خراسان/ « پیمان نامه امنیتی که برای کابل امنیت نیاورد » عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم امیر مسروری است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:


مهر 93 یک خبر در صدر اخبار رسانه های منطقه ای قرار گرفت. پس از چندین سال کش و قوس، سرانجام دو طرف بر سر پیمان نامه جدید امنیتی به توافق رسیدند. امضای دو طرف بر پیمان نامه آن را به پیمان نامه « کابل – واشنگتن » معروف کرد. این پیمان نامه قرار بود بر امنیت افغانستان تاثیر مثبت بگذارد و صلح و امنیت را پس از چند سال اشغالگری و ناامنی به افغانستان بر گرداند. اما برعکس از آن روز تا به امروز عملیات تروریستی در کابل نه تنها کاهش نیافت بلکه با رشد افزایشی عملیات تروریستی ، «امنیت داخلی» افغانستان در پایین ترین سطح خود قرار گرفت. موضوعی که طی مدت کوتاهی به چالشی بزرگ برای کابل و همسایگانش تبدیل و به تعداد نیروهای نظامی آمریکا، ایساف و حتی ناتو نیز در اشغالگری افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم افزوده شد. این در حالی است که گروه های مختلف در افغانستان به اسم «دولت اسلامی» یا «امارت اسلامی» دست به تصاحب و اشغال مناطق مختلفی از خاک این کشور زدند. تا جایی که ماه جاری میلادی در افغانستان خونبارترین ماه پس از چند سال عملیات تروریستی شد. عملیات اخیر در کابل بیش از 400 زخمی و کشته داشت که بسیار درد ناک است. تحلیل ها نشان می دهد «انجام عملیات تروریستی» در کابل به ساده ترین حالت ممکن رخ می دهد و امنیت پایتخت به هیچ وجه نمی تواند تا مدت های طولانی به وضعیت عادی برگردد. سوال این جاست در حالی که این روزها شاهد شدیدترین حملات طی سال های اخیر در افغانستان و به ویژه کابل هستیم این «پیمان نامه» چه نقشی در ثبات امنیتی افغانستان ایجاد کرد؟ در پاسخ به چند محور اشاره می شود:
1.آموزش و ارتقای توان نیروهای امنیتی: بخشی از ساختار پیمان نامه به این موضوع اختصاص دارد. متاسفانه تا به امروز ارتش افغانستان و نیروهای پلیس و امنیتی نتوانستند نقش موثری در امنیت افغانستان داشته باشند. سطح آموزش، نوع به کارگیری نیرو و از همه مهم تر تجهیزات نیروهای افغانستانی، مناسب با نوع تهدید و عملیات تروریستی نیست و بر همین اساس هر روز شاهد افزایش عملیات های تروریستی و میزان کشته ها و زخمی ها هستیم. به واقع نیروهای ایساف، ناتو و آمریکا به جای آموزش، در حال افزایش نیرو در این کشور به صورت مستقیم هستند و برخلاف پیمان نامه به جای ارتقای امنیت پایدار افغانستان، آن را در مرحله اشغال نگه داشته اند.
2. همکاری اطلاعاتی: یکی دیگر از موضوعات مهم در پیمان نامه امنیتی افغانستان – آمریکا، همکاری اطلاعاتی میان نیروهای افغان و آمریکایی است. مسئله ای که می تواند به کاهش عملیات تروریستی و افزایش کشفیات کمک کند. در چنین شرایطی افغانستان محلی برای ارتباط گیری با سرپل های گروه های تروریستی شده و سیا ( سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا) به جای کمک به سیستم اطلاعاتی افغانستان، از آن برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های خود استفاده می کند. به واقع سرویس اطلاعاتی افغانستان در طرح پیمان نامه امنیتی به جای سرویس همکار به یک سرویس اطلاعاتی خدماتی تبدیل شده و سیا هیچ همکاری برای کشف یا برخورد با سوژه های ضد امنیتی افغانستان نمی کند. بدین معنا سرویس اطلاعاتی افغانستان در این پیمان نامه کارایی خود را از دست داده و به این زودی ها به یک سرویس امنیتی برای تولید امنیت پایدار نخواهد رسید. مسئله ای که به ضرر شهروندان افغانستانی است و آن ها را در معرض کشته شدن قرار می دهد و در نتیجه تنها آورده اش به کارگیری عناصر تکفیری – تروریستی در افغانستان و اعزام آن ها به دیگر کشورها برای عملیات های مشابه است. به طوری که بسیاری از فرماندهان تکفیری در سوریه از افغانستان به این کشور منتقل شدند. تروریست های عرب افغان، القاعده و دیگران که در سوریه فعال هستند از همین سرپل ها استفاده کردند.
3. حفظ پایگاه های نظامی: هرچند در این پیمان نامه از اموال نیروهای نظامی آمریکا در چتر دولت افغانستان نام برده شده است اما همگان می دانند پایگاه های آمریکایی با هیچ بخشی از دولت افغانستان هماهنگ نیستند. مرکز عملیات قندهار که تحت اشراف مستقیم نیروهای آمریکایی است، هیچ هماهنگی با وزارت دفاع یا نیروهای امنیتی افغانستان ندارد و بدون اطلاع دست به عملیات های اطلاعاتی و نظامی در کشورهای همسایه می زند. به طور نمونه، این مراکز به جای تقویت نیروهای افغان به منظور مقابله با تروریسم دست به اعزام هواپیمای بی سرنشین آرکیو 170 برای جاسوسی به ایران زدند و از طرفی روزانه مناطق شمالی پاکستان را بمباران می کنند. این موضوع به یک رویکرد برای تهدید و آسیب رسانی به امنیت پیرامونی افغانستان تبدیل شده و در نهایت آمریکایی ها با این توافق پایگاه های نظامی خود را حفظ کردند.
در جمع بندی باید به ناکارآمدی این پیمان نامه در سراسر افغانستان اشاره کرد. طبق این پیمان نامه تنها آورده افغانستان، سهم دلاری از کمک های آمریکا برای ارتقای توان دفاعی است، در حالی که کاپیتولاسیون به عنوان یک بند حقوقی از مفاد قرارداد امنیتی کابل – واشنگتن برداشت می شود و نیروهای آمریکایی بدون هیچ دغدغه ای به کشتار مردم بیگناه مناطق مختلف افغانستان به اسم مبارزه با تروریسم مبادرت می کنند. عملا هم فقط همین بند اجرایی شده است. در حالی که تمام مواد این پیمان نامه بر حفظ و ارتقای امنیت در افغانستان به وسیله کمک های خارجی از جمله آمریکا تاکید دارد. با این حال افغانستان به جولانگاه گروه های تروریستی تبدیل شده و آمریکا از این فرصت برای خارج کردن معادن این کشور بهترین استفاده را کرده است. اسناد زیادی درباره خروج معادن و سنگ های گران بهای افغانستانی از پایگاه قندهار منتشر شده است. متاسفانه سیاستمداران افغانستانی بدون در نظر گرفتن سلامت و امنیت مردم افغانستان به امضای پیمان نامه ای مبادرت کردند که با گذشت سه سال هیچ دستاوردی برای شهروندان این کشور نداشته است.در کنار آن به اسم مبارزه با تروریسم، دستگاه اطلاعاتی آمریکا در افغانستان با سرپل های گروه های تروریستی ارتباط برقرار کرده و سبب اعزام آن ها به مناطق مختلف شده است. حضور تروریست های افغانستانی در سوریه نمونه کوچکی از همکاری اطلاعاتی آمریکا و تروریست ها در افغانستان است. حفظ این تروریست ها فایده دیگری هم دارد. به اسم مبارزه با تروریسم در کنار جمهوری اسلامی ایران، پایگاه های نظامی آمریکا حفظ خواهد شد و آمریکایی ها می توانند ایران را در نوار شرقی تهدید کنند.

با کانال تلگرامی «یا مهدی نیوز» همراه شوید