آخرین خبر/ می گویند سلیمان ( ع ) می خواست از کوزه ای آب بخورد که در آن از خاک مردگان هیچ نباشد.

همه جا را گشتند و چنان خاکی پیدا نکردند. دیوی گفت: " من این چنین خاکی پیدا می کنم." و سپس در دریایی ژرف فرو رفت و از گل آن دریا کوزه ای ساخت و پیش سلیمان ( ع ) آورد. سلیمان ( ع ) چون کوزه را پر از آب کرد، آن کوزه فوری سلیمان ( ع ) را از حال خود آگاه کرد و گفت :" من فلان پسر فلان هستم. تو آب بخور و نشانی از خاک مگیر که در دنیا خاکی نیابی که از پیکر مرده ای در آن نشانی نباشد." 
تو را گر کوزه ای و گر تنوری ست 
یقین می دان که آن از خاک گوری ست 


الهی نامه/عطار نیشابوری

با کانال تلگرامی «یا مهدی نیوز» همراه شوید