آفتاب یزد/ متن پیش رو در آفتاب یزد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
امین نائینی| سیاست خارجی در ایران همواره با کشمکشهای فراوانی همراه بوده است. موافقان و مخالفانی که هرکدام نوع خاصی از سیاست را توصیه میکنند. در طول چند دهه اخیر اگرچه چند اصل کلی و ثابت در سیاست ایران وجود داشته اما در سایر موارد بر سر موضوعات، دیدگاههای متفاوتی وجود داشته است. بهطورکلی اصولگرایان سیاست خارجی بسته را در دوره احمدینژاد آغاز کردند. سیاستی که در آن ایران بدون توجه به واقعیتهای جهان و اهمیت روابط پویای سیاسی و اقتصادی با تکیه بر قیمت بالای نفت راه خودش را رفت تا سرانجام تلنباری از تحریم برای کشور بهجا بماند. تحریمهایی که آثار آنها در اقتصاد نه تنها امروز که بیگمان تا سالها بعد نیز کم و بیش ادامه خواهد داشت و اساسا خرابکردن همیشه آسانتر از ساختن بوده است. با آغاز دولت یازدهم و حضور حسن روحانی در پاستور، فصل جدید تعاملمحوری از سیاست خارجی در ایران شکل گرفت. سیاستی که در داخل آنطور که باید و شاید درک نشد. درحالی که دیپلماسی تنشزدا یک اصل حیاتی برای منافع ملی کشور بود، اما این موضوع از سوی اصولگرایان به سطح جناحی تقلیل یافت و ادبیاتی به نام «دلواپس» را وارد عرصه سیاسی کشور کردند. ازسوی دیگر برجام بهعنوان یک مسیر از سوی همه ارکان نظام تایید شد و مجلس اصولگرای نهم نیز بر آن مهر تایید زد، اما تاکنون اگر برخی چالشها بر سر این توافق بوده سهم دولت روحانی شده و سیاست خارجی محمد جواد ظریف مورد هجمه مخالفان قرارگرفته است. با این حال در شرایط فعلی و در عصر ترامپ نظام بینالملل وارد فاز جدیدی شده است. اختلاف دیدگاه میان اروپا و آمریکا از مباحث محیطزیستی و تغییرات اقلیمی جهان تا همین برجام وجود دارد. خاورمیانه که در سال های اخیر با تروریسم دست و پنجه نرم کرده نیز شرایط جدیدی را بهوجود آورده است. همه اینها سوالات بسیاری را بهوجود میآورد که «آفتابیزد» گفتوگویی با بهرام قاسمی، رئیس مرکز دیپلماسی و رسانهای و سخنگوی وزارت خارجه داشته است که در ادامه میخوانید.
این روزها اخبار سیاست خارجی ما بیش از همیشه به اروپا گره خورده است، بهویژه با توجه به مشی منفی دونالد ترامپ نسبت به ایران و برجام جایگاه اروپا پررنگتر شده است. اما فرانسه در این میان در ماههای اخیر با امانوئل مکرون خود را بهعنوان رهبر اتحادیه اروپا معرفی کرده و از آلمان پیشی گرفته است. ارزیابی شما از نگاه فرانسه و آلمان به مسائل منطقهای و ایران چیست؟
جایگاه و نگاه فرانسه در مقایسه با آلمان از گذشته متفاوت بوده، آنها سیاسیتر عمل میکنند و آلمان بازیگر اقتصادی فعالتری بوده است. فرانسه یک دیدگاه متفاوت نسبت به مسائل جهانی و منطقهای از گذشته دارد و آنها در گذشته دورتر در سوریه و شامات بهویژه لبنان صاحبنفوذ بودند. یک وجه افتراق دیگر هم که امروز وجود دارد آلمان تاکنون درگیر اختلافات داخلی بوده است که بعد از انتخابات در این کشور شکلگرفته و تشکیل دولت ائتلافی با چالشهایی مواجه شده بود. در واقع باید گفت اصولا آلمان در سیاست خارجی درونگراتر و عمدتا متمرکز بر اروپاست. با این حال تفاوتها از قبل هم وجود داشته است. در دوره مکرون تغییر دیگری در وضعیت فرانسه قابل مشاهده است. با توجه به اینکه آلمان معطوف به موضوعات داخلی شده و بریتانیا هم با برگزیت مشکلات خاص خود را دارد، قدرت مانور سیاسی پاریس افزایش یافته است و آنها تلاش میکنند در صحنه جهانی قویتر ظاهر شوند. در رابطه با ایران روابط ما دیرینه و خوب است. ارتباطات اقتصادی، فناوری و صنعت بوده و اکنون نیز تقویت شده است. طی دو سال اخیر بعد از برجام فرانسه در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی در صحنه همکاری و مذاکره با ایران به شکل قویتری حضور پیدا کرده است. همچنین با توجه به نوع ارتباطات قبلی که فرانسویها با سوریه و لبنان داشتند و شناختی که از جایگاه و تاثیرگذاری ایران در منطقه دارند، امروز در موضوعات مختلفی از جمله ضرورت مبارزه با تروریسم، حفظ تمامیتارضی و استقلال سیاسی کشورهای منطقه، دیدگاههای بعضا مشترک و نزدیکی داریم. ارتباطات و گفتوگوهای ما با فرانسه بهطور مداوم و منظم انجام میشود. البته این رایزنیها بهمعنای اینکه در برخی حوزهها اختلافنظر نداریم، نیست، بلکه میتوانیم اشتراکاتی داشته باشیم و مسائل مختلفی را پیش ببریم. هرچند در برخی مسائل جهانی و منطقهای بهصورت طبیعی اختلافنظرهایی داریم. طبیعت این رایزنیها این است که اشتراکات افزوده شود و اختلافات کاهش یابد. ارتباطات را گسترش خواهیم داد. سفر وزیر خارجه فرانسه به تهران نیز در دستورکار است.
به نظر میرسد نگاه برخی در داخل نسبت به فرانسه بهویژه سفر وزیر خارجه این کشور به تهران منفی است. گاهی اظهارات تندی درباره رابطه با پاریس میشنویم. ارزیابی شما از تاثیر چنین نگاههایی بر سیاست خارجی ایران چیست؟
به هرحال درکشور ما آزادیبیان وجود دارد، ولی در بیشتر مواقع این موضعگیریها با واقعیات انطباق ندارد یا از اطلاعات عمیق برخوردار نیست. به هرحال چیزی که برای دولتها ملاک است مواضع رسمی است، ما هم قطعا در مورد خیلی از اظهارات افراد غیررسمی کشورهای دیگر حسابی را باز نمیکنیم و به اظهارات مقامات رسمی و دولتی توجه میکنیم. معذالک خردمندی و درایت حکم میکند کسی که به سیاست خارجی ورود میکند با منافع ملی و مردم کاملا مرتبط است، با اطلاعات بیشتر و در جهت جذب سخن بگوید تا دفع. البته افراد صاحبنظر و متخصص نظرات خود را بیان میکنند که میتواند نسبت به مسائل کشور منفی هم باشد، اما این متفاوت است با وقتی که یک مقام مسئول غیردولتی در درون کشور مواضعی را بیان کند که ممکن است منطبق با سیاست و خطمشی دولت نباشد در چنین مواردی اگر کلام منطقی و رسا باشد بهگونهای که طرف مقابل برای آن حساب باز کند، میتواند در روند روابط تاثیرگذار باشد گاهی نیز میتواند علائمی بدهد که مثلا آمادگی پذیرش سرمایهگذاری وجود ندارد و سیگنالهای غلط و اشتباهی که میتواند تا حد زیادی در سیاست خارجی ما تاثیر منفی گذارد.
در مجموع برخی اظهارات بیتاثیر نیست، جهان و کسانی که مسائل سیاست خارجی را رصد میکنند برای خود در حد لازم شناخت و تقسیمهای مقتضی را دارند. جایگاه کسی که رسمی سخن میگوید کجاست و تریبونهای غیررسمی به کجا برمیگردد. مطابق با ارزیابی آنها میتواند شخص مشخصی را نزدیک به ارگانهای نظامی یا امنیتی تعبیر و تفسیر کنند که این نوع موارد میتواند شائبه وجود دوگانگی دیدگاه و اختلافنظر در کشور را بهوجود آورد بهگونهای که سرمایهگذار خارجی را به فکر فرو ببرد و او را وادار کند که سیاست صبر را پیشه کند. در این میان تریبونهای مردمی و غیررسمی به تناسب شخصیت سخنران از درجه اهمیت متفاوتی برخوردار است.
با وجود همه این شرایطی که در داخل و خارج وجود دارد نگاه وزارتخارجه دولت روحانی نسبت به اروپا چگونه است و این قاره تا کجا در معادلات سیاست خارجی ایران حضور دارد؟
اروپا یک واقعیت مهم و قابلتوجه است، رابطه ما و اروپا در حوزه سیاسی و اقتصادی دیرینه است. در شرایط فعلی نیز اروپا شناخت نسبتا بهتری از ایران دارد. در سالهای اخیر بهویژه بعد از برجام روابط در مسیر منطقیتر و با استحکام بیشتری در حال حرکت است. البته این به معنای اینکه در همه مواضع یکسان فکر میکنیم نیست، چنین چیزی وجود ندارد، هنوز باید برای شناخت بیشتر و عمیقتر فعالیت کنیم تا بتوانیم مسیرهای جدید برای همکاری را پیدا کنیم و ضربهپذیری روابط را کاهش دهیم. رابطه ما با اروپا دشمنانی دارد، خیلیها علاقهمند نیستند این روابط پا بگیرد، فرازونشیب در روابط دوطرف وجود دارد، برخی قدرتهای جهانی بخشی از این مخالفان هستند. یکی از مخالفان تعمیق ارتباطات ایران و اروپا، آمریکا بهویژه شخص ترامپ است که علاقهمند به افزایش روابط و همگرایی بیشتر میان ایران و اروپا بعد از برجام نیست. اروپا در خیلی از مسائل اقتصادی و فناوری وزن بالایی دارد و همکاریهای زیادی میان دوطرف در این زمینهها شکل گرفته است. نگاه ما به اروپا همهجانبه و بلندمدت است، از آنها نیز توقع داریم با دقت نظر و جدیت بیشتری بهدنبال گسترش رابطه با ما باشند. از سه کشور اصلی اروپا یعنی بریتانیا، فرانسه و انگلیس انتظار داریم علیرغم مواضع مثبتی که نسبت به برجام داشتند برای مهار سیاستهای غلط آمریکا فشار بیشتری را وارد کنند تا از یکجانبهگرایی و تکروی و نقض عهد نسبت به تعهدات خود در برجام دست بردارد. ما زمینههای بسیاری برای همکاری با اروپا داشته و داریم. اما اینکه بهطور دقیق در آینده چه اتفاقاتی بیفتد و در این کنش و واکنشها سمت و سوی روابط ما به چه شکلی باشد، نیاز به زمان دارد.
در روزهای گذشته دیدیم که رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا از تشکیل کارگروهی میان اروپا و آمریکا خبر داد. چنین موضوعی را طرف اروپایی در رایزنیهایی که داشتید تایید کرده است؟
مطابق با اطلاعاتی که بهصورت علنی و غیرعلنی داریم، اروپا با جدیت در راستای حفظ برجام تلاش و مقاومت میکند و علاقهمند است ازدستاوردی که برای خود در آن سهم زیادی قائل است، دفاع کند. اتحادیه اروپا معتقد است برجام حاصل کار جمعی و یک موفقیت است که میتواند بهعنوان یک الگو برای مشکلات جهانی استفاده شود و ابزار گفتوگو را برجسته کند. اگرچه تاکنون رویکرد اروپا مثبت بوده، اما به این اندازه راضی نیستیم، علاقهمندیم و توصیه میکنیم اروپا و سه کشور اصلی شریک در برجام با جدیت و تلاش بیشتری از برجام صیانت و پاسداری کنند. با این حال در مورد تاثیرپذیری اروپا از سیاستهای تند ترامپ در این خصوص تاکنون قراین و شواهد قطعی را دریافت نکردهایم. اروپا علاقهمند نیست که آمریکا با اتخاذ سیاست یکجانبهگرایانه، برجام را که یک تعهد بینالمللی و مبتنی بر قطعنامه شورای امنیت است را نادیده بگیرد و از آن تخطی کند. این موضوع نه تنها ایران را از دستاوردهای برجام محروم میکند، بلکه منافع اقتصادی و سیاسی اروپا بهخصوص بنگاههای مالی اقتصادی و سرمایهگذاری آنها را نیز تحتتاثیر قرارمیدهد. لذا آنها در این حوزه با سیاستهای ترامپ همسویی و همگرایی ندارند. اما به هرحال باید گفت متاسفانه خود اروپا هم تحتتاثیر برخی القائات یا اشتباه محاسباتی، تحلیلهایی مانند نفوذ منطقهای یا برنامه موشکی ایران را مطرح میکند. باید در مسائل مختلف، اروپا را متقاعد کنیم اینها شانتاژهای سیاسی است که در واقع توسط دیگران مطرح میشود. بهخصوص تشریح و تبیین این واقعیت بسیار مهم که سیاست و عملکرد ایران طی سالیان اخیر آرامشبخش، ثباتآفرین، امنیتساز، ضدتروریستی و بسیار روشن و شفاف بوده است. در مسائل منطقهای نشان دادیم نقشی سازنده و مثبت ایفا میکنیم. در سوریه از حاکمیت ملی و تمامیتارضی این کشوردفاع کردیم، در عراق هم به همین شکل. اقدامات ضدتروریستی که داشتیم بهخصوص موفقیتهای بزرگی که در مبارزه با داعش داشتیم در تاریخ ثبت خواهند شد. ایران با تمام وجود به مبارزه واقعی با تروریسم و از تمامیتارضی و استقلال و حاکمیت ملی کشورهای منطقه دفاع کرده است. اگر ایران در عرصه تحولات سیاسی و میدانی منطقه حضور نداشت، اروپا و دیگران بیش از گذشته شاهد حوادث و جنایات تروریستی در شهرهای خود میشدند، لذا این حضور موثر و تعیینکننده ایران منافع بسیاری برای اروپا داشته است.
در مورد برخی اختلافاتی که با اروپا داریم چه رویهای را دنبال خواهید کرد، به هرحال میدانیم که اروپا یکی از مهمترین وزنههایی است که مقابل سیاستهای تند ضدایرانی ترامپ ایستاده است. چه اقداماتی میتواند موجب شود که اروپا از حمایت از ایران منصرف نشود؟
مطمئنا مایل نیستیم رویکرد یا نظر خود را به اروپا یا کشورهای منطقه تحمیل کنیم، هرکشوری منافع خود را تشخیص میدهد و البته اجازه نمیدهیم دیگران نیز در امور ما دخالت کنند. موافق گفتوگو برای حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات هستیم، گفتوگو بهترین روش برای افزایش نقاط اشتراک و تفاهم و کاهش نقاط افتراق و اختلاف با اروپاست. اولین بار نیست که با کشورهای اروپایی مذاکره میکنیم. درگذشته هم تا آنجایی که ممکن بوده در موضوعات مختلف و متعددی همچون موادمخدر، محیطزیست و برخی مسائل سیاسی گفتوگو کردیم. اصولا دیپلماسی، گفتوگو و بحث بر سر اختلافاتی که با دیگر کشورها داریم برای ما تابو نیست. از منطق لازم برخورداریم، لذا هراسی از گفتوگو نداریم. بیش از دیگران در مورد مسائل منطقهای صاحبنظر هستیم و تمامی موضوعات و تحولات منطقه را رصد میکنیم، موضوعاتی که دیگرانی که در منطقه حضور ندارند، اشراف کاملی روی آنها ندارند. اگر بخواهم یک مثال ساده بزنم به صدام و پیشبینیهایی که ما درباره او داشتیم، میتوانم اشاره کنم. شرق و غرب دچار خطای استراتژیک درباره دیکتاتور سابق عراق شدند و او را مورد حمایت قرار دادند که نهایتا فاجعه آفرید. در سالهای اخیر نیز در سوریه گفتیم نباید با استفاده از چند گروه تروریستی و اقدامات خشونتآمیز آنها، یک حکومت ملی و مشروع را سرنگون کرد. موضعی که در مورد سوریه داشتیم از ابتدا ثابت بوده است، بازیگران منطقهای و فرامنطقهای تصور میکردند بعد از ششماه یا یکسال حاکمیت سوریه سقوط میکند، اما برای ما با توجه به شناختی که از منطقه و گروههای تروریستی داشتیم روشن بود امکانپذیر نیست. نباید اجازه داد هر فرد، دولت یا گروهی که هوس کرد درصدد سرنگونی حکومت مشروع و حاکمیت ملی برآید. جمهوری اسلامی ایران بهدنبال براندازی و سقوط حکومتها نبوده و نیست، ما بهدنبال همکاری برای ثبات هستیم. اگرچه در نهایت این مردم کشورها هستند که سرنوشت خودشان را تعیین میکنند و هرچه اکثریت بخواهند ملاک خواهد بود. تشریح و تبیین سیاست و نقش ایران در سوریه و عراق برای دیگر کشورها میتواند نگاه و بینش عمیقی به آنها بدهد که ایران چه نوع رفتاری را دارد. کشورهایی مثل عربستان که تبلیغ ایرانگریزی و ایرانهراسی میکنند و با صرف میلیاردها دلار تلاش میکنند این وضعیت را ایجاد کنند. درصورتی که ایران در جهت ثبات و امنیت گام برمیدارد و ثبات در منطقه را به نفع خود میداند.
به عربستان اشاره کردید، چندی پیش محمد بن سلمان ولیعهد این کشور گفت عربستان در یک راهبرد اشتباه برای چنددهه تحتتاثیر انقلاب ایران، رویکرد محافظهکارانه را انتخاب کرد، اما امروز ریاض میخواهد این رویه را تغییر دهد. این جملات محمد بن سلمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
عربستان در واقع در حال فرافکنی است و آدرس غلط میدهد. در حالی که برای کسانی که نگاهی واقعبینانه، عمیق و دقیق دارند، چهره واقعی آلسعود چهره شناختهشدهای است. برای بسیاری روشن است که مبدا و کانون اصلی افراطگرایی و ترویج خشونت در چند دهه گذشته ریاض و آلسعود بوده و در نقاط مختلف جهان با رویکردی که داشتند موجب تکثیر افراطگرایی شدند که نهایتا به شکلگیری گروههای تروریستی نظیر طالبان، القاعده و داعش منتج شد، اما بخش مهمی از کشورها خصوصا کشورهای غربی نسبت به افراطگرایی عربستان غفلت کردند. اینکه آنها حالا عنوان میکنند تحتتاثیر انقلاب در ایران رویکرد خاصی را داشتند یک فرافکنی بیربط است. به هرحال ما شاهد حوادث تروریستی 11سپتامبر و بقیه اتفاقاتی که در سطح جهان رخ داده بودیم که ریشه اصلی آنها به تفکری که از درون عربستان شکل گرفته و ترویج یافته، بازمیگردد. در برخی موارد حتی حمایت مالی از این تروریستها شده است. به نظر میرسد امروز بعد از برجام و افزایش پتانسیل ایران برای بازیگری در منطقه و جهان، عربستان دچار نگرانیهای زیادی شده است و با توجه به پیشینه تفکر وهابی بهعنوان مروج اصلی اندیشه تروریسم که حتی در محافل غربی نیز محکوم شده است، سعودیها تلاش میکنند مسیر خود را بهگونهای تعریف کنند تا ایران را در مقابل جهان قرار دهند و هزینههای میلیارد دلاری بسیاری را در این راه صرف میکنند. عربستان بعد از برجام دچار نگرانی جدی شد که ایرانی که در منطقه قدرتمند است و با توجه به ظرفیتهای تاریخی و تمدنی و اقتصادی پس از برجام در یک عرصه طبیعی میتواند رشد بالایی داشته باشد. این نقطه هراس عربستان است که بعد از برجام نهایتا عربستان با صرف هزینههای سنگینتر و فعالیتهای بیشتر سعی میکند ایرانهراسی را ترویج کند.
رویکرد جدید عربستان را تا چه حد برای این کشور تاثیرگذار میدانید. در واقع به افزایش نفوذ ریاض کمک کرده است؟
عربستان بهدلیل مشکلات فراوان داخل کشورش و چالشهای بیرونی ناشی از ترویج تروریسم نسبت به آینده نگران و حتی وحشتزده است. ممکن است بهدلایل خاص سیاسی برخی محافل و کشورها واقعیت نقش عربستان و تفکر آنها در ترویج تروریسم را با صدای بلند مطرح نکنند، اما این موضوع قابل کتمان نیست. سعودیها با توجه به تحولات منطقه و بهرغم سرمایهگذاریهای سنگینی که در عراق، سوریه و لبنان انجام دادند و تماما شکست خورد، نهایتا به یک وضعیت خاصی رسیدند و به ناچار به یک سناریو جدید روی آورده و از تغییرات در داخل و خارج سخن میگویند. اما این تحولات با ساختار سنتی قدرت در عربستان تطبیق نمیکند، واقعیتهای محافل ایدئولوژیک با رفتار حاکمیت سیاسی بسیار متفاوت است، لذا من اقدامات عربستان را جدی نمیبینم بلکه بیشتر یک نمایش بهنظر میرسد تا چهره خودش را نزد جهانیان بهویژه غرب و آمریکا تطهیرکند تا بتواند حمایت بیشتری را برای خود جلب کند، اما در نهایت ساختار این کشور بهگونهای نیست که دگرگونیهای بنیادین را پذیرا باشد.
با این حال بهنظر میرسد عربستان تغییر رویکرد داده و تهاجمی شده، از سوی دیگر عراق نیز بعد از صدام از معادلات نظم امنیتی خاورمیانه خارج شد. میدانیم که روزگاری یکی از دلایل ثبات در خاورمیانه وجود موازنه قدرت میان ایران، عراق و عربستان بود حالا بهنظر میرسد این مکانیزم از هم پاشیده، در شرایط جدید آینده خاورمیانه را چگونه میبینید؟
قطعا با سقوط صدام و تحولات افغانستان میتوان پذیرفت موازنه منطقه تا حد زیادی دچار دگرگونیهایی شده است. خاورمیانه به هرحال یکی از حساسترین مناطق جهان در دهههای گذشته بوده است. نتیجه یکسری اتفاقاتی و فعل و انفعالات که در دهههای گذشته رخ داد شرایط امروز را پدید آورده است. اگر خلاصه بگویم باید مواردی همچون به ایجاد رژیم اشغالگر و حمایتهای همهجانبه غرب و آمریکا از این رژیم، تحقیر جوانان مسلمان و گسترش فقر و فساد و تبعیض در جوامع عربی بهخصوص در میان مردم مظلوم فلسطین، ایجاد بسترهای لازم برای رادیکالیزم در منطقه و مبارزات مردم فلسطین، اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی و ورود کشورهای ثالث مانند پاکستان، عربستان و آمریکا برای مقابله با کمونیستها و تربیت گروههای مجاهد که بعدا بخشی از آنها که به سمت رادیکالیسم پیش رفتند و بعدها طالبان و القاعده را شکل دادند. اشتباهات آمریکا در حمایت از صدام، حمله صدام به ایران و کویت، جنگ اول خلیجفارس، حوادث تروریستی یازده سپتامبر، حمله آمریکا به افغانستان و اشغال عراق و حمله عربستان به یمن کنم. مجموعه اینها به اضافه تزریق افراطگرایی و ایجاد گروههای تندرو به نام دین و مذهب شرایط پیچیدهای را در منطقه غرب آسیا ایجاد کرده است. دخالتهای بیگانگان، سیاستهای آمریکا و موضوع انرژی وضعیت بسیار خطیر و سرنوشتسازی را برای منطقه ایجاد کرده که میتواند صلح و امنیت جهانی را تحتتاثیر قرار دهد. آینده خاورمیانه بستگی به یک نگرش و رویکرد واقعبینانه دارد یعنی شناخت ریشه مشکلات و بحرانها، واگذاری مدیریت وضعیت منطقه به کشورهای منطقه و خروج دیگران که به بحرانسازی و ایجاد برخی روندها اقدام کردند و نقش بسزایی در ایجاد وضعیت فعلی داشتند. در یک بستر مناسب با ایده کشورمان مبنی بر تشکیل مجمعی برای گفتوگو شاید بتوانیم به راهحلهای نسبی در کوتاهمدت یا میانمدت برسیم تا بتوانیم به صلح و ثبات و امنیت منطقه کمک کنیم. قطعا منطقه کشش و قدرت تحمل جنگ دیگری را ندارد و تاکنون نیز بیش از ظرفیت و توان کشورهای منطقه دچار جنگ و خونریزی شده است. هرچند موفقیتهای بسیاری در مبارزه با داعش حاصل و در سوریه و عراق کمک به حفظ و تمامیتارضی شده، اما هنوز در برخی نقاط تروریسم داعشی و تکفیری وجود دارد. در واقع نیروهایی مثل داعش در قالبهای دیگری هستند که بهعنوان یک تفکر میتوانند باقی بمانند و معلوم نیست به چه سمت و سویی بروند. سیاستهای آمریکا بهویژه در دوره ترامپ منطقه را به سمت نظامیگری بیشتر و رقابت تسلیحاتی شدیدتر سوق داده تا آنها بیش از پیش دلارهای نفتی متحدان خود را جذب کنند. از بین رفتن زیرساختهای لیبی، سوریه، عراق و یمن همگی نشان از پیچیدهشدن و دشواریبینی آینده خاورمیانه است.
داعش امروز دقیقا در چه شرایطی است؟
امروز دیگر به شکل سابق که سرزمینهای بسیاری را در دست داشتند حضور ندارند، در بخشهایی کوچک از سوریه همچنان هستند، از روش جابهجایی میان عراق و سوریه استفاده میکنند و بهنظر میرسد تلاش میکنند بهسمت افغانستان و دیگر نقاط عزیمت کنند. با توجه به مجموعه فشاری که در سوریه روی آنها وارد شد بخشی به آسیای میانه، بخشی افغانستان و تعدادی به زادگاههای خودشان در کشورهای اروپایی رفتند که میتواند در مقاطعی بسیار خطرناک باشد.
حیدرالعبادی ماه پیش در اجلاس داووس در سخنانی گفت اختلافات میان ایران و آمریکا، عراق را آزار میدهد. پیش از این هم مقتدی صدر به عنوان رهبر یک گروه شیعه در عراق که مورد حمایت ایران بود نیز با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان دیدار کرد. با این شرایط روابط تهران - بغداد میتواند دچار تغییراتی شود؟
عراق کشور همسایه مهم ماست و نگاه و سیاست ما نسبت به آنها روشن است. علیرغم جنگ تحمیلی هشت ساله، با توجه به اشتراکات سرزمینی، فرهنگی و دینی ارتباطات خوبی را با انبوه گروهها و اقشار مختلف آنها بعد از سقوط صدام داریم. همکاریهای خوب خود با دولت عراق را ادامه خواهیم داد و پیوند میان دوکشور ناگسستنی است. برخی کشورها ازجمله قدرتهای فرامنطقهای روابط ما را برنمیتابند و نمیخواهند ایران قدرتمند با کشورهای همسایهاش روابط عالی داشته باشد. البته عراق هم به این شرایط واقف است و با عنایت به این موضوع میداند که حاسدان و کسانی وجود دارند که خواهان بهبود روابط نیستند. با این حال همکاریها را با درایت به جلو میبریم. روابط بسیارخوبی با مجموعه دولت، نخست وزیر و نهادهای حکومتی و تمامی گروههای سیاسی عراق داریم و درآینده نیز با هر دولت منتخب مردم عراق این نوع روابط را ادامه خواهیم داد.
درباره آمریکا بحث شد، روابط با این کشور همواره پرتنش بوده و در شرایط امروز وضعیت بدتر هم شده است. دولت ترامپ تا کنون از طریق واسطههایی چون عمان یا عراق که پیش از این پیام آور بودند برای ایران پیامی درباره مذاکرات محرمانه یا وجود خط ارتباطی اضطراری نداشته است؟
در خصوص آمریکا، مشکل اصلی سیاستهای غلطی است که مقامات این کشور در طول چند دهه نسبت به جمهوری اسلامی اعمال کردهاند. آنها هنوز هم همین روند را ادامه میدهند و حتی در دوره ترامپ شدیدتر هم شده است. امیدواریم مقامات این کشور عقلانیت و واقع بینی پیشه کنند و از رفتار خصومت آمیز نسبت به مردم و حکومت ایران دست بردارند. البته هیچ سیگنال امیدوارکننده که موید درایت و عقلانیت از سوی دولت ترامپ باشد مشاهده نکردهایم. آنچه عمدتا مشاهده میکنیم رفتار نسنجیده و بدون فکر و شناخت و تا حدی احساسی نسبت به کشورمان است. ترامپ تجربه و شناخت کافی نسبت به سیاست بین الملل ندارد و موجب شده تا دچار خطاهای بزرگی شود و نوعی بیاعتمادی نسبت به آمریکا در سطح جهان شکل بگیرد. این موضوع حتی در متحدان اروپایی آمریکا نیز دیده میشود.
درباره ترامپ به ویژه در ایران موضعگیریهای متفاوت و گاه متضادی دیده میشود. برخی او را دیوانه خطاب میکنند و برخی رئیس جمهور آمریکا را بسیار عاقل و هوشیار میدانند. شما با کدام موضع موافق هستید؟
همانطور که گفته شد به نظر میرسد او از تجارب لازم در دیپلماسی برخوردار نیست و تا حدی تاجرمابانه با مسائل برخورد میکند. در روزهای نخست زمامداری اش کشورهای اروپایی را مخاطب قرار میدهد که در تامین امنیت شما نقشی نخواهم داشت، کمک نمیکنم باید هزینه ناتو را بپردازید و برای داشتن یک رابطه باید چندین میلیارد دلار پرداخت کنید. در راستای همین نگاه تجاری است که به عربستان آمد و با دریافت مبالغ سنگینی از دولت ریاض و دیگر کشورهای عربی میان این کشورها رقابت ایجاده کرده است. دونالد ترامپ به تنها چیزی که میاندیشد و فکر میکند دریافت دلار و سرمایه است و بدنبال تجاری سازی امنیت است یعنی گسترش چتر امنیتی بر سر دوستان و متحدین از طریق فروش تسلیحات در ازای صدها میلیارد دلار. اینکه جهان را صرفا از دریچه تجارت و کسب سود ببینیم نگاه درست و دقیق و صلح جویانه نیست، اینکه مناطقی از جهان را با جنگ و خونریزی مواجه کند ولی کسب و کار خودش را رونق دهد، رویکرد مناسبی نیست.
همین رویکرد ترامپ نسبت به ایران موجب شده تا برخی در داخل دوگانه سازی کنند. آنها میگویند برجام و مذاکره یک رویکرد بود که نتیجه ای در بر نداشت اما مقاومت در خاورمیانه توانست آمریکا و متحدانش را شکست بدهد و ایران دستاوردهای بسیاری را بدست بیاورد. این دوگانه مذاکره - مقاومت را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم چنین برداشت و دیدگاهی درست و دقیق نیست. درهر کشوری نهادهای مختلفی وجود دارد که وظایف مشخصی دارند. الزاما وزارت دفاع در هیچ کشوری با وزارت خارجه یکسان عمل نمیکند. اینها در سایه یک رهبری مکمل هم هستند. این دو رویکرد مجزا و در مقابل هم نیستند بلکه مکمل یکدیگرند. وزارت خارجه بدون داشتن حمایتهای لازم از سوی سایر نهادها، بدون داشتن یک توانمندی دفاعی و نظامی به تنهایی نمیتواند یک مذاکره جامع و موفق را تمهید و مدیریت نماید. همه سیاستمداران و دیپلماتها برای انجام مذاکرات سودمند و مفید، نیاز به پشتوانه دفاعی قوی دارند. بخشهای دفاعی و سیاسی حتما مکمل هم اند و وظایفی که به آنها محول میشود را در زمان لازم انجام میدهند. کسانی که اینها را رودروی هم قرار میدهند با اصول سیاست و امنیت ملی و منافع ملی کشور آشنا نیستند. لذا ما حتما به مقاومت و حتما به دیپلماسی نیاز داریم. برای مقاومت هزینههای بسیاری پرداخت میکنیم برای دور کردن تروریستها از مرزهای خودمان توانستیم در کانون همه این بحرانها که پیرامون ما به شدت وجود داشته ثبات را حفظ کنیم. قطعا برای مقاومت که همان ثبات امنیت و آرامش است هزینههای مادی و معنوی بسیاری انجام دادیم و باید هم انجام دهیم. این اقدام برای مصلحت ملی ضروری است.
اینکه دو سال بعد از برجام و با مشخص شدن ابعاد آن در جهان برخی همچنان میگویند توافق هسته ای نتیجه ای نداشته است را چقدر با واقعیت همخوان میدانید؟
برجام قطعا دستاوردهای بسیاری داشته است. تک تک ارگانهایی که در جریان کار قرار داشتند براهمیت توافق هسته ای و باز شدن شرایط تاکید دارند. در حالی که قبلا و در زمان تحریمها نفت را نمیتوانستیم بفروشیم و صادرات به کمتر از یک میلیون بشکه رسیده بود و قرار بود بتدریج به صفر کاهش یابد. ما توانستیم بعد از برجام سهم خود را افزایش دهیم و بازارهایی را که از دست دادیم بدست بیاوریم. برخی از این کشورهای هدف سالهای سال مشتری ایران بودند اما در دوران تحریم رقبای ما به آنها نفت صادر میکردند. در کشتیرانی و حمل و نقل دریایی مشکل داشتیم، بیمههای لازم برای حرکت کشتیهای ما وجود نداشت. در حمل و نقل هوایی و زمینی نیز وضعیت بهتری نداشتیم.. در زمینه بانکی هرچند هنوز مشکلاتی وجود دارد اما گشایشهای خوبی انجام شده که البته بخشی از مشکلات امروز بانکی به تحریمهای غیر برجامی باز میگردد که به عللی غیراز برنامه هسته ای علیه ایران وضع شده است. بخشی از مشکلات نیز ناشی از کارشکنیهای اساسی آمریکا بعد از برجام است که کماکان سیاست ایرانهراسی و ایرانستیزی با هزینه بسیاری در جهان دنبال میشود تا مانع از سرمایه گذاری کلان و همکاریهای بانکی شود. بانکهای بزرگ اروپایی به دلیل کار و فعالیتی که با آمریکا دارند و نگرانی جریمه و برخورد طرف آمریکایی، کمتر با ایران همکاری کرده اند با این حال کشمکشها ادامه دارد همانگونه که دستاوردهای برجام ادامه دارد. باید منصف بود نباید دستاوردهای نظام را هیچ انگاشت. این از دایره انصاف به دور است.
روابط ایران و روسیه در سالهای اخیر سیر صعودی داشته و توسعه یافته است. از سوی دیگر میدانیم که روسیه به لحاظ تاریخی نشان داده شریک قابل اطمینانی نیست. آنها در شرایط فعلی نیز با اسرائیل روابط ویژه ای دارند. ارزیابی شما از روابط تهران - مسکو چیست؟
در منطقه، سیاست ما روشن است. دوستی و روابط مسالمت آمیز با همه کشورها بجز رژیم اشغالگر را میخواهیم. روسیه به طور طبیعی بعنوان قدرت بزرگ منطقه ای و حتی جهانی شناخته میشود و ما با آنها به عنوان یک همسایه و کشوری که در برخی موضوعات میتوانیم موضع مشترکی داشته باشیم همکاری میکنیم. ممکن است در برخی حوزهها نیز نگاه متفاوتی داشته باشیم اما این به معنای عدم همکاری نیست. با بسیاری از کشورها رابطه خوب داریم و درعین حال میتوانیم در برخی موضوعات اختلاف نظر نیز داشته باشیم. باید توجه داشت هیچ کشوری در جهان منافع خود را قربانی دیگری نمیکند و یا مصالح خود را به طور رایگان هزینه دیگران نمیکند. نهایتا روسیه هم در عرصه منطقه ای و جهانی منافع خود را دنبال میکند، همانگونه که ایران هم منافع خودش را پیش میبرد. میتوانیم در برخی مقاطع و موضوعات همکاری را بیشتر کنیم، فرصت مذاکره و گفتوگو برای همین است که در جهت رفع اختلاف نظرها و اشتراکات تلاش کنیم. ما در ایران همانگونه که بر اصل همکاری و تعامل با اروپا و سایر مناطق تاکید میکنیم و تکیه بر اشتراکات داریم، در رابطه با روسیه نیز همین رویکرد را دنبال میکنیم. به هرحال ما با روسیه از طریق اشتراکات توانستیم به سازوکار مذاکرات صلح آستانه برسیم که در جهت حل و فصل سیاسی بحران سوریه نقش ویژه ای ایفا میکند.