روزنامه جوان/ متن پیش رو در جوان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
رئیسجمهور دیروز در جشنواره خوارزمی وارد بحث فلسفی «علم دینی و غیر دینی» شد، بحثی که نه تخصصی در آن دارد و نه وظیفه اوست و نه از آن برای عموم مردم میتوان امید فایدهای داشت. رئیسجمهور سابق نیز در دوره دوم ریاست جمهوری خود، رویه نظریهپردازی را پیش گرفت تا خود را از سطح یک رئیس قوه اجرایی به سطح یک فیلسوف صاحبنظر برای اداره جهان بالا بکشد اما کار او به زنبیلکشی در خیابانهای تهران کشید. آن نظریهپردازیها هم در شرایطی شبیه به امروز بود که حجم مشکلات کشور و برخی مشکلات جدید، باید مورد اهتمام درست قرار میگرفت اما برای فرار از پاسخگویی، رؤسای جمهور معمولاً وارد مباحث غیرضروری که حتی درباره آن یک مقاله هم نخواندهاند، میشوند.
صرف نظر از اینکه روحانی با مثالهایش نشان داد که اصل بحث «امکان یا امتناع علم دینی» را نفهمیده است، ورود او به این بحث که یک دعوای دانشگاهی قدیمی است، نشان میدهد که روحانی همه راههای فرار از پاسخگویی به مشکلات اجرایی کشور را میآزماید تا بر بهترین آنها سوار شود! شاید او نیز مثل رئیسجمهور سابق در دور دوم که نیازی به رأیآوری شخصی در انتخابات آینده ندارد، به جای نشستن در کشتی فقیران و بیکاران و ناخدایی کشتی مستضعفان، سوار شدن بر زورق شکسته بحثهای نظری و فانتزی قشر مرفه بیکار را انتخاب کرده است تا در هیاهوی فضای مجازی که در دست همین قشر مرفه است، فضای حقیقی مشکلات کشور را مدفون کند.
رئیسجمهور زمانی را صرف میکند تا در ترافیک تهران به یک جشنواره علمی برود و بر مرکب دعوای فیلسوفان کشور که پس از انتشار یک نامه، بالا گرفته است، بنشیند، در حالی که در کمترین اقدام مربوط به حوزه کاری و وظایف قانون اساسی خود، میتواند همین وقت را بین چند وزیر کابینه خود تقسیم کند و مشکلات عینی و عملی کشور را از زبان آنان بشنود تا وزیران کابینه او اینقدر در محافل خصوصی از اینکه رئیسجمهور وقتی برای ملاقات به آنها نمیدهد، شاکی نباشند!
رئیسجمهور رئیس قوه مجریه است، یعنی قوهای که باید فکر آب و نان و درمان و حمل و نقل و هوای پاک مردم باشد اما رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز مثل سلف خود، در دورهای که از آن باید به «دوره فراموشی» یاد کرد، از آنچه وظیفه اوست و باید انجام بدهد، کمتر حرف میزند و بحث را به جاهایی میکشاند که قشر عظیم مردم، ارتباطی بین این بحثها و زندگی خود نمیبینند.
شاید بهترین زبان حال مردم در برابر حرفهای دیروز روحانی، این باشد که قبول! علم دینی نداریم، شما به عنوان رئیسجمهور بگو که برای بیکاری چهکار کردی؟! بگو که چرا درباره دلار قول میدهی و نمیشود؟! بگو چرا برجام به این حال و روز محتضر افتاده است که نه راه پیش دارد و نه راه پس؟! بگو که چرا در برجام راهی را رفتی که سنگینترین خسارتهای مادی و معنوی که هرگز قابل جبران نیست به کشور وارد شد و حالا مذاکرهکنندگان ایرانی بگویند اگر برجام همینطور بیفایده بماند، از آن خارج میشویم؟!
آقای رئیسجمهور قبول! علم دینی نداریم! ما که نمیفهمیم یعنی چه! اما غیرت دینی را خوب میفهمیم که به ما میگوید مسئولان اسلامی باید با مردم و در کنار مردم باشند و در درد با آنان مشترک شوند.
راستی شما سالهاست در مسئولیتهای مهم کشور بودهاید، از آن کمکاری مدیران و عقبافتادگی از عدالت در نظام جمهوری اسلامی که رهبری به خاطرش از جانب مسئولان از خدا و مردم عذرخواهی کردند، چقدرش را سهم خودتان میدانید و جای خود را در کجای این صف عذرخواهی میبینید؟!
*علی علوی