فردا/ سید محمود رضوی را بسیاری پیش از انتخابات ۹۶ به سبب فیلم های مطرحش فردی سینمایی می شناختند با این حال در ایام انتخابات رضوی به عنوان یکی از حامیان پروپاقرص محمد باقر قالیباف سر و صدای زیادی به پا کرد. متن مصاحبه تفصیلی فردا با وی را در ادامه خواهید خواند.

فردا: انتخابات امسال چرا سرد شروع شد. همیشه اوج بحث های انتخاباتی در اسفند رخ می داد. اما این انتخابات شاهد بودیم که تا زمان ثبت نام اصلا داغ نبود. به نظر شما دلیل این مساله چیست؟

به نظر من بعد از ثبت نام هم تا اعلام اسامی هم خیلی گرم نبود. مناظره اول انتخابات را گرم کرد. فکر می کنم به خاطر اینکه تجربه تلخ 88 وجود داشت و احتمال می رفت این تجربه در این دوره هم تکرار شود. یعنی رئیس جمهوری که قرار است تک دوره ای باشد.

در انتخابات قبلی حضرت آقا از اسفند ماه در مورد انتخابات صحبت می کردند، اما در این انتخابات حضرت آقا حتی در مشهد و در موقع سال تحویل درحرم امام رضا صحبتی در مورد انتخابات نکردند. موکول کردند به بعد. به نظرم این نگرانی وجود داشت، از یک طرف دولت مستقر و از طرف دیگه دولت رقبا مباحث مدل سال 88 نگران بودند که به وجود بیاید که نگرانی به حقی هم بود. احتمال بروز حوادث در کف خیابان زیاد بود.

جبهه انقلاب آقای روحانی را شکست‌خورده فرض می کرد

فردا: نکته ای که وجود داشت کاندیداها یا آمادگی نداشتند یا مشخص نبودند ، یعنی تا لحظه آخر معلوم نبود چه کسی کاندیدا می شود. آیا این ناشی از این نمی شد که کسی تصور نمی‌کرد بتواند آقای روحانی را شکست بدهد.

بر عکس بود بنظرم. خصوصا در بین بچه‌های حزب اللهی و طیف جبهه انقلاب آقای روحانی را افتاده فرض می‌کردند و فکر می کردند هر کسی بیاید می تواند روحانی را شکست داده و انتخابات تمام شده است و کافی است فقط یک نفر بیاید و حرف های زیبا بزند، انتخابات را ببرد. این مفروضات اشتباه بود. اینکه شما می بینید در جایی مثل جمنا اسامی عجیب و غریبی مطرح می شد با کمترین تجربه به لحاظ سیاسی، شاید تجربه اجرایی داشند، اما تجربه سیاسی کم بود، وقتی مطرح می شد از آن فکری نشات می گیرد که آقای روحانی تمام شده و هر کسی که باشد می تواند ببرد. کسانی هم بودند که هم در حرف و در عمل خیلی تمایلی به بودن و یا آمدن ندارند و صرفا من باب وظیفه فعال می شوند. به همین دلیل دیرترین افرادی بودند که آمدند.

همه نمایندگان پشت ناطق بودند، اما چقدر رای اورد؟

فردا: با توجه به اینکه شما به آقای قالیباف نزدیک بودید، خبرهایی که در مورد آقای قالیباف می آمد، تغییر می کرد و خط سیر روشنی نداشت، آیا کاندیدا هست و یا نیست، و اینکه در جمنا حضور دارد یا نه.

از نگاه خودم می گویم، یعنی این حرف من به معنای حرف آقای دکتر و تیم وی نیست. برداشت کسی است که در این کمپین کمک کرده است. یک احساس من این بود که آقای دکتر قرار نیست بیاید. حتی در عید وقتی ایشان را دیدم تمایل شخصی از اینکه وی در انتخابات حضور یابد ندیدم. این به معنی این بود که در بیانیه آخری هم که منتشر کردند اعلام کردند که خود را نامزد نمی دانم. مگر اینکه عزمی باشد و همتی باشد که به جمع بندی برسند. البته این برداشت من است. از طرفی وقتی آمدند تمام قد وارد عرصه انتخابات شد. از روز اول هم موقعی که آمدند گفتند رقیب دولت من دولت مستقر است آمده ام که در مقابل این دولت مستقر بایستم. مشخصا اکثر درگیری ها را هم وی با دولت مستقر داشت. نقدها اشکالات دولت روحانی را وی مطرح می کرد. نکته بعد هم اینکه از ابتدا قراری گذاشته شده بود که از این جبهه برای روز رای گیری و بعد از مناطرت یک نفر بماند. اتفاقاتی در پشت رخ داده که بهتر است دوستانی که بودند بگویند. ما در حد شنیده ها مطلع هستیم، اما نتیجه این شد که در نهایت آقای قالیباف به نفع آقای رئیسی کنار بروند.

فردا: نسبت آقای قالیباف با جمنا نسبت با بقیه کسانی که در یک جبهه در چه بود؟

آقای قالیباف در جمنا شرکت نکردند، آنها خواستند که ایشان حضور یابند. اما وی خود را مقید به اصولی می دانست و بابت آن اصول در انتخابات حضور یافت، قرار گذاشتند بر اساس مسائل علمی مشخص شود که چه کسی بماند یا کنار برود اما بر خلاف آن رویه های علمی برخی دوستان ایستادند که فلان کس چون هزینه شده است بماند، اما آقای دکتر هم می تواند بماند. آقای دکتر گفتند اگر دو نفر بمانند، رویه های علمی نشان می دهد که شکست قطعی است. اگر آقای رئیسی می ماند من به نفع ایشان کنار می روم که شوکی وارد شود و ان شا الله موثر واقع شود. هرچند از قبل هم نظرسنجی‌ها نشان می‌داد که این شوک اثرش کمتر از شوک کنار رفتن اقای رئیسی است. و احتمال شکست زیاد است و این اتفاق هم رخ داد.

نقد تند کردن به یک دولت رای آور نیست


فردا: گفتید که بر اساس یک مفروضاتی جمنا شکل گرفت و افرادی کاندیدا شدند، و بعد هم این اتفاقات رخ داد. این مفروضات چه بود؟

حرف ها شاید حرف های عجیب و غریب باشد. مفروضات در اتاق های بسته شکل می گیرد. مفروضاتی که به واقع حسی از کف جامعه در آن نیست. مفروضاتی که 100 یا 200 نفر از افراد خود را در راس جریان اصولگرایی می دانند بدون اینکه ارتباط درستی با مردم داشته باشند مطرح می کنند که خیلی از آن‌ها تحلیل است. تحلیل هایی که در انتخابات گذشته نشان داده است غلط است. همان تحلیل هایی که در انتخابات گذشته باعث شد آقای جلیلی در انتخابات بماند. تحلیلی که تا روز آخر مجلس شورای اسلامی را در تهران برنده اعلام می کرد. ولی در کف خیابان اتفاق دیگری رخ داد. همان تحلیل ها باعث می شود اینها از 3 یا 6 ماه قبل آقای روحانی ار تمام شده فرض کنند.

همه نمایندگان پشت ناطق بودند، اما چقدر رای اورد؟

آقای روحانی به علت عدم تحقق وعده های اقتصادی در افکار عمومی اوضاع خوبی نداشت. ولی یک دوره ای کردن دولت مستقر هم کار راحتی نیست. که با یک کاندیدای نصف و نیمه این فضا را به وجود آورد. آن اسامی که مطرح می شدند در جمنا همان کاندیداهای نصف و نیمه بودند. که فکر می کردند هر کدام از انها می توانند کار آقای روحانی را تمام کنند. متصور بودند هر کدام از ما ها که بتوانیم انتقادات تندی کنیم از آقای روحانی می توانیم انتخابات را ببریم. در صورتی که این نبود. مردم دو تا چیز را با هم می خواستند. یعنی نقد وضع موجود، برنامه آینده که باید نوعی پیوستی با کارنامه داشته باشد.

خیلی از آقایانی که در جمنا بودند کارنامه نداشتند. فلان نماینده مجلس ، معاون رئیس جمهور، فلان مدیر و وزیر فرهنگی باعث اطمینان مردم به برنامه نمی توانست باشد. با فرض اینکه یک نفر 10 هزار صفحه هم برنامه داشته باشد. برنامه نیاز به یک پیوست داشت. صرف داشت برنامه و یا نقد تند کردن به یک دولت رای اور نیست. شاید باعث رای ریزی شود ولی ان رای ریزی منجر به برنده شدن در انتخابات نمی شد.

سال ۹۲ یکی از اعضای ائتلاف ۳ نفره به نفع جریان رقیب حرکت کرد

فردا: خود جمنا با چه پیش فرضی شکل گرفت. با توجه به اینکه در دوره های قبل سازو کارهای دیگری پیش بینی شده بود؟ ایا توانست آسیب های دوران قبل را کم کند یا نه؟

هم یک سری آسیب ها را کم کرد و هم یک سری آسیب ها داشت. نفس اتحاد در جبهه انقلاب اتفاق خوبی بود. اینکه برای اولین بار فضای جبهه انقلاب در انتخابات فضای یک دستی بود. یعنی شما بین ۳ کاندیدایی که موجود بودند، یعنی آقای میرسلیم که از ساز و کار جمنا بیرون بودند باز هم یک هماهنگی نا گفته ای بین اینها وجود داشت که حداقل نقد همدیگر را نمی‌کردند. اتفاقی که در سال ۹۲ رخ داد. یکی از کسانی که خود عضو ائتلاف سه نفره بود رسما در مناظرات به سمت دیگری غلطید.

به نظرم کارکرد جمنا در اول انتخابات بود. با شروع انتخابات نه در فضاهای استانی برای هیچ کدام از کاندیداها نتوانستند فضا سازی کنند. نه در فضای تصمیم گیری نهایی، که بزرگترین اشکال جمنا بود. بازی برده را تبدیل به بازی باخته کردند. حتی اگر امروز بگویند ۱۶ میلیون رای منسجم داریم قابل قبول نیست. شما می توانستید این ۱۶ میلیون را به۲۰ میلیون رای برسانید ولی آن عملکرد اشتباه آن را از بین بردید.

فردا: مشکل کجاست، صرفا در تصمیم گیری نهایی افراد است یا امر دیگری هم دخالت دارد؟

قبل از شروع انتخابات روشن بود که اگر دقت نشود و دوگانه ای که قرار است در فضای انتخابات شکل گیرد از دست خارج شود، به نه گفتن علیه یک کاندیدا تبدیل می شود. یعنی آرای منفی یک کاندیدا را به حدی بالا می برد که همین باعث پتانسیل برای رقیب می شود. تقریبا حضور یکی از کاندیداهای محترم از قبل از ثبت نام این فضا را به وجود آورده بود. یعنی از اوائل فروردین شبکه های خارجی شروع کردند به نام بردند اسامی کاندیداها، یک سری پرونده ها و فایل های صوتی. 

جمنا نماینده واقعی مردم نبود

فردا: به نظر شما مدلی مانند انتخابات آمریکا که نامزدهای درون حزبی نیز طی جلسات مختلف با مناظره و رقابت با یکدیگر در نهایت به یک نامزد برسند در اینجا نیز به کار می آید؟

اگر ساز و کار وجود داشته باشد خوب است. ولی سازو کار حزبی را نداریم. تشکیلاتی که جمنا را جمع کرده بود چه کسانی بودند؟ خیلی از افراد موثر در استانها در آن نبودند. یک سری آدم مشهور که در یک دوره ای موثر بودند، معلوم نیست امروز هم موثر باشند، از استان‌ها آمده بودند دور هم جمع شده بودند تمایلات خاص داشتند.

این‌ها معلوم نیست نمایندگان تفکر مردم باشند. اگر قرار است سازو کار حزبی شکل بگیرد باید از میان روستاها و شهرها ثبت نام شود مردم تشکیلاتی را ایجاد و خودشان نمایندگان را معرفی کنند. اگر در یک روستا قرار است سهمیه یک روستا باشد همان ده نفری که در یک روستا هستند خودشان رای داده باشند که به نوعی سازو کار دموکراتیک از کف به بالا رسیده باشد.

هنوز ساز و کار تشکلاتی ما همان کسانی هستند که در اول انقلاب بودند، کسانی که شاید با نسل امروز هیچ ارتباطی ندارد. من که نسل سوم انقلاب هستم، با نسل چهارم هیچ ارتباطی ندارم. چطور آن نسل اول انقلاب می تواند برای نسل دو، سه و چهار انقلاب تصمیم بگیرد. این شکاف وجود دارد و این سازو کار تا زمانی که اینگونه باشد هیچ جوابی نمی دهد. 

آقای ناطق همه مجلس پشت وی بودند، اما چقدر رای آورد؟ سال 84، همه نمایندگان مجلس پشت آقای لاریجانی بودند، اما چقدر رای آورد. مردم وقتی در مورد یک اتفاقی خودشان نماینده شان را برای آن اتفاق انتخاب نکرده باشند نسبت به آن هیچ حسی ندارند. قرار نیست تبعیت کنند. ضمن اینکه این آدم های فرتوت و پیر نسبت به مشکلات مردم حس درستی ندارند.

همه نمایندگان پشت ناطق بودند، اما چقدر رای اورد؟

مردم ایدئولوژی را در مرحله دوم می خواهند

دوستان ما اولویتشان مسائل ایدئولوژِیک است. مردم ایدئولوژِی را در مرحله دوم می خواهند. می گویند شما شکم من را سیر کن، ایدئولوژی با خودم است. شما به نماز من کاری نداشه باش، روزه من کاری نداشته باش. وظیفه تو تامین نماز و روزه من به عنوان اولویت نیست. آن را هم باید شرایط مهیا باشد، ولی تو با ایدئولوژِی جلو نیا.

اول بگو برای من چه کاری می خواهی انجام دهی. و بعد در مورد اینها صحبت کن. مشکل دوستان ما این است که فکر می کنند هنوز سال 57 است. اول با ایدئولوژی جلو می آیند. ایدئولوژی را در چشم مردم فرو می کنند و بعد می گویند کارهایی هم بلد هستیم انجام دهیم. علت انشقاق مردم از این جریان، این است که ایستادیم بر پای اینکه به ایدئولوژی ما رای دهید. اگر قرار بود به ایدئولوژی ما رای بدهند در سال 94 و امسال صندوق های پایین شهر ما چنین ریزشی را شاهد نبود.

الان مردم پایین شهر، متوسط به پایین از صندوق ها قهر کرده اند. چرا مردم حسی نسبت به ما ندارند؟ چون دغدغه های ما یکی نیست. مردم دغدغه معیشت دارند. معیشت مردم را حل نکردیم. حتی جوانی که از آقای روحانی طرفداری می کند، حس می کند دغدغه های وی بیشتر به نزدیک است تا دغدغه های ما. ما کاری کردیم که مردم از ما بترسند، رقبا هم این استفاده می کنند. مردم یک حسی نسبت به ما دارند که رقبا آن حس را پررنگ می کنند. روی این می ایستند. به ما می خورد که قرار است خیابان را دیوار بکشیم. مردم باور می کنند چون عملکرد ما این را نشان می دهد. ربطی هم به آقای رئیسی و قالیباف ندارد بلکه ربط به جریان ما دارد.

ما چرا فکر می کنیم باید جلوتر از حضرت آقا راه برویم؟ مگر در نماز ما اجازه داریم جلوتر از امام جماعت به رکوع و سجده برویم؟ قرار است اقتدا کنیم به نفر جلویی. وقتی آقا در مورد حجاب صحبت می کنند در بجنورد، قرار نیست بازی انجام دهند. چرا هنوز دغدغه ما به جای اینکه معیشت مردم باشد، به فکر ازدواج جوانان، مسکن جوانان باشیم هنوز گیر هستیم در مسائلی که آقا می فرمایند که شاید آن فرد نسبت به من مثلا رضوی دلش نسبت به انقلاب نزدیک تر باشد.

فردا: برگردیم به اتفاقاتی که نسبت به آقای قالیباف رخ داده. تفاوت آقای قالیباف با دیگر کاندیداها چه بود؟

مشخصا شاخصه ای که مردم می توانستند به آن اعتماد کنند، برنامه و کارنامه، عمل به وعده، داشتن دغدغه مردم، معیشت مردم، و داشتن تیم برای اجرای برنامه ها مشخصا تفاوت وی با سایر کاندیداها بود.

فردا: یکی از سوالاتی که بوده این است که تیم اجرایی آقای قالیباف چه کسانی هستند؟ مثلا در حوزه فرهنگی مثلا آیا سید محمود رضوی قرار است شود وزیر ارشاد؟

اینجور نگاه کردن که نگاه اشتباهی است.

فردا: تیم یعنی چه؟

تیم یعنی اینکه اتاق فکری که برای وی برنامه بنویسند و آدم هایی که برای وی اجرا کنند. تیم‌شان از آدمهای جوانی مثل من و شما شکل گرفته است. اما لزوما به این معنا نیست چون من در انتخابات بودم قرار است بحث های فرهنگی را هم من اجرا کنم. این نبوده است. هیچ وقت هم نه ایشان ورود کرده اند به این مسائل نه ما. هیچ کدام از این بچه هایی که شبانه روز کار کردند دنبال این مسائل نبودند که با اعتقاد به اینکه وی می تواند مشکلات مردم را حل کند پای کار امدند، ایستادند و هزینه دادند. تیم به این معنی که حداقل در استان‌ها، کشور و تهران آدم هایی را دارد.

این گونه بگویم که وقتی یک نفر رئیس جمهور می شود باید فردا بتواند هزار و صد تا دویست نفر را با حکم مستقیم منصوب کند. این یعنی نیاز به داشتن تیم. داشتن نیروی انسانی. آقای قالیباف این را داشت. 

آقای قالیباف با کسانی می تواند کار کند که منعی برای کار شبانه روزی نداشته باشد. ولی تیم گسترده هم دارد. برنامه منسجم هم دارد. سال 92 هم وجود داشت. یعنی برنامه ای که برای اداره کشور داشت ، به حدی بود که دولت مستقر هم برنامه ایشان را گرفت.

تیم اجرایی هم نشان داده است. شهرداری تهران جای کمی نیست. 12 میلیون نفر جمعیت را اداره کردن کار کمی نیست. یعنی کسی که دارای تیمی باشد بدون اینکه اتفاقی در شهر رخ دهد، که این کار در حال اجرا شدن است. 

مبنای شعار دولت مردم چه بود

فردا: ایده ها و شعارهای آقای قالیباف از کجا نشات گرفت؟ ۹۶ و ۴ درصد یا دولت مردم بر چه مبنایی در ستاد شکل گرفت؟

در مورد دولت مردم، در انتخابات سه گانه ای در حال شکل گیری بود. یک طرف دولت مستقر بود که سعی داشت صدای به نوعی نه به وضع موجود در گذشته باشد. شاید یک کمی هم به این متمایل بود که صدای اپوزیسیون هم باشد. نوع شعارها و رفتارها به گونه ای بود فضایی بسازند که رای های خاکستری را به خود جذب کنند. 

از طرف دیگر رای ایدئولوژیکی وجود داشت. نمادی هم داشت که خاستگاه آن یک ضلع ماجرا بود که می توانست نظری را هم به رای های خاکستری داشته باشد. این وسط موقعی که این دو گانه شکل گرفت، شما باید چیز متفاوتی باشی که بتوانی نگاه مستقیمی به رای خاکستری داشته باشی. چاره ای نبود جز اینکه با نماد مردم باشی. یعنی مردم حرفشان را از شما مطالبه کنند. یعنی دو گانه وضع موجود و ضد وضع موجود که داشت شکل می گرفت قاعدتا ضلع سومی داشت که مردم بود. 

یعنی آقای روحانی تمام تلاش خود را کرد که آقای رئیسی و تفکر اطراف وی را وضع موجود گذشته نمایش دهد. و خود را نماد نه به آن وضع معرفی کند و قاعدتا باید ما تلاش می کردیم که ضلع دیگری باشیم که آن ضلع مردم بودند. اصلا دولت مردم بر اساس این ایده شکل گرفت.

چرا قالیباف ستاد انتخاباتی نداشت؟

فردا: سوالی که خیلی ها در زمان انتخابات مطرح کردند این بود که چرا آقای قالیباف شیوه متعارفی که در تبلیغات انتخاباتی وجود دارد پیگیری نکرد و آن تشکیل ستاد بود؟ 

تجربه دو دوره قبل نشان می داد که داشتن ستاد توسط خود کاندیدا بستن وزنه به پای کاندیدا است. چون این ستادها کسانی را جذب کردند، و کسان دیگری که می خواستند بیایند جذب نمی کردند. و این فضا باعث می شد که کندتر از آن روندی که باید حرکت کند، حرکت می کرد. فقط یک رئیس ستاد داشتیم که آقای دکتر دهقان به معنی زدن حکم احکام لازم بر سر صندوق ها و نماینده استانها، یا معرفی افراد جهت مراجعه به جاهای مختلف یا مکاتباتی که لازم است با وزارت کشور شکل گیرد. ستاد محدود بود که دو سه بخش جزئی مثل رسانه، تبلیغات، سیاسی و گفتمانی داشت که در نهایت جمع 30 نفره داشت و ستاد بزرگی نبود. 

فردا: سفرهای استانی آقای قالیباف کم بود. خصوصا در دو هفته اصلی تبلیغات که هیچ سفری نرفت یا اگر هم بود بسیار مختصر بود. در حالی که یکی از اجزای اصلی کمپین های انتخاباتی این سفرهایی است که نماینده ها می روند. 

بخش عمده ای از اتفاقات به ورود دیر هنگام دکتر بر می گردد. دکتر مثل دو سه تا کاندیدای دیگر زودتر از ثبت نام مطمئن به حضور نبود. پس قبل از آن سفری را شکل نداده بود.

خوب بعد از ثبت نام تا شروع ایام تبلیغات و تایید صلاحیت نمی شود سفر رسمی رفت. دکتر بنا به موقعیت هایی که پیش آمد چند سفر هم رفتند. اما از طرفی با شروع تبلیغات رسمی برنامه های تبلیغاتی امسال زیاد بود و وقت زیادی از ما گرفت. در هفته های سوم و چهارم تبلیغات، یعنی بین مناظره دوم و سوم و تا انتها حدود 15 سفر برای آن دو هفته برنامه ریزی شده بود. که 7 یا 8 تا از این سفر را رفتند. اما نکته ای که وجود داشت این بود که انصراف باعث شد مابقی را نروند. غیر از آقای رئیسی ، آقای روحانی 14 سفر داشتند. یعنی سفرهای زیادی نرفتند. آن عزیزان با سفرهای اختصاصی می رفتند کمکی هم در اختیارشان بود. برای ما این چیزها سخت تر بود.

قالیباف پرواز اختصاصی نداشت

فردا: پرواز اختصاصی نداشتید؟

تا جایی که می دانم نه.

فردا: بقیه داشتند؟

بله.

فردا: مناظره ها باعث شد این شفافیت به وجود بیاید؟

بی تعارف بگویم. آقای قالیباف یک سری سند مطرح کرد و گفت این تخلفات را رئیس جمهور مستقر و معاون اول انجام داده اند. ما هم می‌دانیم که قرار نیست به اینها رسیدگی شود و قرار نیست آقای روحانی به دادگاه برود.

از آن طرف هم آقای رئیسی حرف بدی زد. چندین بار گفت من اگر دهنم را باز کنم خیلی حرف های تندتر از این دارم. در مورد آدم های مختلف به واسطه سمت هایی که داشتم اطلاعاتی دارم که نمی گویم. از طرفی با کارنامه و سمت هایی که داشته باید در گذشته رسیدگی می کرده که نکرده . یعنی اتفاقی این طرف ماجرا می بینم که خود ماهایی که نظام و آقا رو قبول داریم می بینیم که این سندها وجود دارد و مملکت دزد بازاری است که همه از هم سند دارند و ادعایی در مورد هم دارند.

قالیباف در مناظرات شفاف سازی کرد

این فضایی که اگر بگویم چه می شود، یک فضای حقیقی نیست. چرا اگر بوده آن موقع نگفتید، چرا گذاشتید در مناظرات می گویید. یا اگر نمی گویید چرا آن موقع که در مسند بودید این کار را نکردید. اما بحث سند، بحث شفافیت بود. بحث رو کردن تخلف هم نبود. بحثی بود که آقای رئیس جمهور و معاون اول‌شان مدعی بودند که چرا در شهرداری به یک سری از مدیران یک سری املاکی داده شده که در جاهای دیگر وجود ندارد. و ذهن مردم را به این سو می بردند که این تخلف است. 

همه نمایندگان پشت ناطق بودند، اما چقدر رای اورد؟

آن چیزهایی که منتشر شد اسنادی بود از املاکی که این دو عزیز استفاده کرده بودند و آن هم در ضوابط و شرایطی که در همه ارگان‌ها وجود دارد که مدیران و حتی کارمندان بنا به موقعیت و توانایی مالی که دارند از یک سری از املاک بهره مند می شوند. بحث این بود که شمایی که می گویی چرا به مدیران داده شده، خودت گرفتی. 

بحث آقای قالیباف این بود که منی که اینجا هستم تا به حال نگرفتم. از هیچ جای دولتی هیچ ملکی را نگرفتم. اگر شما نقد وارد می کنید به مدیران ما که این طور املاک را گرفته اند و در بررسی دادگاه هم مشخص شده که هیچ تخلفی صورت نگرفته، یا جرم سازمان یافته ای صورت نگرفته، چرا دوباره در مقابل افکار عمومی که نمی توان همه اینها را پاسخ داد تبدیل می کنید به یک چماق برای کوبیدن ما.

فردا: آینده جریان انقلاب و اصول گرایی را با نگاه به این 4 سال چطور می بینید. به نظر شما شخصی مثل آقای قالیباف می تواند در این فرآیندها موثر باشد؟

جریان اصولگرایی و جریان جبهه انقلاب تا خودشان را مکلف به خدمت‌گزاری به مردم نکنند تا نگاه از بالا به پایین را برندارند، و حالت خدمت‌گزاری به خود نگیرد و در کنار این پوست اندازی نکند، فضا همین است. مردم باید دیدگاهشان نسبت به این جریان برگردد. تا فضا به سمت خدمت و خدمت‌گذاری پیش نرود و مردم باور نکنند که این هایی که می آیند برای خدمت گذاری گام بر می دارند فضا همین است.

اما نه در مقابل اگر این فضا را به وجود بیاورند که در کنار مردم باشند و عمل اولویت داشته باشد نسبت به ایدئولوژی. یعنی عمل با ایدئولوژی. من نمیگویم ایدئولوژی وجود نداشته باشد که کاملا غلط است، ایدئولوژی باید داشته باشیم. ما قرار است معیشت مردم را حل کنیم. خدمت کنیم در راستای آن چیزی که دین ما می گوید. اگر قرار باشد سیره رسول اکرم، حضرت علی و قران ملاک کار ما باشد غیر از خدمت و حل مشکلات مردم اولویتی برای حاکمان نیست. بله موظف هستید برای ایجاد زیر ساخت برای دین دار شدن مردم. اما دین مردم دست شما نیست.