فرهیختگان/ متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.

با پایان شهر آشوبی که یک هفته دامان بسیاری از نقاط کشور را گرفته بود و در شرایطی که آب‌ها از آسیاب افتاده، تأملی بر زوایای کمتر دیده شده این تحولات ضروری به نظر می‌رسد. اغتشاشاتی که بر بستر نارضایتی‌های جامعه از شرایط معیشتی و اقتصادی سوار شد و با به حاشیه راندن مطالبات اولیه، برخی از شهرها را به صحنه تنش و خشونت و تخریب اموال عمومی تبدیل کرد.

صحبت از نقش دست‌های خارجی در پشت پرده این اغتشاشات هرچند در این روزها زیاد به میان آمده اما مهم‌تر از آن حمایت‌هایی بود که از آن سوی آب‌ها از اغتشاشگران صورت می‌گرفت. حمایت‌هایی که به نظر می‌رسد چیزی بیش از بهره‌برداری سیاسی است و به واقع گرفتن ماهی از آب گل‌آلود را دنبال می‌کرد.

پس پرده چه می‌گذرد؟

این دست حمایت‌ها البته عمدتا مسبوق به سابقه بوده و شاید اتفاق جدیدی نباشد اما نکته مهم اهداف جانبی‌ای است که در پس پرده نهفته، اهدافی که حالا مشخص شده بی‌ارتباط با پروژه اعمال تحریم‌ها علیه ایران نبوده و در امتداد مسیرهای فشار بر ایران پس از مساله هسته‌ای، یعنی موضوعات موشکی، منطقه‌ای و حقوق بشری علیه ایران تعریف می‌شود.


در گیرودار ماجرای ایجاد اغتشاش در ایران، دونالد ترامپ یکی از اولین‌ها و البته پرکارترین‌ها بود. رئیس‌جمهور آمریکا در یکی از توییت‌هایی که در حمایت از اغتشاشات منتشر کرد نوشت: «ایران که اولین کشور در تروریسم دولتی است و در هر ساعت مرتکب نقض حقوق بشر می‌شود اکنون اینترنت را تعطیل کرده تا معترضان صلح‌جو قادر به برقراری ارتباط نباشند. خوب نیست!» ترامپ همچنین در پستی دیگر با «تظاهرات» خواندن این آشوب‌ها مدعی شد: «آمریکا به دقت در حال نظاره کردن نقض‌‌های حقوق بشر(در ایران) است.»

وزارت امورخارجه آمریکا و کاخ سفید دیگر نهادهایی بودند که به ترامپ پیوستند و با صدور بیانیه‌هایی جداگانه حمایت خود از اغتشاشات را اعلام کردند. در این راستا وزارت امورخارجه ایالات متحده تاکید کرد که روند آنچه تظاهرات‌های مسالمت‌آمیز می‌خواند را دنبال می‌کند و ساراسندرز سخنگوی کاخ سفید نیز اعلام کرد: «ما از حق مردم ایران برای ابراز مسالمت‌آمیز عقایدشان حمایت می‎کنیم. صدای آنها شایستگی شنیده ‌شدن را دارد.» سندرز همچنین پیشتر در پیامی توییتری تصریح کرده بود: «روزهایی که آمریکا نظاره‌گر سرکوب اعتراضات ایران بود گذشته و آمریکا در کنار مردم ایران ایستاده است!»

قوت قلب

«هدر ناوئرت»، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا با ادعای بازداشت تعدادی از عوامل اغتشاشات گفت: «ما مقامات ایرانی که علیه معترضان از خشونت استفاده کرده‌اند را مسئول می‌دانیم.» «مایک پنس» معاون ترامپ هم در یک پیام توییتری نوشت: «من و رئیس‌جمهور آمریکا در کنار معترضان آرام ایران هستیم که خواستار آزادی هستند و دستگیری افراد بی‌گناه را محکوم می‌کنیم.» پنس در ادامه تصریح کرد: «زمان آن رسیده است که رژیم تهران به فعالیت‌های تروریستی، فساد و بی‌احترامی به حقوق بشر خود پایان دهد.»

او همچنین روز چهارشنبه که فضا رو به آرام شدن بود، بار دیگر اظهارنظر کرد و در مصاحبه با «صدای آمریکا» مشاهده آنچه «قیام مردم ایران برای مطالبه تغییر در کشورشان» می‌دانست را مایه قوت قلب هر آمریکایی دوستدار آزادی و همه مشتاقان آزادی در سراسر جهان خواند.

اینها تنها بخشی از اظهارنظرات مقام‌های آمریکایی درخصوص تحولات اخیر ایران است و باید نام «اندرو پیک» معاون وزیر امور خارجه آمریکا، «پال رایان» رئیس مجلس نمایندگان، «جان مک‌کین» رئیس کمیته نیروهای مسلح سنا، «لیندسی گراهام» سناتور جمهوری‌خواه، «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل، «کوین مک‌کارتی» رهبر اکثریت جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان، «اد رویس» رئیس کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان و بسیاری دیگر از مقامات فعلی و سابق این کشور ازجمله جان کری، هیلاری کلینتون، جان بولتون و... را هم به این فهرست بلند بالا اضافه کرد.

این رویکرد البته محدود به سران ایالات متحده نبود و وزارت امورخارجه کانادا هم با انتشار بیانیه‌ای در همین خصوص، موضع واشنگتن را تکرار کرد. در این بیانیه که آشوب‌های اخیر را باعث دلگرمی دولت کانادا قلمداد کرده، از مقامات جمهوری اسلامی ایران خواسته شده بود به حقوق دموکراتیک و حقوق بشر احترام بگذارند. علاوه‌بر آن وزارت امورخارجه کانادا صراحتا اعلام کرده بود که این کشور به حمایت از حقوق اساسی ایرانی‌ها از قبیل حق آزادی بیان ادامه خواهد داد.

در حالی که دولتمردان آمریکایی‌ به همراه همتایان کانادایی خود از اغتشاشات اخیر در برخی شهرهای ایران حمایت می‌کردند، «بوریس جانسون» وزیر امورخارجه انگلیس هم تلاش کرد تا از قافله عقب نیفتد و در توییتر خود نوشت: «با نگرانی نظاره‌گر تحولات در ایران هستیم [...] حیاتی است که شهروندان، حق تظاهرات مسالمت‌آمیز را داشته باشند.»

حقوق بشر، کلید واژه مشترک اظهار نگرانی‌ها

در این میان یک کلید واژه مشترک میان اظهارات صریح و اشارات غیرصریح دولتمردان غربی بیش از هرچیز به چشم می‌خورد. «حقوق بشر»؛ موضوعی که درپی اتفاقات هفته گذشته ظاهرا قرار است نقش جدید‌ترین دستاویز برای اعمال تحریم‌های احتمالی را ایفا کند. اتهام نقض حقوق بشر در ایران البته حرف جدیدی نیست و سال‌هاست که پای ثابت تلاش‌های برخی محافل ضدایرانی برای تصویب تحریم علیه ایران است. این بار اما و در شرایطی که برجام در حالت فریز به سر می‌برد و تلاش‌ها علیه برنامه موشکی و منطقه‌ای ایران به نتیجه روشنی نرسیده، پاس طلایی برخی در داخل با خیز دولتمردان آمریکایی برای خواباندن آبشار در زمین ایران همراه شده است. این را بگذارید کنار قطعنامه مجلس سنا که دو هفته قبل در محکومیت آنچه نقض حقوق اقلیت‌ها خوانده می‌شد، صادر شد. قطعنامه‌ای که در آن از دولت آمریکا خواسته شده است تا دولت ایران را به دلیل ادامه نقض حقوق بشر محکوم کند. «فیلیپ گوردون»، عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا، نیز در این‌باره به خبرنگاران می‌گوید: «رئیس‌جمهور بنا بر اختیاراتی که براساس فرمان اجرایی ازجمله فرمان اجرایی مربوط به حقوق ‌بشر دارد، می‌تواند هر یک از نهادهای ایرانی یا اشخاصی را که براساس این اختیار انتخاب شود مورد تحریم قرار دهد.»

همزمانی اغتشاشات با موعد تمدید «ایسا»

نکته دیگر آنکه همه این اتفافات در شرایطی افتاد که چیز زیادی تا پایان موعد 120 روزه ترامپ برای تمدید قانون ایسا باقی نمانده و بر همین اساس بسیاری از ناظران اصل این همزمانی را اتفاقی از پیش برنامه‌ریزی شده می‌دانند. تعجیل در خشن شدن اغتشاشات و رادیکال شدن فضا آن هم درست چند روز قبل از تمدید تعلیق تحریم‌ها را از همین منظر می‌توان تحلیل کرد.

به هر روی کاملا روشن است که این سطح از خشونت ریزش قابل توجهی را در بدنه به همراه دارد و همان‌طور که مشاهده شد در ایران نیز چنین شد و مردم در همان روزهای اول حساب خود را از آشوب‌طلبان جدا کردند. هدف اصلی اما ظاهرا چیز دیگری بود و باید خیابان‌های تهران و سایر شهرستان‌ها به صحنه زد و خورد میان نیروی انتظامی و اغتشاشگران تبدیل می‌شد. در چنین شرایطی است که راه بر بهانه‌جویی‌های حقوق بشری و تصویب تحریم در این خصوص از همیشه هموار‌تر می‌شود.

اینها فرضیه‌هایی است که زمزمه‌های این روزهای حاکمان آمریکا آنها را به‌شدت تقویت می‌کند. «لیندسی گراهام» سناتور جمهوری‌خواه ایالت کارولینای جنوبی درباره ناآرامی‌ها در ایران می‌گوید ترامپ باید در حمایت از این تحولات اقداماتی فراتر از انتشار توییت انجام دهد. او که تماشای توییت‌های ترامپ برای مردم ایران را ناکافی می‌داند، تصریح می‌کند که رئیس‌جمهور آمریکا باید برنامه‌ای را طرح‌ریزی کند. «تد کروز»، نماینده ایالت تگزاس در مجلس سنا البته قدری روشن‌تر در این خصوص توضیح می‌دهد و با اشاره به اینکه ترامپ باید به‌زودی درباره تمدید یا عدم تمدید معافیت‌های تحریمی ایران تصمیم بگیرد، می‌گوید: «رئیس‌جمهور نباید معافیت تحریمی جدید را امضا کند و باید به جای آن، تحریم‌ها را برگرداند.» «مارکو روبیو» سناتور جمهوری‌خواه نیز از ترامپ خواست که این معافیت‌ها را برای ایران تمدید نکند و تحریم‌ها را بازگرداند. این قبیل اظهارات حکایت از یک برنامه گسترده برای بهره‌برداری حداکثری از وقایع اخیر دارد.

سناریوی تکراری

فرآیند طی شده الگویی است که البته تا حد زیادی به ذهن آشناست. هشت سال پیش و درپی حوادث پس از انتخابات 88 نیز همین رویه تکرار شد. در آن مقطع نیز نحوه مواجهه آمریکا و اروپا با آشوب‌ها به صرف حمایت ختم نشد و با برنامه‌ریزی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران ادامه یافت. یک‌سال پس از آغاز ناآرامی‌ها قانون جدی تحریم‌های ضدایرانی به تصویب رسید و تازه مشخص شد همه آن حمایت‌ها از پیش برنامه‌ریزی شده بود.

برای تشخیص بهتر ارتباط میان «قانون جامع تحریم‌های ایران» که تیرماه سال ۸۹ به تصویب رسید با آشوب‌های سال ۸۸، شاید مروری بر بخش‌هایی از متن این قانون خالی از لطف نباشد. در این قانون آمده: «دولت ایران همچنان به نقض جدی، منظم و مداوم حقوق بشر، ازجمله سرکوب آزادی بیان و آزادی مذهبی، بازداشت غیرقانونی طولانی‌مدت، شکنجه و اعدام‌ها ادامه می‌دهد. چنین موارد نقضی پس از انتخابات ریاست‌جمهوری جعلی در ایران در ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹ افزایش یافته است.»

حالا و بر پایه این واقعیات به نظر می‌رسد تحریم، هدف حداقلی از ایجاد اغتشاش در ایران بوده است. اهداف حداکثری را احتمالا باید جایی دیگر و در ادامه تلاش‌ها برای براندازی جمهوری اسلامی ایران جست.