نام «ستارخان»، سال گذشته شب‌های دهه فجر از تلویزیون به نمایش درآمد.

نگارستان تاریخ
ایده سریال ایراندخت اولین بار عید سال گذشته در ذهن محمدرضا ورزی متولد شد. با مشاوره سعید نیک‌پور که بازی و کارگردانی سریال امیرکبیر را در کارنامه دارد، طرح اولیه ایراندخت تکمیل شد و بعد از آن یک گروه نگارش فیلمنامه را آغاز کردند.
براساس توضیحات مصطفی شریفی، حدود شش ماه به نگارش فیلمنامه سریال ایراندخت اختصاص پیدا کرد و اوایل آبان‌ماه سال گذشته تصویربرداری سریال آغاز شد. این تهیه‌کننده درباره لوکیشن‌های سریال گفت: بیشتر صحنه‌ها در شهرک سینمایی غزالی تصویربرداری شد و به این منظور بخش‌هایی از شهر تبریز و مکان‌هایی از تهران قدیم را بازسازی کردیم. چند خانه قدیمی در تهران و اماکن تاریخی از جمله باغ‌ نگارستان از دیگر لوکیشن‌های این سریال است.
به گفته شریفی، علاوه بر اندیشه فولادوند، سام قریبیان و سعید نیک‌پور، بازیگرانی چون بیتا فرهی، ایرج راد، فرخ نعمتی،‌ داریوش کاردان، مسعود آب‌پرور، بهزاد خداویسی،‌ ظهیر یاری، شایسته ایرانی، آرزو نبوت، پندار اکبری،‌ علی زارع ، صدرالدین شجره، حسین مسافرآستانه، رضا فیاضی، عزت‌ا... مهرآوران، رحیم نورزی، یوسف صیادی، ژرژ پطروسی، فرج گل‌سفیدی، فخرالدین صدیق‌شریف، شهراد بانکی، فرزانه سهیلی، کمند امیرسلیمانی، بهار ارجمند،‌ حسن کریم‌خان‌زند، علیرضا دیلمی،‌ محسن صادقی‌نسب و سعید بحرالعلومی در این سریال بازی کرده‌اند.
همچنین حسین پاکدل بعد از دو دهه، در نقش میرزای حکیم با این سریال در تلویزیون ظاهر می‌شود.
سریال ایراندخت توسط دو گروه کارگردانی می‌شود. مسعود عجمی که به گفته ورزی 15 سال دستیارش بوده، کارگردانی بخش‌هایی از این سریال را انجام داده است. موسی حقانی به عنوان مشاور پژوهشی و تاریخی با ایراندخت همکاری کرده و کامبیز روشن‌روان موسیقی سریال را ساخته است.

یک عاشقانه ناآرام
سریال ایراندخت سه قصه عاشقانه را به موازات داستان زندگی جواهر و سهراب روایت می‌کند. این سریال یک ملودرام عاشقانه است که شخصیت‌هایش به تاریخ و شخصیت‌های تاریخی از جمله ستارخان گره خورده‌اند. به عبارتی این سریال روایت و شرح تاریخ نیست و یک اثر قصه‌گو محسوب می‌شود. ورزی درباره این داستان به ما توضیح می‌دهد: زندگی جواهر و سهراب، در دوره‌ای ملتهب دستخوش اتفاقاتی مرموز می‌شود و سهراب که طبیب ستارخان بوده به گروه مجاهدین تبریز می‌پیوندد. بنابراین ماجراها از تهران آغاز می‌شود، در تبریز ادامه پیدا می‌کند و دوباره در تهران پایان می‌یابد.
کارگردان ایراندخت در پاسخ به این‌که چرا این بار بخش داستانی سریالش به وجه تاریخی آن می‌چربد، توضیح می‌دهد: این هم شیوه‌ای است. قرار نیست همیشه یک جنس کار بسازم و تا امروز هم سریال‌های متنوعی ساخته‌ام؛ از سریال‌های سیاسی گرفته تا زندگینامه. این سریال‌ها در بستر تاریخ روایت شده‌اند اما جنسشان با هم متفاوت است. حالا تصمیم گرفته‌ام سریالی مبتنی بر قصه و تخیل بسازم و احتمالا در آینده نزدیک یک فیلم طنز هم خواهم ساخت.

پندی از مشروطه
کارگردان سریال ایراندخت که از دوران کودکی به خواندن کتاب‌های تاریخی علاقه داشته، این روزها درباره انقلاب روسیه مطالعه می‌کند و سخت درباره‌اش کنجکاو است، اما احتمالا اگر یک سریال تاریخی بسازد باز هم به سراغ انقلاب مشروطه خواهد رفت، چرا که معتقد است ما درباره این دوره تاریخی چیز زیادی نمی‌دانیم و به همین دلیل است که از این دوره به اندازه کافی پند و عبرت نگرفته‌ایم.
ورزی دیدگاهش را این طور تشریح می‌کند: در دوره مشروطه دست‌های بیگانه بین اقشار مختلف مردم، احزاب، جناح‌ها و گروه‌های سیاسی و مردمی اختلافات بسیار ایجاد کردند و توانستند سرعت رشد و پیشرفت کشور را کند کنند. شرایط ایران در دوره مشروطه بی‌شباهت به وضعیت ایران امروز نبوده و متاسفانه امروز هم مانند دوره مشروطه به قدری بحث‌های جناحی بالاست که می‌تواند یاس و ناامیدی مردم را در پی داشته باشد.
این کارگردان سریال‌های تاریخی اظهار می‌کند به خدمات تمام دولت‌های جمهوری اسلامی باور دارد و حتی بدترین‌ آنها هم اقدامات مثبت و مفیدی داشته‌اند. ورزی معتقد است: به جای برجسته کردن اختلاف‌ها و تفاوت‌ها باید به اقدامات و خدمات دولت‌ها از جناح‌های مختلف هم توجه کرد و اجازه نداد بیگانگان در اتحاد مردم رخنه کنند و یاس در جامعه حکمفرما شود.
ورزی بر این گمان است که چون بیشتر مردم تاریخ نمی‌خوانند و تاریخ را نمی‌شناسند، به محض آن‌که کسی درباره تحریف تاریخ زمزمه کند و چیزی بگوید، پی آن را می‌گیرند و موج می‌سازند. این کارگردان می‌گوید: وظیفه ماست که مردم را برای دانستن تاریخ کنجکاو کنیم و وقتی معتقد هستم که دوره مشروطه بزرگ‌ترین درسی است که می‌توان از تاریخ برای آینده انقلاب اسلامی گرفت، بنابراین طبیعی است به این دوره تاریخی بیشتر اهمیت بدهم.

دردهای آقای طبیب
سام قریبیان، فیلمنامه سریال ایراندخت را یکی از زیبا‌ترین قصه‌هایی می‌داند که تا امروز خوانده و شنیده است. او که به عنوان شخصیت‌محوری سریال ایراندخت در سریال ستارخان هم بازی داشته، بر تفاوت‌های اساسی این دو سریال اشاره دارد و به جام‌جم توضیح می‌دهد: مردم اگر بدانند ایراندخت یک سریال کاملا مجزا،‌ با داستان‌های تو در توی بسیار جذاب است، حتما آن را تماشا خواهند کرد.
این بازیگر جوان، داستان ایراندخت را مثل بسیاری از فیلمنامه‌های کلاسیک تاریخی، یک داستان عاشقانه در بستر تاریخ می‌داند و درباره نقشش در این سریال می‌گوید: سهراب طبیب است و هم‌سن و سال خودم. او طبابت را نزد میرزای حکیم آموخته، اما درست در جایی که می‌بایست از علم طبابت بهره بگیرد، به دلایل متعدد کوتاهی می‌کند و در موقعیتی بسیار دشوار قرار می‌گیرد که آینده‌اش را دستخوش تغییر می‌کند.
قریبیان درباره نقشش این نکته را هم اضافه می‌کند: سهراب را در سریال ستارخان بسیار عبوس و بداخلاق دیده بودیم و دلیل این ویژگی‌های اخلاقی را نمی‌دانستیم، اما در سریال ایراندخت خواهیم دید که چه اتفاقات عجیبی برای او رخ می‌دهد و چه دردها و دشواری‌هایی را پشت‌سر می‌گذارد. این بازیگر که تاکنون هرگز در یک سریال تاریخی بازی نکرده، با اشاره به روابط انسانی و عاطفی در سریال ایراندخت می‌گوید: قصه سهراب در یک بستر تاریخی و یک زمان حساس تاریخی در کشورمان روایت می‌شود اما مهم‌ترین ویژگی این قصه، روابط عاطفی بین آدم‌هاست که همیشه و برای هر مخاطبی جذابیت دارد.
سام قریبیان، سهراب را مردی با زندگی پر اوج و فرود توصیف می‌کند و می‌گوید: سهراب وجود خارجی ندارد و زاییده تخیل نویسندگان سریال است. او تنها شخصیتی است که در تمام سریال، هرگز تفنگ در دست نمی‌گیرد؛ حتی وقتی لباس نظامی می‌پوشد و در میدان جنگ حضور دارد.