انتخاب/ سال60 به‌ نخست‌ وزیری‌ رفتم‌.

شورای‌ سرپرستی‌ صداوسیما و آقایان‌ بهشتی‌، باهنر، رجائی‌ وبهزاد نبوی‌ بودند. تا بعد از نیمه‌ شب‌ درباره‌ مسائل‌ جاری‌ کشور، وضع‌ اقتصادی‌، سوخت‌،جنگ‌ و انتخاب‌ نماینده‌ طرف‌ دیگر در کمیته‌ حکمیت درباره‌ اختلافات‌ بحث‌ کردیم‌. ساعت‌یک‌ بامداد به‌ خانه‌ رسیدم‌. خبر ترور [رونالد]ریگان‌ رئیس‌ جمهور آمریکا، اول‌ صبح‌ دریافت‌شد. حادثه‌ عظیمی‌ است‌ و باید منتظر عواقب‌ آن‌ بود.

سال61
پس‌ از نماز مغرب‌ و عشا، جلسه‌ای‌ با حضور بیست‌ نفر از جامعه‌ مدرسین‌ [حوزه‌ علمیه‌] قم‌ دردفتر آقای‌ خامنه‌ای‌ داشتیم‌. آنها راجع‌ به‌ نگرانیشان‌ از این‌ که‌ در زمینه‌های‌ اقتصادی‌ تصمیمات‌ غیر اسلامی‌ چپ‌ گرا اتخاذ شود، صحبت‌ کردند و ما گفتیم‌، با آن‌ مجلس‌ و آن‌ شورای‌ نگهبان‌ و این‌ امام‌ باید مطمئن‌ بود، ولی‌ توقع‌ نداشته‌ باشید که‌ سلیقه‌های‌ شخصی‌ همه‌ شماها مراعات‌ شود. شام‌را همان‌ جا خوردیم‌. راجع‌ به‌ مجلس‌ خبرگان‌ و اجرای‌ نظرات‌ بازرسی‌ کل‌ کشور هم‌ بحث‌ شد.ساعت‌ یازده‌ونیم‌ به‌ خانه‌ آمدم‌.

سال62
نزدیک‌ ساعت‌ هشت‌ صبح‌، نخست‌ وزیر آمد و سپس‌آقای‌ [علی‌]شمخانی‌ و بازجوهای‌ سران‌ حزب‌ توده[آمدند] و گفتند که‌ سران‌ حزب‌ به‌ حقایق‌ بسیار خطرناکی‌ اعتراف‌ کرده‌ و از توطئه‌ مشترک‌ دو ابر قدرت‌ و ارتجاع‌ پرده‌ برداشته‌اند و اسامی‌ فراوانی‌از عوامل‌ نفوذی‌ و عوامل‌ خود داده‌اند. فکر کردیم‌، لازم‌ است‌ امام‌ را در جریان‌ بگذاریم‌. به‌ دفتر امام‌ رفتیم‌. با تلفن‌ از دفتر امام‌ خواستم‌ به‌ امام‌ اطلاع‌ بدهند که‌ کار فوری‌ داریم‌ ـ کسی‌ نبود که‌ خبر حضور ما را به‌ امام‌ بدهد ـ بلافاصله‌ امام‌ ما را پذیرفتند. گزارش‌ را دادیم‌. امام‌ توطئه‌ مشترک‌ را بعید دانستند ولی‌ اصل‌ توطئه‌ عوامل‌ روسی‌ را محتمل‌ [دانستند] و قرار شد با تحقیق‌ از افرادی‌ که‌ اسم‌ برده‌اند، مطالب‌ روشن‌ شود.
امام‌ نگران‌ هستند که‌ نهادهای‌ انقلاب‌ با تندروی‌ در این‌ مسأله‌، باعث‌ دورتر شدن‌ دولتها و قدرتها از ایران‌ بشوند و در جنگ‌ آسیب‌ ببینیم‌. جای‌ نگرانی‌ هم‌ نیست‌ ولی‌ فرماندهان‌ سپاه‌ در این‌مسأله‌ خیلی‌ جدی‌ هستند. ضمنا اطلاع‌ دادند که‌ یکی‌ از سران‌ حزب‌ توده‌ در زندان‌ در اثر سکته‌قلبی‌ فوت‌ کرده‌ است‌.

سال63
همسر آقای‌ مطهری‌ آمد و راجع‌ به‌ پخش‌ آثار شهید مطهری‌ از صداوسیما تأکید داشت‌ و ازحزب‌ [جمهوری‌ اسلامی‌] گله‌ می‌کرد که‌ عکس‌ ایشان‌ را در مراکز خود نصب‌ نکرده‌اند. آخر شب‌،فیلم‌ مارکوپولو را تماشا کردم‌. دکتر سعید لاهوتی‌ هم‌، برای‌ رفتن‌ به‌ محل‌ خدمت‌ سربازی‌ دراهواز، جا رزرو کرد.

سال64
احمدآقا آمد و با هم صحبت کردیم که چون عراق در بیست‏ وچهار ساعت گذشته شرارت مهمی نکرده، خوب است که توقف حمله به شهرها را اعلام کنیم، مگر آنکه شرارت جدیدی از طرف عراق شروع شود. به خبرگزاری [جمهوری اسلامی - ایرنا] هم اعلام کردم که بیانیه‏ای تهیه کنند، اما هنگام ظهر اخوی محمد، تلفنی گفت که چون به بعضی شهرهای مرکزی تجاوز شده، بهتر است صبر کنیم. جنگ شهرها و مقابله به مثل با روحیات ما سازگار نیست و از هر فرصتی برای توقف آن استفاده می‏کنیم

سال65
عصر برای عیادت خدمت امام رسیدم. امروز هم بی‌نظمی در عملکرد قلب امام دیده‌شده است. به دکترها گفتم اگر نیاز دارید برای کمک به شما از خارج دکتر بیاوریم؛ گفتند نیاز نیست. چون کسالت معلوم است و علاج هم معلوم و نگرانی ندارند و به طور کلی حال امام را رو به بهبودی می‌دانند.
مدتی با امام حرف زدم. قیافه امام پژمرده شده. صدایشان ضعیف است. سرم در یک دست و باتری تحریک قلب در دست دیگر، ولی روحیه خیلی خوب است. دستگاه فیلمبرداری کامل و اتوماتیک در بیمارستان تعبیه شده که همه حرکت‌ها را فیلم می‌گیرد و در اتاق دیگر کنترل می‌شود. فیلم ملاقات خودم را در اتاق کنترل دیدم؛ این فیلم‌ها تاریخی است.

سال66
مصاحبه مفصلی با کیهان هوایی انجام دادم2. بعد از نماز آقایان ] محسن[ رفیق‌دوست ]وزیر سپاه پاسداران[ و محسن رضایی آمدند و قول گرفتند که از اختیاراتم در جهت تأمین نیازهای سپاه استفاده کنم. گفتم برنامه جنگی شان را بدهند، براساس آن قرار می‌گذاریم. مطابق معمول از امکانات ارتش، برای نیروهای هوایی و دریایی سپاه خواستند. شب به منزل آمدم.

سال67
در منزل بودم. پیش از ظهر، وقتم به مطالعه گذشت. آقای [علی اکبر] ناطق نوری، تلفنی درباره اظهارات آقای [سید محمد موسوی] خوئینی ها در روزنامه کیهان که گفته آقای هاشمی هم انشعاب در روحانیت مبارز را تحسین می کند، پرسید 1. گفتم با انشعاب مخالفم. قرار شد در مصاحبه اش بگوید.
عصر آقای [ سید علی اصغر] حجازی معاون وزارت اطلاعات آمد و از اطلاعات فراوان بدست آمده از اداره مخابرات [=اطلاعات ] حلبچه عراق و شناسایی عوامل و منابع عراقی و ضربه کاری خوردن ضدانقلاب در آن منطقه و کشته و اسیر شدن جمع زیادی از آنها و شناسایی تعداد زیادی از آنها که همراه مردم حلبچه به اردوگاه رفته اند، گزارش داد و از ندادن اطلاعات توسط سپاه به وزارت و از کمی بودجه گله کرد.

سال68
اخبار را گرفتم. مسأله آقای منتظری در صدر گزارش‌ها است. رسانه‌های غربی چهره ایشان را معتدل، آزادیخواه و ترقی‌خواه و چهره امام را خشن ترسیم می‌کنند و عزل ایشان را غلبه خشونت و رادیکالیسم بر اعتدال تفسیر می‌نمایند .

سال70
محسن و مهدى از سفر کویت برگشته‌اند. مهدى هنگام سحرى خوردن، شرح سفر و وضع کویت [بعد از حمله عراق] را گفت. خرابى داخل شهر زیاد نیست، ولى اصل خرابى‌ها درصنایع نفت است؛ معتقد است کویتى‌ها طالب همکارى ما هستند.
ساعت هفت و نیم صبح به دفترم رسیدم. براى انجام کارهاى مانده، یک ساعت زودتر از معمول آمده‌ام. دکتر جاسبى، [رییس] و معاونان دانشگاه آزاد اسلامى آمدند. گزارش پیشرفت‌ها و نیازها را دادند. بیشتر، نیازهاى ارزى را گفتند و از کارشکنى وزارت فرهنگ و آموزش عالى شکایت کردند. به رییس بانک مرکزى گفتم تسهیلات بیشترى به آنها بدهد.

سال71
دیشب آخر وقت از مجمع روحانیون مبارز، تلفنى خواستند که آقایان [مهدی]کروبى و [سید محمد]خاتمى، براى مذاکره دربارة انتخابات بیایند؛ گفتم فردا بیایند. سحر که بیدار شدم، دیدم نامه‌اى از آنها رسیده است؛ خواسته بودند دخالت کنم و نگذارم که افراد آنها توسط شوراى نگهبان حذف شوند.