تابناک/ محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله امروز روزنامه رسالت نوشت:
هر وقت مطالبات مردم از رئیس جمهور برحسب وظایفی که در قانون اساسی دارد در افکار عمومی به اوج خود میرسد، آقای روحانی به جای پاسخگویی، پرسشهای بیپاسخ مردم را به نام رقبای خود فاکتور میکند و با تردستی سیاسی، دوقطبی کاذبی را دامن میزند در حالی که رقبای او حرفی نمیزنند و هر یک به کار خود مشغولند.
رئیسجمهور هرازچندی از قانون اساسی و پایبندی به آن در حل مشکلات کشور یاد میکند. البته این سخن حقی است. گفته اند؛ "هر کس قانون اساسی را قبول دارد انقلابی است". این هم حرف حقی است. سخن این است اگر قبول داشته باشد، اما به آن عمل نکند، چه وضعی پیدا میکند؟ اخیرا هم گفتهاند؛ رئیسجمهور موظف به اجرای قانون اساسی است. بازخوانی وظایف رئیسجمهور در قانون اساسی در واکاوی دغدغه فکری روحانی خالی از لطف نیست.
اصل ۱۲۱ قانون اساسی که به اصل سوگند ریاست جمهوری مشهور است حداقل ۱۲ وظیفه کلیدی بر عهده رئیسجمهورگذاشته است. وظیفه پاسداری از مذهب رسمی، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی در صدر این وظایف است. اینکه دشمنان در فضای مجازی کیان اسلام و مذهب ما را درنوردند و تا اتاق خواب شهروندان نفوذ کنند و رئیسجمهور نهتنها اقدامی نکند، بلکه نقد معصوم را بر خلاف محکمات اسلام مجاز بشمارد، آیا به سوگند خود عمل کرده است؟ اینکه رئیسجمهور به جای برخورد و مدیریت این فضا، سیاستهای ابلاغی از سوی رهبری در شورای عالی مجازی را اجرا کند و اهتمام ویژه به جلسات این شورا داشته باشد، این وظیفه را رها کرده و اعلام کند؛ "مردم را راحت بگذاریم و در حریم خصوصی مردم دخالت نکنیم و حریم خصوصی مردم از آن مردم است"، آیا به وظیفه خود به سوگند ریاست جمهوری در این وادی عمل کرده است؟
رئیسجمهور از کدام مردم سخن میگوید، از آزادی کدام مردم در فضای مجازی دفاع میکند؟ آیا کسانی که در آشوبهای دیماه گذشته به خیابان آمدند و براساس رهنمودهای آمریکا در همین فضای مجازی شعار مرگ بر روحانی سر دادند، مردم هستند و حریم خصوصیآنها باید محترم شمرده شود؟ آیا این احترام تا مرز براندازی و محاربه با نظام باید رعایت شود؟ آیا رها کردن فضای مجازی و به عنوان وکیل مدافع تلگرام ظاهر شدن از وظایف رئیسجمهور است؟ آیا این رویکرد رئیسجمهور ترویج دین و اخلاق است که رئیسجمهور در سوگند ریاستجمهوری نسبت به آن خود را متلزم میداند؟
اینکه در سوگند ریاست جمهوری، آقای روحانی دو بار در دو انتخابات گفته است؛ "از هر گونه خودکامگی بپرهیزد" با فحاشی و هتک حرمت منتقدین از نسبت دادن بیدینی تا جیببری، عصر حجری، هوچی باز تا بروند به جهنم، از آنها استقبال کرده است، سازگار است؟
در سوگند ریاست جمهوری موارد کلیدیای وجود دارد که رئیسجمهور در کارنامه پنج سالهاش نشان داده است اهتمام جدی به آنها ندارد. موضوع حراست از مرزها، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی امر مهمی است که در فعل و قول رئیسجمهور کارکرد شفافی ندارد.
او در امر اجرا تمامی کسانی را که میتوانستند او را در عمل به سوگند ریاست جمهوری کمک کنند، تصفیه و برکنار و از قطار خدمت پیاده کرد و در عوض، کسانی را روی کار آورد که در فتنه ۸۸ از قطار انقلاب پیاده شده بودند، کارکرد همانها در سمتهای اجرایی و پستهای حساس، رئیسجمهور را به بیراهه میبرند، چراکه اعتقادی ندارند قطار انقلاب به مقصد برسد. آنها در فتنه ۷۸ و ۸۸ قطار انقلاب را به سمت واشنگتن، لندن و پاریس هدایت کردند!
۲- اصل ۱۲۶ قانون اساسی مسئولیت امور برنامه و بودجه و امور استخدامی کشور را مستقیما بر عهده رئیسجمهور گذاشته است. پس از ۱۰ سال افق روشنی از عملکرد دولت در عمل به برنامه پنج ساله پنجم و ششم وجود ندارد. دولت از عمل به برنامهای یاد میکند که نه هیچ اقتصاددانی دیده و نه در مجلس به تصویب رسیده است. رئیسجمهور به همین بهانه اصل ۱۲۶ قانون اساسی برنامهنویسی وبرنامهریزی را حق خود میداند. بر همین مبنا بودجه سالانه را تسلیم مجلس میکند، اما گزارشهای دیوان محاسبات کشور نشان میدهد که دولت به همان برنامه ناشناخته و همین بودجه شناخته شده خود با اعداد و ارقام فاش شده عمل نمیکند.
تفریغ بودجه سال ۹۵ نشان میدهد که دولت ۸۰ درصد تبصرههای بودجه را یا عمل نکرده، یا به چیز دیگری عمل کرده یا ناقص عمل کرده که عملا اهداف مقنن تحقق نیافته است.
وضع اقتصادی کشور تعریف چندانی ندارد. رکود، تعطیلی بنگاههای اقتصادی، قاچاق کالا، تورم، گرانی، کاهش ارزش پول ملی و... دهها مصیبت دیگر گریبانگیر دولت است. این در حالی است که دولت در امر برنامه و بودجه مطلقالعنان عمل کرده است و شریک جرمی در نرسیدن به اهداف اقتصادی خود ندارد.