اعتماد/ متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست



بزرگنمایی تهدید ایران، سیاست رژیم اسراییل در قبال ایران همچنان بر پاشنه‌ای واحد می‌چرخد و تنها در بزنگاه‌های متفاوت تغییر شکل می‌دهد. یک روز بهانه تل‌آویو انحراف در برنامه هسته‌ای ایران است و به دنبال آن مدرک‌سازی درباره ابعاد احتمالا نظامی برنامه اتمی ایران. روز دیگر برد موشک‌های بالستیک ایران بهانه است و ادعای توانایی ایران برای نصب کلاهک هسته‌ای بر این موشک‌ها به دستاویزی برای پیشبرد پروژه ایران‌هراسی بدل می‌شود. روز دیگر فعالیت‌های منطقه‌ای تهران و البته حضور مستشاران نظامی ایران در خاک سوریه به سوژه‌ای بدل می‌شود که صاحبان قدرت در تل‌آویو ادعا کنند تهران به دنبال برنامه‌ریزی نظامی بیخ گوش آنها برای از روی زمین محو کردن اسراییل است. تطویل بحران در سوریه و ورود این پرونده به هشتمین سال پرتنش، عملا بر افزایش احتمال رویارویی ایران و اسراییل در سوریه منتهی شده است. اسراییل برای دفع آنچه نفوذ نظامی ایران در بیخ گوش خود در شمال سوریه می‌خواند دست به عملیات‌های نظامی در این کشور می‌زند تا به زبان خود به ایران، حزب‌الله لبنان و دولت مرکزی سوریه به ریاست بشار اسد بگوید که حضور ایران را در نزدیکی خود تحمل نخواهد کرد. تل‌آویو با توسل به این ابزار نظامی در چندسال گذشته بارها و بارها از روسیه به عنوان همراه ایران در جبهه دفاع از دولت مرکزی در سوریه خواسته که به نوعی دست به مهار نفوذ نظامی ایران در نزدیکی مرزهای سرزمین‌های اشغالی بزند. همزمان هیات‌های نظامی و امنیتی از تل‌آویو در یک سال گذشته بارها و بارها به واشنگتن سفر کرده و از مقام‌های دولت جدید امریکا به رهبری دونالد ترامپ خواسته‌اند که چاره‌ای برای محدود کردن حضور ایران در سوریه بیندیشند. با درخواست‌های تل‌آویو در مسکو و واشنگتن همدردی شده اما در میدان عمل نه از نفوذ سیاسی ایران در سوریه و نه از قدرت نظامی آن در این کشور کاسته شده است. در چنین شرایطی اسراییل ابتکار عمل را شخصا در دست گرفته و تلاش می‌کند با تحرکات نظامی در سوریه و نقض حریم هوایی این کشور به تهران هشدارهای لازم را بدهد.

٣ ماه پرتنش
حمله‌های اسراییل به نقاط متفاوت در سوریه از سال ٢٠١٣ یعنی قریب به دو سال پس از آغاز بحران داخلی در این کشور آغاز شد و تاکنون حدود ١٥ مورد از این حملات پراکنده ثبت شده است. تا پیش از آغاز سال ٢٠١٨ میلادی بسیاری از ناظران مسائل سوریه حمله ١٨ ژانویه سال ٢٠١٥ اسراییل به یک مقر ارتش سوریه در جولان را که منجر به شهادت ٦ عضو نیروهای حزب‌الله و یک ژنرال ایرانی شد، پرتلفات‌ترین حادثه غیرمستقیم میان ایران و اسراییل می‌دانستند. با این وجود در سه ماه گذشته میزان تنش میان ایران و اسراییل در سوریه اندک اندک از حالت نیابتی و غیرمستقیم خارج شده است. جرقه نخستین رویارویی جدی میان تهران و تل‌آویو در صبح شنبه برابر با ٢١ بهمن ٩٦ زده شد. به گفته منابع اسراییلی، در روز حادثه ابتدا پهپادی وارد حریم هوایی فلسطین اشغالی می‌شود. در مرحله بعد پهپاد توسط یک بالگرد اسراییلی ساقط می‌شود. اسراییل به تلافی به پایگاه هوایی T٤ در شرق حمص واقع در خاک سوریه حمله می‌کند. درست زمانی که اسراییلی‌ها فکر می‌کنند همه‌چیز طبق نقشه پیش رفته است پدافند هوایی سوریه جنگنده اف-١٦ اسراییلی را ساقط می‌کند. این سقوط و شوک ناشی از آن، تل‌آویو را به فکر انتقامی دیگر می‌اندازد و بنابر آنچه مقام‌های نظامی این رژیم می‌گویند بعد از سرنگونی این جنگنده، اسراییل به ١٢ هدف در خاک سوریه حمله کرده که هشت هدف سوری و چهار هدف ایرانی بوده است. پس از این اتفاق موجی از تحلیل‌ها درباره قریب‌الوقوع بودن درگیری میان ایران و اسراییل منتشر شد تا برگه‌های تقویم به ٢٠ فروردین ماه سال جاری و حمله اسراییل به پایگاه T٤ رسید. براساس آخرین آمار اعلام شده در جریان این حادثه ٧ مستشار نظامی ایران به شهادت رسیدند. هرچند که نگاه تحلیلگران به هدف قرارگرفتن نیروهای ایرانی توسط اسراییل متفاوت بود و عده‌ای این حرکت اسراییل را عامدانه و تعدادی غیرعمد می‌خواندند اما در ١٠ روز گذشته اسراییل همواره منتظر تلافی این اقدام از سوی تهران یا حزب‌الله لبنان بوده است. انتظاری که تاکنون محقق نشده و همین سکوت نظامی ایران، اسراییلی‌ها را بیشتر ترسانده است.

بزرگنمایی تهدید حمله ایران
درحالی که تنها ٤ روز از حمله نظامی مشترک امریکا، بریتانیا و فرانسه به سوریه می‌گذرد رسانه‌های اسراییلی روز گذشته در اقدامی همسو تلاش برای بزرگنمایی تهدید اسراییل از سوی ایران را آغاز کردند. نگاهی به رسانه‌های متفاوت اسراییلی در ٢٤ ساعت گذشته نشان می‌دهد که در فاصله زمانی چندساعته یک خط خبری واحد در تمامی آنها با تیترهای کم و بیش مشابه دال بر اینکه «ایران خود را برای رویارویی با اسراییل آماده می‌کند»، منتشر شده است. یک رسانه اسراییلی در این باره می‌نویسد: ایران پایگاه‌های نظامی را در مرز شمالی اسراییل (سرزمین‌های اشغالی) برای حمله مستقیم نظامی به تل‌آویو و نه درگیری با آن در سوریه آماده‌سازی می‌کند. تهران تلاش می‌کند با اسراییل وارد رویارویی مستقیم شود و برای تحقق این مساله قصد دارد از حضور نظامی رو به رشد خود در سوریه برای هدف قرار دادن نقاطی در داخل اسراییل استفاده کند. این رسانه اسراییلی در ادامه گزارش بدون ارایه تصویر یا مدرک مستدلی برای اثبات ادعای آماده شدن ایران برای حمله به اسراییل به سابقه تاریخی خصومت میان تهران با رژیم اسراییل اشاره کرده و تاکید می‌کند که ایران در ٤ دهه گذشته از گروه‌های طرفدار خود در نوار غزه و همچین حزب‌الله لبنان برای مبارزه با اسراییل استفاده کرده است. در گزارشی که شبکه ١٠ اسراییل روز گذشته پخش کرد به نقل از چند منبع امنیتی ادعا شده بود که ایران از تلاش برای مقابله نیابتی با اسراییل فاصله گرفته و اکنون استرات‍ژی نیروهای نظامی ایرانی در سوریه حمله مستقیم به اسراییل است. در این گزارش با اشاره به نقش سردار قاسم سلیمانی در فعالیت‌های نظامی ایران در سوریه تاکید شد که تهران همزمان با کمک به بشار اسد برای مقابله با شورشیان و همچنین نابودن کردن ریشه‌های داعش در سوریه، هر سال بر میزان عمق نفوذ نظامی خود در سوریه هم افزوده است. در بخش‌های دیگری از این گزارش ادعا شده که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه تغییر موضع داده و دیگر به دنبال استفاده از نیروهای نیابتی برای مقابله با اسراییل نیست. این گزارش در حالی روز گذشته در رسانه‌های متفاوت اسراییلی پررنگ دیده شد که روز جمعه نیز یک مقام نظامی اسراییلی ادعا کرده بود پهپاد ایرانی (ادعای تل‌آویو) که در ماه فوریه (بهمن ٩٦) از پایگاه T٤ برخواسته و وارد حریم هوایی سرزمین‌های اشغالی شده بود مسلح بوده و برنامه‌ای برای هدف قرار دادن نیروهای اسراییلی داشته که توسط رادارهای اسراییل شناسایی و ساقط می‌شود. این ادعا در حالی مطرح شد که اسراییلی‌ها پیش از این اعلام کرده بودند که ماموریت این پهپاد جمع‌آوری اطلاعات بوده است. پس از این ادعای چهره‌های نظامی اسراییل یک مقام امنیتی این رژیم در گفت‌وگو با نیویورک‌تایمز ادعا کرد که اعزام پهپاد مسلح ایرانی به حریم هوایی اسراییل (سرزمین‌های اشغالی) مسبوق به سابقه نبوده و نشان‌دهنده تغییر استرات‍ژی ایران در سوریه با توسل به تعمیق نفوذ نظامی این کشور در بیخ گوش اسراییل است. این مقام امنیتی اسراییلی به نیویورک‌تایمز گفت: این نخستین‌بار است که ایران بدون استفاده از نیروهای نیابتی به دنبال آسیب رساندن به اسراییل است. این به معنای آغاز فصل جدیدی در تخاصم تاریخی تهران - تل‌آویو است. در بخش‌هایی از گزارشی که روز گذشته کانال ١٠ اسراییل پخش کرد به جزییات حضور نظامی ایران در سوریه هم اشاراتی شده و ادعا شده بود که ایران تحت لوای انتقال کمک‌های بشردوستانه به سوریه و از طریق خطوط هوایی مسافربری خود تجهیزات جدید و متفاوتی را به سوریه منتقل کرده است. یک رسانه اسراییلی در این باره می‌نویسد: روز دوشنبه نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان اعلام کرد که ایران به زودی انتقام خون شهدای خود در حادثه حمله اخیر اسراییل به پایگاه T٤ را می‌گیرد.

چرا اسراییل از حمله ایران سخن می‌گوید؟
جدا از موج خبرسازی‌های چند روز گذشته اسراییل مبنی بر احساس خطر در تل‌آویو از حمله قریب‌الوقوع ایران، سوال اصلی اینجاست که تل‌آویو چه نیازی به یک جنگ با ایران یا حداقل تظاهر به قرارگرفتن در آستانه آن دارد؟ تداوم تنش در سوریه عملا منجر به این شده که نیروهای ایرانی برای نخستین‌بار در ٤ دهه گذشته به نزدیک‌ترین فاصله جغرافیایی با نیروهای اسراییلی برسند. برای اسراییل عمق نفوذ نظامی ایران در سوریه چندان اهمیتی ندارد بلکه آنچه برای این رژیم مهم است ذات این حضور نظامی جدا از کمیت و کیفیت آن است. همزمان به نظر می‌رسد که عجز و ناله‌های بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اسراییل نزد ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ، روسای جمهور روسیه و امریکا درباره نگرانی تل‌آویو از حضور ایران در سوریه هم بی‌بی را به نتیجه مطلوب نرسانده و امریکا در چنین شرایطی ترجیح می‌دهد بار و بنه نظامی خود را از سوریه جمع کرده و در بهترین حالت نیروهای نیابتی کرد یا عرب خود را در بخش‌هایی از این کشور برای ساماندهی منافع حداقلی واشنگتن در سوریه ایجاد کند. هرچند که دونالد ترامپ به همراه ترزا می، نخست‌وزیر بریتانیا و امانوئل ماکرون، رییس‌جمهور فرانسه درباره دستاوردهای حمله روز شنبه به سوریه ادعاهای پرطمطراقی را مطرح می‌کنند اما حقیقت این است که نخست‌وزیر رژیم اسراییل یکی از بازندگان این حمله بود. حمله‌ای که در آن خون از دماغ یک مستشار نظامی ایران هم نیامد و در نتیجه تاثیر صفر بر حضور ایران در سوریه داشت. نباید فراموش کرد که بی‌شک دونالد ترامپ در همه ٧٢ ساعت پیش از صدور فرمان حمله اصرار فراوانی بر این داشته که پایگاه‌های محل فعالیت نیروهای ایرانی هدف قرار بگیرد اما چهره‌ای چون جیمز متیس، وزیر دفاع ایالات متحده در یک سال گذشته بارها و بارها هشدار داده که اگر امریکا مستقیما نیروهای ایرانی در سوریه و عراق را نشانه بگیرد، نیروهای ایران در این دو کشور نیز می‌توانند منافع ایالات متحده را تهدید کنند که یکی از ملموس‌ترین آنها جان سربازان امریکایی در عراق و در سایر کشورهای همسایه ایران است. بنابراین نه تنها از حمله اخیر امریکا و متحداتش به سوریه برای منافع اسراییل آبی گرم نشد بلکه تحلیل‌های اولیه حاکی از این است که در نتیجه این حمله ایران و روسیه بیش از قبل به هم در سوریه نزدیک خواهند شد. 

از سوی دیگر شمارش معکوس برای تعیین تکلیف حضور امریکا در توافق هسته‌ای با ایران نیز آغاز شده و دونالد ترامپ باید تا ١٢ ماه مه (٢٢ اردیبهشت) نظر نهایی خود برای تمدید تعلیق اجرای تحریم‌های هسته‌ای ایران را اعلام کند. به نظر می‌رسد که با وجود ادعای رسانه‌هایی چون وال‌استریت‌ژورنال یا منابع آگاه امریکایی، تروییکای اروپایی و امریکا بر سر بحث اصلاح برجام با توجه به سه شرط دونالد ترامپ به تفاهم‌های آنچنانی نرسیده‌اند. همزمان کلیت اتحادیه اروپا متشکل از ٢٨ کشور و نه صرفا تروییکای اروپایی اعتقاد خود به راضی کردن ترامپ برای باقی ماندن در برجام به هر قیمتی را از دست داده‌اند و شنیده‌ها حاکی از این است که اعضای غیرامریکایی برجام سناریوهای خود برای خروج ترامپ از این توافق را آماده کرده و اکنون در حال سرمایه‌گذاری بر روند باقی نگاه داشتن ایران در برجام حتی در صورت خروج امریکا هستند. این گزینه برای بی‌بی به کابوسی تمام‌عیار می‌ماند لذا وی برای جلب‌توجه بین‌المللی به آنچه تهدید ایران می‌خواند مسیر جدیدی را آغاز کرده و ابزار وی در این مسیر ادعای حمله قریب‌الوقوع ایران به اسراییل است. باقی ماندن امریکا در برجام، ادامه توافق هسته‌ای با شکل موجود آن در کنار تثبیت حضور نظامی ایران در سوریه و بهبود اوضاع اقتصادی ایران در سایه ایمن شدن توافق هسته‌ای همه و همه کابوس‌هایی هستند که نخست‌وزیر رژیم اسراییل تمام آنها را در کنار هم نمی‌تواند تحمل کند. هرچند که مشخص نیست بنیامین نتانیاهو خروج امریکا از برجام یا باقی ماندن این کشور در توافق هسته‌ای با ایران را به صلاح تل‌آویو می‌داند اما چهره‌های امنیتی و اطلاعاتی تل‌آویو در چند هفته اخیر بارها و بارها تاکید کرده‌اند که دوام برجام به نفع امنیت منطقه و در نتیجه اسراییل است. معاون سابق مشاور امنیت ملی اسراییل روز گذشته در یادداشتی در هاآرتص تاکید کرد که هرچند دونالد ترامپ از زبان سختی علیه ایران استفاده می‌کند اما بسیار بعید است که وی در صورت پایان یافتن برجام دست به گزینه نظامی علیه پایگاه‌های هسته‌ای ایران بزند. اسراییل از مدت‌ها قبل مدافع اتخاذ این استراتژی از سوی امریکا بوده اما تمامی برآوردهای اطلاعاتی نشان می‌دهد که حملاتی از این دست از کارایی چندانی برخوردار نیست و در بهترین حالت می‌تواند فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تنها چندسال به تعویق بیندازد. این مقام اسراییلی در نوشتار خود تاکید می‌کند که اسراییل باید از دولت امریکا بخواهد که به هر قیمتی با اروپایی‌ها بر سر برجام به توافق برسد و حتی در صورتی که تمام شروط ترامپ هم لحاظ نشود با نگاهی نسبی برآورده شدن برخی از آنها را به فال نیک گرفته و در برجام بماند.

ترس از انتقام سردار
توماس فریدمن در نیویورک تایمز می‌نویسد که ایران این‌بار به صراحت خبر تلفات انسانی خود در پایگاه T٤ را اعلام کرد و علی‌اکبر ولایتی، مشاور رهبر ایران در امور بین‌الملل هم یک روز بعد از این حمله هشدار می‌دهد که این اقدام اسراییل بی‌پاسخ نخواهد ماند. از آن زمان تاکنون اسراییل در حالت آماده‌باش به سر می‌برد و برخی از مقام‌های نظامی اسراییل نیز می‌گویند که مقرهای جدید نظامی ایران در سوریه را شناسایی کرده‌اند تا در صورت اقدام تلافی‌جویانه تهران این اهداف را در خاک سوریه هدف قرار دهند.