انتخاب/ 6 بهمن در خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی (ره)



سال60

صبح‌ زود خبر رسید که‌ ضدانقلاب‌ در شهر آمل‌ از نیمه‌ شب‌ دیشب‌، به‌ قصدتصرف‌ شهر،حمله‌ وسیعی‌ در چند نقطه‌ شهر آغاز کرده‌؛ تا عصر قضیه‌ را تعقیب‌کردیم‌، بالاخره‌ با کمک مردم‌، سرکوب‌ شدند. 32 نفر از مردم‌ و مأموران‌ شهید،بیش‌ از 150 نفر مجروح‌، 30 نفر از ضدانقلاب‌ کشته‌ و 30 نفر بازداشت‌ شده‌اند وبقیه‌ فرار کردند. گویا یک‌صدوپنجاه‌ نفر بوده‌اند. درآستانه‌ سالگرد انقلاب‌، خواسته‌اند با این‌ انتحار احمقانه‌، اظهار وجود کنند.

سال61
با پاسدارها و محافظان‌ خودم‌ جلسه‌ داشتم‌، برای‌ رسیدگی‌ [به‌ مشکلات‌] و حل‌اختلافات‌ آنها. گروهی‌ که‌ از اول‌ با من‌ بودند و من‌ گفتم‌ آنها را منتقل‌ نکنند، با گروهی‌ که‌ بعد از آنهاآمده‌اند و سرپرستی‌ هم‌ از آنها است‌، اختلاف‌ دارند. حدود دو ساعت‌ به‌ حرفهایشان‌ گوش‌ دادم‌،حرف‌ تازه‌ و قابل‌ توجهی‌ نداشتند. نصیحتشان‌ کردم‌. قرار شد با هم‌ رفیق‌ باشند. عفت‌ و بچه‌ها شب‌به‌ مجلس‌ آمدند. برف‌ سنگینی‌ هم‌ می‌بارید.


سال62
اول‌ شب‌ در دفتر آقای‌ خامنه‌ای‌، راجع‌ به‌ عملیات‌ آینده‌ و حزب‌ و انتخابات‌ مشاوره‌ داشتیم‌.سپس‌ مهندس‌ زاری‌ و همسرش‌ صبوراردوبادی‌ آمدند. همسرش‌ مدعی‌ است‌ که‌ امام‌ زمان‌(عج‌) رازیارت‌ می‌کند و منشی‌ امام‌ زمان‌(عج‌) شده‌ است‌ و پیامی‌ برای‌ امام‌ خمینی‌ دارد؛ گفته‌ بودند ازطریق‌ ما ملاقات‌ بگیرد. ظاهرا دچار خیال‌ و واهمه‌ است‌؛ خودش‌ معتقد و مؤمن‌ است‌. شوهرش‌هم‌ به‌ او ایمان‌ دارد. قرار شد به‌ امام‌ بگوییم‌. اگر صحت‌ داشته‌ باشد، خیلی‌ مهم‌ است‌.


سال63
عصر، مقداری‌ در حیاط خانه‌ قدم‌ زدم‌. تلفنی‌ با آقای‌ خامنه‌ای‌ درباره‌ [اقامه‌] نماز جمعه‌ وافتتاح‌ کنگره‌ مهمانان‌ خارجی‌ در جمعه‌ آینده‌ و مطالب‌ دیگر مشاوره‌ شد. شب‌، خانم‌ [مریم‌]بهروزی‌ و خانم‌ علم‌الهدی‌ مهمان‌ عفت‌ بودند. آقای‌ محسن‌ رضائی‌ از جبهه‌ آمد. گزارش‌ پیشرفت‌کارها را داد. تدارکات‌، عقب‌ است‌ و همچنین‌ برای‌ آموزش‌ نیروها مهلت‌ خواست‌ که‌ موافقت‌کردم‌.


سال64
آقای [رضا]امراللهی از [سازمان] انرژی اتمی آمد و اطلاع داد که آلمان حاضر است ساخت نیروگاه بوشهر را تمام کند. گفتم اگر جدی شد، بودجه می‏دهیم. تا ساعت نه شب در دفترم کار کردم. آقای سنجقی آمد و نامه‏ای از آقای محسن رضایی آورد و گفت که امروز عصر فرماندهان ارتش و سپاه جلسه داشته‏ اند، به توافق رسیده اند و راضی ‏اند. شب به خانه آمدم.


سال65
ساعت نه صبح به مجلس آمدم. اخوی محمد آمد. درباره مصاحبه با تلویزیون سی.بی.اس آمریکا مذاکره کردیم. سپس مصاحبه انجام شد. حدود دو ساعت طول کشید. بیشتر درباره مساله مک‌فارلین، گروگان‌ها، اسلحه و روابط آینده بود


سال66
اول شب آقای روحانی آمد. درباره ساختن کارخانه توپ سازی مشاوره شد. قرار شد پیشرفت کار سپاه و ساصد [= سازمان صنایع دفاع] مقایسه شود.

شب جلسه سران قوا در مجلس بود. دیر وقت به خانه رسیدم. شب آقایان خامنه‌ای و موسوی اردبیلی مهمان من در مجلس بودند. احمدآقا و نخست وزیر نبودند. گزارش عملیات بیت‌المقدس2 و برنامه آینده را دادم. درباره روابط با پاکستان، چین، فرانسه و شورای همکاری خلیج‌فارس مذاکره شد.

سال67
آقای [محمدصادق] خلخالی آمد. درباره مخارج سفر هیأت پارلمانی به لیبی استمداد کرد. آقای [اسحاق] جهانگیری [نماینده جیرفت] از کمیسیون برنامه و بودجه آمد. راجع به کسر پنج میلیارد تومان از اعتبارات دفاعی در اصلاحیه بودجه پرسید. تا هشت و نیم شب در دفترم کار کردم و به خانه آمدم.


سال68
ساعت پنج و نیم صبح بیدار شدم. اخبار رادیو [بی بی سی] انگلیس و ایران را گرفتم. بعد از صبحانه، از اسکله و [مجتمع] شیمیایی خارک بازدید کردم . پس از افتتاح آب شیرین کن [با ظرفیت تولید روزانه یک میلیون و 200 هزار گالن] به سوی سکوی نفتی فروزان [در عمق آب‌های خلیج‌فارس] که مشترک با سعودی‌ها است، حرکت کردیم. 

اسکله‌های بهره‌برداری آبی و اسکله حفاری دریایی بازدید شد. توضیحات مهندسین را گوش دادم و برای کارکنان صحبت کردم . به نظرم دستگاه حفاری بسیار جالب و پیچیده است. 90درصد گاز مخلوط همان جا می‌سوزد و کمی همراه نفت به خارک می‌آید.

سال69
شورای‌عالى امنیت ملى جلسه داشت. بیشتر وقت صرف بررسى مسأله ورود هواپیماهای عراقی و نحوة برخورد تبلیغاتى شد. آمریکایی‌ها پیام فرستاده‌اند و با توجه به خبر فرود چند هواپیماى غیر نظامى، خواسته‌اند براساس مفاد قطعنامه‌هاى شوراى امنیت[سازمان ملل]، این هواپیماها، تا آخر جنگ به عراق برنگردند.

تصمیم گرفتیم به عراق از طریق جمعیت هلال احمر، کمک غذایى و دارویى کنیم. آقاى [مهدی]کروبى، [رییس مجلس شورای اسلامی]، از اعلان طرح صلح منع شد؛ گفتیم کلى‌گویى کنند. شب با احمد آقا مهمان آقاى خامنه‌اى بودیم. همان مسایل شورا مطرح بود.

سال70
آقاى مشکینى، معاون فرهنگى سازمان تبلیغات اسلامى آمد. به مدیریت آقاى [احمد] جنتى انتقاد داشت؛ نظیر انتقادهایى که به آقاى [حسن] غفورىفرد داشت و براى فعال کردن اتحادیه [انجمن های اسلامی] دانشآموزان کمک خواست؛ وعده دادم.

آقاى [سیدحسین] موسویان، سفیرمان در آلمان آمد. گزارش مبادلات فنى و اقتصادى و بالا رفتن سطح اعتبارات در بیمه آلمان و برنامه تلاش براى توازن صادرات و واردات را داد؛ اکنون سه برابر به نفع آلمان است. خواست که براى آزادى دو گروگان آلمانى کمک کنیم. گفتم اگر آلمان به طور خصوصى وعده آزادى حمادىها را در آینده بدهد، امکان موفقیت هست.

سال71
ساعت نُه صبح براى شرکت در مراسم روز پاسدار به قصر فیروزه رفتم. بعد از تشریفات نظامى، آقاى [محسن] رضایى، [فرمانده کل سپاه پاسداران] خیرمقدم گفت و آقای [صادق] آهنگران، مولودی خوانى نمود و سپس من سخنرانى کردم و به دفتر برگشتم.

با کانال تلگرامی «یا مهدی نیوز» همراه شوید