یا مهدی نیوز/ نوبت درست لحظه آخر به ما رسید
انسان به عاشقانه ترین قسمت ماجرا رسید
کشتی شکستگان و رسولان ناامید
در انتظار معجزه بودند تا رسید
از دشتها، تلاوت باران شروع شد
از کوهها به گوش بیابان صدا رسید
تاریخ ایستاد، جهان مکث کرد و بعد
فواره ای بلند شد و تا خدا رسید
پیغمبری به رنگ گل سرخ باز شد
عطر تنش به دورترین روستا رسید
عبدالجبار کاکایی
آغاز بعثت
خداوند بر اهل ایمان منت نهاد که رسولی از خود آنها در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوس آنها را از نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت را بیاموزد، هر چند قبل از آن در گمراهی آشکار بودند.(آل عمران: 164)
بر اساس باور شیعیان، در روز ۲۷ رجب عام الفیل، سال ۱۳ پیش از هجرت، پیامبر اسلام مبعوث شد. شیعیان این روز مبارک را جشن میگیرند.
توصیف پیامبر اکرم(ص) از زبان امام علی(ع)
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: او که خاتم پیامبران بود، بخشنده ترین، پرحوصله ترین، راستگوترین، پایبندترین مردم به عهد و پیمان، نرم خوترین و خوش مصاحبت ترین مردم بود، هر کس بدون سابقه قبلى او را مى دید، هیبتش او را مى گرفت و هر کس با او معاشرت مى نمود و او را میشناخت دوستدارش مى شد و هر کس
مى خواست او را تعریف کند، مى گفت: نظیر او را پیش از او و پس از او ندیده ام.
بحارالأنوار،جلد 16،صفحه 19
نکاتی درباره سیره و سبک زندگی پیامبر رحمت
1- هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت.
۲ -در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
۳-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
۴-هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
۶ -با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
۷- هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
8 -سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
9 -هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
۱0 - با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
۱1 - در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
۱2-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
۱3-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.
۱4-هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.
۱5-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱6-اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.
17-اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.
18-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.
19-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
20-هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
21-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲2-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
۲3-با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
۲4- هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
25-بیش از همه صله رحم به جا می آورد.
26-به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
27-کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.
28 -آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر میگفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.
29-هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
30-هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
۳1-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
۳2-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
۳3-هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.
۳4-از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
۳5- بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.
36-از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود.
37-سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
38-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.
39-با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.
40 -در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد.
نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
41- میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.
۴2- وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
۴3- هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله
نمی کرد.
۴4 -اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد.
45 -اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.
46- عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
47- احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود«برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند».
48- هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.
49-هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای گناه باشد.
50-پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
51-غریبان را خیلی مراعات می کرد.
۵2- با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
۵3- همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
۵4-چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
55- مزاح می کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی زد.
56- صبرش همواره بر خشم او سبقت می گرفت.
57- از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت.
58-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
59-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
۶0-در حال خشنودی و ناخشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
۶1 - در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.
62- روی زمین می خوابید.
63- کفش و لباس را خودش وصله می کرد.
64 - چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست.
65- هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد.
66- هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده
می کرد.
67 -اکثر جامه های آن حضرت سفید بود.
68- چون جامه نو می پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید.
69- جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
70- ژولیده مو بودن را کراهت می دانست.
71- همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
72 -همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد.
73 -نور چشم او نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.
74 -ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می گرفت.
75-هرگز نعمتی را مذمت نکرد. اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد.
76- هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.موقع غذا هرچه حاضر
می کردند میل می فرمود.
77 -تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد.
78 -معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد. تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد .بعد از غذا دستها را می شست و روی خود
می کشید.وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
79- از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
80- اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد.
اعمال شب مبعث
شب مبعث از شبهای متبرکه است و برای آن اعمالی ذکر شده:
در مصباح از حضرت ابوجعفر امام جواد (ع) روایت شده که فرمود در رجب شبى است که از آنچه که بر آن آفتاب می تابد بهتر است و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا (ص) به رسالت مبعوث شد و براى آن شب اعمالی است که اگر شیعه ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد اجر عمل شصت سال می برد.
در مورد این عمل آمده: پس از نماز عشاء هر ساعتى از شب را تا پیش از نیمه آن بیدار شو و دوازده رکعت نماز اقامه کن و در هر رکعت حمد و سوره اى از سوره هاى کوچک مفصل (مفصل ازسوره محمد است تا آخر قرآن) بخوان.
نمازها دو رکعتی هستند. پس از هر دو رکعت بعد از سلام؛ هفت مرتبه سوره حمد، هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن، و سوره های توحید و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه، و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفت مرتبه بخوان.
بعد از اتمام نماز این دعا خوانده شود:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ...
ستایش خاص خدایى است که نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى از خوارى و به بزرگى کامل بزرگش شمار، خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت بر پایه هاى عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت....
پس بخوان هر دعایى و حاجتی که داری و درود فرست بر محمد و آلش .
* انجام غسل در این شب مستحب است
* زیارت حضرت امیرالمؤمنین (ع) که افضل اعمال شب عید مبعث است
اعمال روز عید مبعث
* غسل
* روزه، روز عید مبعث یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال
* بسیار صلوات فرستادن
* زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین
منابع:
قرآن
مفاتیح الجنان
«منتهی الآمال» محدث قمی
«مکارم الاخلاق» طبرسی