آخرین خبر/ درویشی به در خانه ای رسید. پاره نانی بخواست. دخترکی در خانه بود گفت: نیست.
گفت: چوبی هیمه ای. گفت: نیست. گفت: پاره ای نمک. گفت: نیست.
گفت: کوزه ای آب. گفت: نیست. گفت: مادرت کجاست؟ گفت: به تعزیت خویشاوندان رفته است.
گفت: چنین که من حال خانه ی شما می بینم، ۱۰ خویشاوند دیگر می باید به تعزیت شما آیند!!

"عبید زاکانى"

با کانال تلگرامی «یا مهدی نیوز» همراه شوید