انتخاب/ سال60 با آقای‌ [علی‌]قدوسی در مورد تعویض‌ دادستان‌ قم‌ و پرونده‌ [حسن‌] بهروزیه‌ صحبت‌ کردم‌.

قرار شد آقای‌ بهروزیه‌ به‌ جای‌ اجرای‌ حکم‌ بازداشت‌، خودشان‌ به‌ دادستانی‌ مراجعه ‌کنند. ایشان‌ متهم‌ به‌ تقلب‌اند و هنوز اعتبارنامه‌اش‌ تصویب‌ نشده‌ است‌. [آقای‌ قدوسی‌] گفتند،با خواست‌ امام‌ تصمیم‌ گرفته‌اند دادستان‌ قم‌ را عوض‌ کنند.

سال61
شب‌ جلسه‌ای‌ با نخست‌ وزیر و وزیر خارجه‌ در دفتر آقای‌ خامنه‌ای‌ داشتیم‌ و درباره‌ کمک‌ به‌فلسطینی‌ها، جنبش‌ امل‌ و یمن‌ جنوبی‌ که‌ کمک‌ خواسته‌اند تصمیم‌ گرفتیم‌. آقای‌[سیدمحمدتقی‌]مدرسی‌ هم‌ آمد و پیشنهاد تشکیل‌ مجلسی‌ برای‌ عراق‌ در ایران‌ داشت‌؛پیروزی‌های‌ جبهه‌ خیلی‌ها را به‌ فکر آینده‌ عراق‌ انداخته‌ و نیروهای‌ اسلامی‌ معارض‌ عراقی‌ بیش‌ ازهمه‌ امیدوارند و در تکاپو. این‌ را هم‌ اضافه‌ کنم‌ که‌ در نطق‌ پیش‌ از دستور جلسه‌ امروز درباره‌ شروع‌ نهضت‌ بیت‌المقدس‌ صحبت‌ کردم‌ و پیشنهاد تعطیل‌ فردا را دادم.

سال62
شورای‌ عالی‌ دفاع‌ جلسه‌ داشت‌. گزارش‌ دادند که‌ در عملیات‌ والفجر [یک‌] تاکنون‌ 480 شهیدو حدود 6000 نفر مجروح‌ ـ که‌ 1600 نفرشان‌ بستری‌ شده‌اند ـ و 400 نفر مفقود داشته‌ایم‌. 180کیلومتر مربع‌ از خاک‌ عراق‌ آزاد شده‌ است‌؛ از جمله‌ تعدادی‌ چاه‌ نفت‌. ستاد [مشترک‌]ارتش‌ درباره‌ارتشهای‌ پاکستان‌، افغانستان‌، شوروی‌ و خطرات‌ احتمالی‌ آنها برای‌ ما و راههای‌ دفاع‌، گزارش‌داد. آخر شب‌ مصاحبه‌ کردم و به‌ خانه‌ آمدم‌.

سال63
ناهار را در ویلای‌ وزارت‌ نیرو واقع‌ در پائین‌ سد لتیان‌ صرف‌ کردیم‌. یاسر و دوستانش‌ نیزهمراه‌ ما بودند، اما مهدی‌ از طرف‌ مدرسه‌ با همدرسهایش‌، برای‌ آموزش‌های‌ نظامی‌ به‌ اردو رفته‌است‌ و همراه‌ ما نبود. عفت‌ و فاطی‌ هم‌ برنامه‌های‌ شهر را بر دیدار از سد ترجیح‌ دادند.

سال64
با نخست‏وزیر، تلفنی صحبت کردم و از او خواستم که یک آشیانه تعمیر هواپیما از هواپیمائی کشوری برای تعمیر هواپیماهای نظامی به ارتش واگذار شود و یک چاپخانه از بنیاد مستضعفان در اختیار دانشگاه آزاد اسلامی قرار گیرد. آقای بهزاد نبوی [وزیر صنایع سنگین]، در گفتگوی تلفنی از امضای پیشنهادی در مجلس درباره ادغام دو وزارتخانه صنایع و صنایع سنگین اظهار نگرانی کرد. 

سال65
صبح زود به مجلس آمدم، ولی برای انجام کارهای مربوط به جنگ به جلسه علنی نرفتم. آقای محسن‌رضایی آمد. با ایشان درباره فرماندهی جنگ مذاکره کردیم. با توجه به ضعف در دفاع از خطوط پدافندی، آقای رضایی را به جانشینی خودم انتخاب کردم و به آقای صیاد ماموریت دادم که در سمت معاونت ایشان همکاری کند. صیاد هم آمد، ابهاماتی داشت که برطرف کردم. احکام را صادر کردم و ابلاغ نمودم. ان‌شاءالله با دلگرمی بیشتر، دفاع خطوط مستحکم خواهدشد و عملیات پیشرفت خواهد کرد. قبلاً با امام و آیت‌الله خامنه‌ای مشورت کرده‌بودم.

سال66
بعد نماز و صبحانه، با آقای مهندس فتحی از قسمت های مختلف شهرک ]کشت و صنعت مغان[ بازدید کردیم. با اینکه با ماشین حرکت می‌کردیم و به جز دو سه جا پیاده نشدیم، بازدید تا نزدیک ظهر طول کشید. طرح بسیار عظیم و مهمی است و باید پشتیبانی شود.
سپس به سوی اردبیل حرکت کردیم. از شهر گرمی گذشتیم و از یکی از پاسگاه‌های مرزی بازدید کردیم. به نظر می‌رسد اهتمام روس ها به مرز، خیلی بیشتر از ما است. باران می‌بارید. ساعت دو بعد از ظهر وارد اردبیل شدیم. بدون اطلاع قبلی به فرمانداری اردبیل رفتیم. فرماندار - آقای محمدی - از خوشحالی شوکه شده بود. خودمان در مسیر از کافه غذا خبرکرده بودیم ؛ ناهار و نماز و کمی استراحت و سپس حرکت به سوی تهران

سال67
شب با جمعی از سران جامعه روحانیت مبارز [تهران] در دفتر آیت الله خامنه ای جلسه داشتیم. بعضی ها پیشنهاد دارند که در مرحله دوم در انتخابات شرکت نکنند که من و آقای خامنه ای مخالفت کردیم و قرار شد آقای مهدوی کنی با امام ملاقات کنند و بخواهند که امام جبران کنند، به نحوی که حیثیت جامعه روحانیت مبارز مخدوش نشود 2. دیر وقت به خانه آمدم. عفت هم شرحی از شکایات بعضی از خانم های آشنا را در مورد انتخابات نقل کرد.

سال68
ساعت نه ونیم صبح به دفتر فرماندهی [کل قوا] رفتم. آقای علی جنتی [رئیس دفتر جانشین فرمانده کل قوا] کارهای دفتر را گفت. آقای [علی] یونسی [دادستان سازمان قضایی نیروهای مسلح] آمد. وضع حفاظت اطلاعات ارتش را گفت و از عیب پوشی مسئول ساحفاجا [= سازمان حفاظت اطلاعات ارتش] برای نگرانی از بدنامی بیشتر ارتش گفت. آقای عبدالله نوری [نماینده امام در سپاه پاسداران] آمد و گزارش وضع داخلی سپاه را داد و برای انسجام و نظم بهتر چاره‌جوئی کرد. درباره مسأله محافظت آقای منتظری توضیح خواستم.

سال69
امروز در خانه بودم. پیش از ظهر، وقت به استراحت و مطالعه گذشت. بعد از ظهر آقایان[محمدعلی] هادى و [مصطفی]فومنى[حایری] آمدند. گزارش مذاکرات با عربستان‌سعودی در ژنو را که به نتیجه نرسیده است، دادند. قرار شد در صورت استقبالِ طرف مقابل، ادامه یابد. آقاى فومنى، چهل هزار دلار از قیمت ماشینى که توسط یکى از شیوخ جنوب خلیج به او هدیه شده بود، براى صرف در امور عامه داد.
آقاى[عبدالله] نورى، [وزیر کشور] آمد و نمونه‌هایى از مشکلات اجرایى را مطرح کرد. بستگان آمدند. طوفان شدیدى آمد که دیوار خانه ما را غلطاند.

سال70
ساعت هفت و نیم صبح به دفترم رسیدم. در گزارش‌ها مسأله آوارگان عراق و تأمین منطقه امن در خاک عراق براى آنها، در صدر است. [آقای عبدالرحمن محمد سعید]، سفیر جدید سودان و نیز [آقای نورالدین الحمدانی]، سفیر جدید تونس، براى تقدیم استوارنامه آمدند. با هر دو گرم گرفتم؛ تونسى‌ها شرمنده‌اند.
[آقای بلال صالح زواوی]، سفیر فلسطین آمد. از مواضع گذشتة سازمان آزادیبخش فلسطین عذرخواهى نمود و از اشتباه‌هاى خطرناک صدام در حمله به ایران و کویت به سختى انتقاد کرد. براى حل مشکلات مالى و سیاسى‌شان استمداد کرد؛ دلجویى کردم و قول کمک دادم.

سال71
در راه دفترم از طرح [شهرداری تهران در] خیابان نواب بازدید کردم. خیابان را از دو طرف توسعه داده‌اند که به صد متر مى‌رسد. ساعت یازده صبح به دفترم رسیدم. طلبه جانبازى آمد و براى سفر به مکه استمداد کرد. همچنین از ضعف مدیریت نهادهاى روحانیت گفت.
[آقای علی عابدزاده]، رییس شرکت هواپیمایی آسمان آمد. نیازهاى شرکت و خدمات آن را گفت و براى ارز و اجاره و به‌کارگیرى هواپیماهاى بزرگتر استمداد کرد.