خبر ورزشی/ از مهدی هاشمینسب دوشنبهشب گذشته مصاحبهای در برنامه 90 و در آستانه شهرآورد پخش شد که خیلی جذاب بود.
مهدی حرفهایی زد و پرده از این برداشت که پس از انتقالش به استقلال، مادرش را در خیابان زدند. با هاشمینسب یک روز بعد از این گفتوگو صحبت کردیم و او چیزهای تازهای گفت.
* بعد از پخش مصاحبهات چه کسانی تماس گرفتند؟
خیلیها زنگ زدند. دوستان نزدیکم که اکثراً غیرفوتبالی هستند ولی مهمترین تلفنم از مادرم بود. خواب بود، بیدارش کردند که مصاحبه را ببیند. زنگ زد و با هم دقایقی حرف زدیم. همین که مادرم از من راضی باشد، کافی است و دیگر به چیزی نیاز ندارم.
* در فضای مجازی هم بعضیها علیهات موضعگیری کردند.
من هم شنیدم در فضای مجازی بد و بیراه گفتند. اینهایی که فحش میدهند، سنشان اصلاً به بازی من قد نمیدهد. از پدر و مادرشان درباره مهدی هاشمینسب بپرسند و ببینند من کی بودم و برای تیمشان چهکار کردم. البته من هیچکس نبودم ولی اینها من را اصلاً نمیشناسند و بازیام را ندیدهاند.
* ماجرای کتک خوردن مادرت از دست هواداران چه بود؟ کی اتفاق افتاد؟
همان سالی که از پرسپولیس رفتم استقلال. ببینید من وقتی در پرسپولیس هم بودم، همیشه با مادرم به خرید میرفتم. هر جایی میرفت، سعی میکردم با مادرم باشم تا بار سنگین بلند نکند. میرفتم که بارها را بردارم و به قول معروف به مادرم کمک کنم. خیلی وقتها میرفتیم و یادم هست آنموقع خیلی به ما عزت و احترام میگذاشتند. میگفتند توروخدا شما دست نزن یا پول نده، مهمان ما. بعد از انتقالم شرایط طوری بود که زیاد نمیتوانستم در فضای عمومی بروم. مادرم بیشتر خودش میرفت. یک روز دیدم از بیرون آمده و خیلی ناراحت است. گفتم مامان چیزی شده؟ گفت نه هیچی نشده. شستم باخبر شد که اتفاقی افتاده. بعد از آن روز فهمیدم همانهایی که به مادرم میگفتند بگذار میوهها را ما بیاوریم و قربانصدقهاش میرفتند، با لگد به مادرم زدهاند و به او بیاحترامی کردهاند. به مادرم گفتم غصه نخورد، از صاحبانشان انتقام میگیرم.
* چرا همان سالها درباره این مسئله حرفی نزدی؟
نمیدانم، بعد از 17 سال تصمیم گرفتم به صراحت اینها را بگویم. ابایی هم نداشتم. خیلی سکوت کردم. دیدید که همانموقع انتقام گرفتم و بد سوزاندمشان؛ تا ابد هم سوزاندمشان. من این حرف را در برنامه 90 هم گفتم ولی فکر میکنم بد برداشت شد. فکر کردند من منظورم هواداران است. نه آقا، من منظورم همان 20 نفری است که آن کارها را علیه من کردند، منتها خواستند من را جلوی هوادار قرار دهند. ببین من این 20 نفر را سوزاندم، تا موقعی که در کفنشان بگذارند. اینجا به شما هم میگویم. هواداران دو تیم برای من قابل احترام هستند. این نخالههایی هم که سر سفره پدر و مادرشان نبودند، توهین میکنند. مگر فقط به مهدی هاشمینسب توهین کردند؟ اینها به علی دایی که بزرگتر تیمشان بود، توهین کردند. مگر کریمی را هو نکردند؟ یادتان رفته چطور پروین را هو کردند و رفت؟ من از این آدمها توقعی ندارم و اگر هم حرف زدم، منظورم به آن 20 نفری بود که گفتم در جداییام نقش داشتند.
* حرف خاصی مانده؟
فقط افسوس میخورم پیر شدهام و جایی نیست دوباره این آدمها را بسوزانم!