جیم/ در خدمات کمدی به جامعه نوشتهاند که کمدی وقتی پسوند خوب میگیرد که حامی و نگه دارنده وضع موجود نشود و همواره در حال سست کردن پایههای هر آنچه نا بسامانی و کژی است باشد. در جامعه ما هم که هنر همیشه از نظر مردم وقتی خوب بوده که حرفی برای گفتن داشته باشد و انضمامی به وضع جامعهای که اثر در آن تولید میشود داشته باشد.
این ویژگی به طریق اولی مورد توجه است و به همین دلیل طنزی مثل لیسانسهها مورد اقبال تقریبا همه آنانی است که هنوز پای سریالهای تلویزیون مینشینند؛ اما آیا تنها دلیل این موفقیت فقط نقدهای به جایی است که لیسانسهها را به زبان گویای مردم تبدیل کرده؟ پاسخ قطعا منفی است. پیش از هر چیز باید این را در نظر بگیریم که اگر لیسانسهها نبینیم چه ببینیم؟ آیا سریالی در این قد و قواره در تلویزیون این روزها و این سالهای ما بوده که مخاطب را لااقل اگر پیش نکشد، پس هم نزند؟ جدای این موضوع آیا بین سریالهای طنز چند سال اخیر تلویزیون غیر از مهران غفوریان و جواد رضویان و علی صادقی و سیروس گرجستانی و حمید لولایی کسی دیگر بود که مخاطب برای اولین بار او را در قامت یک بازیگر کمدی ببیند؟ پاسخ این سوال هم منفی است. چند سالی بود که دور طنز در تلویزیون ایران به دست گروه خاصی بود که سریال به سریال و برنامه به برنامه نقل مکان میکردند اما آیا لیسانسهها سراغ کاربلدان تئاتری مثل هوتن شکیبا و کاظم سیاحی نرفته و جوانی مثل امیر کاظمی را دوباره احیا نکرده تا مخاطب کارهای تلویزیونی، بعد از عمری چند چهره جدید در سریالهای طنز هر شبی تلویزیون ببیند؟ اگر جواب مثبت است این هم میشود یک دلیل دیگر برای موفقیت.
میگویند سازمان بودجه ندارد و کارها باید در لوکیشنهای محدود و اکثرا آپارتمانی ساخته شود و از طرفی هم کمبود وقت اجازه لوکیشن به لوکیشن رفتن را نمیدهد و در همان آپارتمان سر و ته ماجرا را هم آوردن خیلی خوب است؛ اما لیسانسهها این قاعده را هم شکسته و سکانس به سکانس ما را به جاهایی میبرد که برایمان تازگی دارد و سروش صحت به عنوان کارگردان این را خوب فهمیده که در یک سریال که قرار است هر شب با یک سری بازیگر مشخص روی آنتن برود نمیشود کل کار را در دو واحد آپارتمان و حیاط خانه درآورد و بیپولی هم اصلا بهانه خوبی برای این تنبلیها نیست. سروش صحت همه اینها را خوب فهمیده و از همه اینها بهتر این نکته را با تمام جانش دریافته که برای به تکرار نیفتادن سریالش در فصل 2 بهترین راه طرحی نو درانداختن است. طرحی که در جنس شوخیها، تبدیل لطیفههای کلامی به موقعیتهای کمدی، نگاه ژورنالیستی و انتقادی به مسائل روز و سرسری عبور نکردن از جزییات رقم میخورد. چیزی که باعث شده در کل مدت این سریال ما یک لبخند طولانی داشته باشیم که به قهقهههای عمیق متصل شود.