انتخاب/ سال60 آقایان خلیلی و مصطفی میرخانی از هواداران یا اعضاء جنبش مسلمانان مبارز ـ امت ـآمدند و خیلی صحبت کردند.
غرضشان این بود که به امتیها اعتماد کنیم و آنها را بکار بگیریمو پیشنهاد جلسه مشترکی با دکتر [حبیبالله ] پیمان داشتند. نگران حرکت لیبرالها بودند و یا آنرا بهانه تصمیم همکاری کرده بودند.
سال61
تمام وقت در خانه ماندم. بیشتر مطالعه کردم و با تلفن کارها را انجام دادم. کمی پیاده روی درحیاط و چند ملاقات هم داشتم.
سال 62
در جلسهای در دفتر رئیس جمهور با حضور وزیر[امور]خارجه و نخست وزیر شرکت کردم؛ هم مسافرت آقای ولایتی به سوریه ومذاکره با حافظ اسد و مذاکره مستقیم وزارت [امور]خارجه با شوروی ها برای پیشنهاد چند مسأله مهم سدهای روی ارس و اترک و احیای طرح ریختهگری سیصدهزار تنی و فروش گاز و خریداسلحه و چیزهایی از این قبیل به منظور امیدوار کردن شوروی به امکان داشتن رابطه بیشتر وجلوگیری از توطئه روسها به خاطر یاس از انقلاب ما بعد از سرکوبی حزب توده بحث شد و هم درباره جنگ و کودتای حزب توده و حذف شعار مرگ بر آمریکا و ”مرگ بر شوروی“ که همگیموافق بودند.
سال 63
احمد آقا آمد و جریان مذاکرات اعضای شورای نگهبان با امام را [درباره رد صلاحیت آقایانخلخالی و موسوی تبریزی] گفت و اینکه امام به آنها گفتهاند، در هر موردی که تشخیص بدهند بهضرر انقلاب است، دخالت میکنند و اشاره به تلاشهای چند روز گذشته بعضیها، از جملهاعضای شورای نگهبان ـ در مورد منع خانمها از شرکت در انتخابات ـ کردهاند و آنها منکر شده وامام گفتهاند که از اعضای خودتان آمدند و گفتند که شورای نگهبان، چنین تصمیمی دارد. آقای لاجوردی [دادستان انقلاب تهران] و جمعی از همکارانش آمدند. درباره رفع اختلافآنها با اطلاعات سپاه بحث کردیم؛ ظاهرا توافقی حاصل شد.
سال 64
شب مهمان رئیسجمهور بودیم. در آنجا درباره نهضتآزادی که اخیراً به افساد تبلیغاتی افتاده است، بحث شد. درباره جنگ و نظرات آقای [محسن]رضایی، در مقابل تصمیم عملیاتی اخیر آقای صیاد[شیرازی] که نامهای هم فرستاده است، بحث و تبادل نظر شد. به سپاه و وزارت خارجه تأکید شد که فرستادگان لیبی را در مورد ایجاد رابطه با مجاهدان لبنان راضی کنند.
سال65
عصر خانم تندگویان و سپس اعضای دفتر تحکیم وحدت آمدند. برای شرکت در سمینار شهید[سید محمدباقر] صدر به دانشگاه تهران رفتم و سخنرانی کردم. عصر اعضای دفتر تحکیم آمدند و برای برنامه شرکت دانشگاهها در جنگ، مشورت و مذاکره کردند.
سال 66
از غرب خبر رسید که نیروی زمینی ارتش، از ارتفاعات تصرفی خود عقب نشسته و عملاً عملیات کربلای 9 شکست خورده است2.عصر با دکتر روحانی، مدتی در محل سپاه قدم زدیم و درباره جنگ و مشکلات ادامه آن و نداشتن راهی برای ختم جنگ بحث کردیم. ایشان تقریباً معتقد است جنگ را باید از موضع قدرت خاتمه بدهیم و منتظر فتح سرنوشت ساز نمانیم، ولی چون برخلاف نظر امام است، صراحت ندارد.
شب فرماندهان نیروی زمینی ارتش آمدند. گزارش شکست و عقبنشینی از منطقه عملیاتی کربلای 9 دادند. روحیه خوبی ندارند و شرمندهاند.
سال 67
دیشب، هم من و هم عفت خوابی دیده ایم که اگر رویای صادق باشد، حاکی از بروز مشکلاتی در جبهه در آینده است. من خواب دیدم که گرفتاری هایی از سوی ارتش عراق دارم؛ مثل یک سرباز تحت فشار. عفت هم خواب دیده که گرفتاری هایی در ارتباط با منافقین دارد. دو سال پیش هم قبل از شروع برنامه به اصطلاح «دفاع متحرک» عراق چنین خوابی دیدم. احتمالاً شاهد تحرکهای موثری از سوی دشمن در جبهه باشیم. اطلاعات، چنین احتمالاتی را تایید میکند
سال 68
عصر خدمت امام رفتم. درباره پذیرفتن نامزدی ریاست جمهوری، نظرشان را خواستم. کاملاً موافق بودند و گفتند بعضی از شیاطین به دروغ شایع کردهاند که امام مخالف ریاست جمهوری شخص روحانی است، ولی درست نیست و باید به گونهای تکذیب شود.
درباره سفر به شوروی پرسیدم؛ موافقت دارند و گفتند در جهت توسعه و تحسین روابط حرکت شود. درباره قانون اساسی صحبت شد. قرار شد چند نفری را پیشنهاد دهم که امام با حکمی، مامور بررسی اصلاح قانون اساسی کنند. در مورد حکم بلاد کبیره هم نظر معتدلتری ابراز کردند که قرار است اعلان شود .
سال 69
آقاى فخرالدین حجازى، [نماینده تهران در مجلس] آمد. گزارش سفر به شرق را داد و گفت که مسلمانان منطقه به شدت طرفدار انقلاب ایران هستند. او خواستار حمایت نهضتهاى اسلامى با امکانات مادى شد. از عدم استفاده از سخنرانیهایش در رادیو گله کرد و گفت همراه آقاى سید هادى خامنهاى، قصد سفر به شوروى را دارند.
سال70
آقاى [حمید] میرزاده، [معاون اجرایی رییس جمهور] براى کارهاى جارى آمد و اجازه گرفت که سقف خرید هر فرد در کیش، از پنج هزار تومان به ده هزار تومان ارتقا یابد و کارخانه تولید روغن نباتى در هندورابى تأسیس شود. شوراى عالى ادارى جلسه داشت. کم کردن مراحل کار در صدور گذرنامه مطرح بود که بحث ناتمام ماند.
سال 71
اوراق رأى را آوردند، من رای خود را نوشتم و رفتم در حسینیه جماران، با انجام مراسم به صندوق انداختم. بهخاطر صف طولانی رای دهندگان، اگر میخواستم در آنجا این کار را انجام دهم، باعث معطلی مردم میشد.
اختلافى بین وزارت کشور و شوراى نگهبان بر سر تعداد ناظران شوراى نگهبان در محل حوزههاى رأىگیرى بهوجود آمده بود که آقاى [احمد] جنتی از من کمک خواست؛ نظر دادم. آقاى [عبدالله] نورى، توقع بیشتری داشت.