انتخاب/ سال60
ساعت هشت ونیم، جلسه علنی شروع شد. چند لایحه در دستور داشتیم.سرماخوردگی وکسالت داشتم. اداره جلسه را به آقای [موسوی]خوئینیها سپردمو به دفترم رفتم. آقای[رضا]زوارهای آمد و اطلاع داد که آقای سید محمدخامنهای، نماینده مجلس مورد سوء قصدقرار گرفته و سطحی مجروح شده، و دوپاسدارش شهید شدهاند. با بیمارستان تماس گرفتم؛الحمدالله خطری، ایشان را تهدید نمیکند.احمد آقا تلفن کرد و گفت دادگاه انقلابارتش، آقای صادق طباطبائیرا به خاطر اشکالات خریدهای ایشان، احضارکرده، میخواست که در رسیدگی حق و عدل درنظر باشد. با آقای ریشهریتماس گرفتم، گفت، دهقان معاون لجستیکی، مطالبی گفته که بایداز ایشان بازجوئی شود.
سال61
اول شب در دفتر آقای خامنهای در شورای مرکزی حزب شرکت کردم. شرح وظایف حزبمطرح بود که مقداری از آن تصویب شد. راجع به برخوردهای روزنامه [جمهوری اسلامی] درخصوص جریان فکری مقابل گروه تندرو بحث شد و به جائی نرسید؛ قرار شد تعقیب شود. شببرای خواب به مجلس رفتم.
سال62
در جلسه علنی، طرح تعاونیها مطرح بود. جنجالی و پر مخالف و موافق بود؛ دو خط فکریاقتصادی در مقابل هم قرار داشتند. من هم به عنوان موافق صحبت کوتاهی کردم و تصویب شد.
آقای دکتر [حسن]روحانی و آقای [سیدرضا]زوارهای از پخش حرفهای امام در ملاقات باشورای سرپرستی صداوسیما علیه شورای قدیم ناراحت بودند و گفتند که نوار صحبت را در اختیارنمایندگان قرار دادهاند. معلوم شد، عصر هم نوار را در جلسه حزبالله مجلس گذاشتهاند. من با اینکار مخالف بودم. شاید برای اینکه احمد آقا انتظار داشت در شورای حزب که یکی از اعضا،حرف سابق امام را نقل کرده بود، گفته شود و من نگفته بودم؛ چنین کردند.
سال63
سرهنگ حسینی فرمانده نیروی دریائی ارتش آمد. گزارشی از وضع نیرو داد؛ مدعی است کهوضع بهتر شده. از اختراع قایق بدون سرنشین و بالونهای منحرف کننده موشک گفت.
شب، جلسه هیأت رئیسه مجلس خبرگان برای برگزاری سمینار ولایت فقیه داشتیم. وقتاجلاس فوقالعاده در بهمن ماه تعیین شد.
سال64
صبح زود همراه پاسداران به دزفول رفتیم و در پایگاه چهارم فرود آمدیم. به محل برگزاری مانور عملیات هوایی آینده رفتیم. چند منظره بمباران را مشاهده کردیم؛ جالب بود و منظم. ظهر در مسجد پایگاه نماز خواندیم و ناهار دسته جمعی همان جا صرف شد. در سالن پایگاه درباره جنگ، برای خلبانها و تکنسینها سخنرانی کردم. پس از کمی استراحت در محل پادگان تیپ دو لشکر 92، جلسه ستاد و قرارگاه خاتم با شرکت فرماندهان و اعضا تشکیل شد و تا ساعت یازده شب ادامه داشت. درباره طرح مانور سپاه و تنظیم امکانات بحث شد.
سال65
ساعت پنج بیدار شدم. نماز شب خواندم. برای پیروزی رزمندگان دعا و التماس کردم و مقداری از سوره انفال را خواندم. حال خوبی ایجاد کرد. ساعت شش و نیم آقای سنجقی آخرین خبرهای میدان جنگ را خواستم. گفت ساعت سه بامداد گفتهاند که دو لشکر نجف و امام حسین(ع)، یک تیپ مکانیزه دشمن را در محاصره دارند و لشکرهای نصر و علیبنابیطالب(ع) از جاده شلمچه عبور کرده، وارد میدان نبرد شدهاند. گفتم آخرین اخبار را بیاورد
سال66
عصر آقای محمد رضا بهشتی آمد. گزارش پیشرفت کار بنیاد تاریخ سیاسی معاصر را داد و استمداد کرد. عفت و یاسر و امیر مهدی - فرزند آقای موسوی خوئینیها - آمدند. با امیر عازم جبهه بودند. مادرانشان آنها را تا ایستگاه راه آهن مشایعت کردند. دعای سفر در گوشش خواندم. از آرامش یاسر و عفت لذت بردم. روحیه خوبی دارند.شام مهمان آقای [سید محمد] خاتمی وزیر ارشاد بودم. آقایان موسوی اردبیلی، [مهدی] کروبی، [سید محمود] دعائی، [اسداله] بیات و [حسین] هاشمیان هم بودند. درباره انتخابات و شورای نگهبان و نظرات اخیر امام مذاکره شد. دیر وقت به خانه رسیدم
سال67
شب به مجمع تشخیص مصلحت رفتم. تمرکز اطلاعات در دستور بود که بخشی از آن تصویب شد. آقای [موسوی] جزایری از اهواز تلفنی اطلاع داد که جمعی از مردم و مسئولان به عنوان اعتراض به عملکرد [آقای محسن میردامادی] استاندار [خوزستان] در منزل ایشان تحصن کرده اند. قرار شد نخست وزیر در سفر فردا به خوزستان رسیدگی کنند. دیر وقت به خانه رسیدم.
سال68
دیشب برف سنگینی باریده است. تا ساعت نه صبح کارهای دفتر را انجام دادم. [آقای محمد علی نجفی] وزیر آموزش و پرورش آمد. از کمبود اعتبارات و فراوانی نیازها گفت و درباره طرح ضربتی مبارزه با بیسوادی در تابستان آینده و اصلاح آموزش متوسطه برای هدایت جوانها به آموزش حرفهای و فنی مذاکره کردیم.
سال69
وقت اذان صبح بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. به اخبار رادیو بىبىسى و صدایآمریکا گوش دادم؛ شکست مذاکرات ژنو، خطر جنگ [در منطقه خلیج فارس]را بالا برده است. قیمت سهام در بورسها پایین آمده و قیمت نفت و طلا بالا رفته است. تا ساعت نُه صبح، کارهاى عقب مانده انجام شد
سال70
پیش از ظهر در خانه براى خطبه ها مطالعه مى کردم.گزارشها را آوردند. براى اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم. ظهر بچه ها همه جمع بودند. عصر و شب با برنامههای تلویزیون مشغول بودم.
سال71
دکتر هاشمى گلپایگانى براى دستور شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمد. آقایان [علی] لاریجانى، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، محسن [هاشمی، رییس دفتر بازرسی ویژه رییسجمهور]، [فریدون] مهدىنژاد، [مدیرعامل سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی= ایرنا] و اخوى محمد، [رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی] آمدند. از اقدامات مخرب رقبا نگران بودند. گفتم ما مقابله به مثل نمیکنیم و مانع تبلیغاتشان نمیشویم، ولی میشود بر محور امیدوارکردن مردم، با توضیح کارها و برنامههاى دولت و جلوگیری از گران کردن کالاهای مهم کار کرد