فرهیختگان/ متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
ابوالقاسم رحمانی| تیم امداد و نجات اسکی کوهستان استان فارس بعد از سه روز که اجازه حضور در محل حادثه را یافت با تکیه بر توان و تجربه تیمی به لاشه هواپیما رسیدند و سعی در انتقال پیکر جانباختگان داشتند که شرایط بد جوی و احتمال ایجاد مخاطرات جدی برای آنها باعث شد که عملیات نیمهتمام بماند و جز تکههایی از پیکر جانباختگان چیزی را با خود نیاورند.
بعد از برخورد هواپیمای شرکت هواپیمایی آسمان با کوه و سقوط دلخراش آن اما و اگرهای بسیاری مطرح شد. آغاز این شبهات هم دقیقا از آنجایی بود که موقعیتیابی و محل دقیق سقوط هواپیما با کندی بسیار و بعد از چند روز مشخص شد و این باعث شد کورسوهای امید خانوادههای مسافران از زنده ماندن و سلامت عزیزانشان به ناامیدی تبدیل شود. بالاخره بعد از گذشت این مدت و اعلام نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبنیبر یافتن مکان هواپیمای سقوط کرده، بحث بر سر اعزام نیروها به این منطقه و انتقال پیکر جانباختگان مطرح شد. در ابتدا به دلیل شرایط بد جوی و رعایت شرایط ایمنی و حفظ جان و سلامتی افراد حاضر در منطقه به همه اشخاص اجازه نزدیک شدن به قلل دنا و منطقه اسکان نیروهای امدادی داده نمیشد. تا اینکه به گفته حیدر عباسی، عضو تیم امداد و نجات اسکی کوهستان استان فارس بعد از سه روز از آنها خواستند که جهت امدادرسانی در منطقه حاضر شوند. وی که از همان ساعات اولیه در بطن ماجرا حضور داشته است و از کموکیف ماجرا مطلع است با «فرهیختگان» به گفتوگو پرداخت و وضعیت سخت قبل و بعد از اعزام بر سر لاشه هواپیمای سقوط کرده یاسوج را تشریح کرد.
«از همان ساعات ابتدایی که از سقوط هواپیما مطلع شدیم بر حسب وظیفه و تجربه آماده شدیم تا در صورت نیاز و اعلام مسئولان در آن مناطق حضور یابیم. این اولین باری نبود که با چنین موضوعاتی روبهرو میشدیم و برای همین میدانستیم که به گروه ما احتیاج خواهد بود. به خاطر شرایط خاص در ساعات ابتدایی و همچنین عدم جانمایی و آگاهی از مکان اصلی سقوط هواپیما به گروه ما اجازه ندادند که در منطقه بمانیم اما ما در حالت آمادهباش بودیم تا اینکه در روز سوم و بعد از مطرح شدن مکانهای احتمالی سقوط و مختصات آن از ما خواستند تا به آنجا برویم. ساعت 9 شب با یک اکیپ 13 نفره و با اتوبوس راهی منطقه شدیم و صبح به آنجا رسیدیم و در روستای بیده مستقر شدیم. چند ساعتی را در آنجا اسکان داشتیم، دو گروه بودیم یک گروه کوهنوردان(هیمالیانورد) گروه دیگر هم ما بودیم که تحت عنوان اسکیبازان کوهستان در منطقه حضور داشتیم.
بعد از اسکان و تقسیمبندیها از ما خواستند آماده شویم که به وسیله بالگرد به منطقه اعزام شویم. ساعت 15 سوار شدیم و کمتر از 10 دقیقه بالای خطالراس به پایین پریدیم، چراکه امکان حضور زمینی یا نشستن هواپیما در آنجا نبود. قبل از ما کلاهسبزها و همین گروه کوهنوردان(هیمالیانوردان) به منطقه اعزام شده بودند اما نتوانستند لاشه هواپیما را پیدا کنند اما گروه ما اسکیبازان با تجربهای که داشتیم توانستیم لاشه هواپیما را پیدا کنیم و سریعا هم به مسئولان اطلاع دادیم که ماجرا اینگونه شده است و ما لاشه هواپیما را دیدیم. بعد از این ماجرا آنها گفتند که همانجا بمانید تا تعدادی کیسه برای شما بفرستیم تا پیکرهای جانباختگان را در آنها قرار دهید و ما هم صبر کردیم. بعد از حدود نیم ساعت که چادری برای اسکان برپا کرده بودیم، هلیکوپتر آمد و از ارتفاع بالا بستههای حاوی کیسه را پرتاب کرد که از سه بستهای که آورده بودند دو تای آنها به دست ما رسید و یکی از بستهها در درهها مفقود شد.
شروع به جستوجوی پیکر جانباختگان کردیم که متاسفانه فقط تعدادی دستوپا و یک جسد را پیدا کردیم، شرایط جوی خیلی بد بود، هواپیما هم که با نوک به کوه بر خورد کرده بود و شدت برخورد هم بالا بود باعث شد پیکرها تکهتکه بشوند و بدنه هواپیما هم به داخل دره افتاده بود. خلاصه ما آن دستوپاها را در کوله قرار دادیم و آن یک جسد را هم بستهبندی کردیم که در همین حین به ما گفتند شرایط جوی روبه بدتر شدن است و وضعیت خطرناک است، هرچه سریعتر باید برگردید. جسد سنگین بود و ما هم نمیتوانستیم خودمان در آن شرایط بد دوام بیاوریم، جسد را همانجا بستهبندی شده گذاشتیم و فقط همان چند دستوپایی که در کولهها قرارداده بودیم را با خودمان برداشتیم و به سمت خطالراس برگشتیم. همانجا ماندیم و چادر زدیم تا فردا صبح که شاید بتوانیم به این روند ادامه دهیم و بقیه اجساد را هم پیدا کنیم اما متاسفانه فردای آن روز هم هوا خیلی بد بود، آنقدر که دیگر 10 متری خودمان را هم نمیدیدیم. ما گله داشتیم از اینکه محل دقیق سقوط را نتوانستند سریعتر پیدا کنند. هربار یک چیزی گفته میشد. ما هم براساس تجربه خودمان محل را پیدا کردیم چراکه مختصاتی که گفتند، درست نبود و ما با در بسته مواجه میشدیم.
فضای دلخراشی بود، ما آدمهای سنگدلی نیستیم و اینطور نیست که وقتی به این راحتی گفته میشود تعدادی دستوپا پیدا کردیم، به همین سادگی بوده باشد. یک نفر در همین تیم ما بود که اولین بار در چنین فضایی حضور داشت و به جرات میتوانم بگویم خودش را باخته بود، ما هم که دورههای زیادی را رفته بودیم وقتی چنین صحنههای دلخراشی را میدیدیم بسیار ناراحت میشدیم و روی روحیه ما تاثیر مستقیم و بدی داشت. اینها هموطنان ما بودند که به هر دلیلی دچار سانحهای دلخراش شدند و اینطور زندگیشان تمام شد و ما وظیفه داشتیم که سریعا به داد آنها برسیم که اگر بازماندهای داشت، او را نجات دهیم اگر هم که نه حداقل تنها دلخوشی خانوادههای آنها که پیکر بیجان همین افراد بود را زودتر به دستشان برسانیم. تلاشمان را کردیم اما متاسفانه هم تاخیر در شناسایی مکان دقیق سقوط و هم شرایط فوقالعاده بد جوی باعث شد نتوانیم این مهم را عملی کنیم. ادامه فرآیند کمکرسانی هم تقریبا به این زودیها ممکن نیست و فعلا طبق اعلام مسئولان و سازمان هواشناسی مجبور هستیم تا دوشنبه صبر کنیم تا شرایط جوی بهتر بشود و بتوانیم دوباره به منطقه اعزام بشویم.»
از عضو تیم امداد ونجات اسکی کوهستان استان فارس خواستم کمی از مصائب و مشکلاتی که با آن مواجه هستند بگوید، گفت: «نفس وجود ما در این قضیه و موضوعات مشابه سرعت عمل و تجربه ماست. به خاطر شرایط خاص موجود جوی و اهمیت بی حدو اندازه زمان در بحث امداد و کمک، اسکی بازان میتوانند کاملا کارگشا باشند چرا که در اسکی سرعت پیاده روی در حالت عادی و بالارفتن 2 تا 3 برابر افراد و کوهنوردان عادی و پیاده رو است، در حالت پایین آمدن هم بنا بر توانایی فرد بین 5 تا 6 برابر و همین باعث میشود که سرعت امداد و نجات افزایش یابد. اما همین اسکیها که وسیله کار ما هستند گاهی هم خطر آفرین هستند، چون به عنوان یک حجم اضافه کنار کوله آویزان میشوند و همین باعث میشود که در بالارفتن از صخرهها به جایی گیر کند و خطر آفرین شود. اما همه این ها برای ما سهل است وقتی که ماحصل کار نجات جان انسانی باشد و نگاهی را خوشحال و خرسند کنیم. امیدواریم در این حادثه هم رو سفید باشیم و در برابر خانوادههای این جانباختگان شرمنده نشویم.»