اعتماد
اعتماد/ متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
ثمینا رستگاری| مردم کلمه مبهمی است، میتوانیم وقتی به نفع ما رای میدهند ملت آزاده و سرافرازشان بنامیم و وقتی برخلاف خواست ما عمل میکنند عوام و احساساتیشان بخوانیم. مردم یک توده بیشکل است، هر کس با هر ظرفی که دستش باشد میتواند از این توده نمونهبرداری کند و بر آن اسمی بگذارد. برای ما روزنامهنگاران اما مردم مردمند. بیهیچ صفت و لقبی. ما به اقتضای شغلمان صدای آنها هستیم بر لبه باریکی از امنیت شغلی از آنها حرف میزنیم و دفاع میکنیم. ما خود مردمیم. رکن چهارم دموکراسی که هر چقدر هم ارکان دیگر کوتاه و بلند شوند ما راه خودمان را میرویم. سالهاست که چنین میکنیم.
حالا در این کشور اتفاقی افتاده است و ما موظفیم که آن را ببینیم و از آن سخن بگوییم. یک اصل بدیهی برای ما وجود دارد. اگر مانع حرف زدن کسی شوی، او فریاد خواهد زد. اگر امید به آینده را از او بگیری او حال خود را هم به باد میسپارد.
از نظر مای روزنامهنگار اتفاقی افتاده است. عدهای نگران از معیشت خود و تنگ آمده از فقر و نداری هرروز اخبار را دیدهاند و شنیدهاند که مدیرانی که باید وضع آنها را سامان دهند بردهاند و خوردهاند و دست کسی هم به آنها نمیرسد. آنها در روزنامههای مخالف دولت خواندند، از نماز جمعهها و تلویزیون شنیدند که هرچه دولت برای مذاکره با غرب رشته پنبه شده و اگر امیدی به تغییر وضعشان در نتیجه انتخاب روحانی داشتهاند اشتباه بوده و اگر در صفهای طولانی برای رای دادن ایستادند خوشخیالی کردهاند از سوی حامیان دولت هم بیشتر حرف شنیدند تا اینکه عمل ببینند. مبارزه با فساد به هزارتوی کاغذ بازی حواله داده شده و کسی پاسخگو نیست. همه در گرفتن امید از مردم با هم مسابقه گذاشتند و حالا میوه تلخ آن سبقتها به ثمر نشسته است.
درست است که ایران دشمن دارد. عربستان از خیال خام شکستن شاخ فاتح مبارزه با داعش بدش نمیآید. امریکا خواهان تضعیف قدرت منطقهای ایران و ساکت شدن صدای مخالف ٤٠ سالهاش است. منافقین و سلطنتطلبها هویتشان در گروی تغییر رژیم ایران است. چه چیزی برای آنها بهتر از این است که تصویری که از ایران میبینند آتش و دود باشد. اینها هم درست است، هم بدیهی و هم مهم. نادیده گرفتن این واقعیات در تحلیلها اصل آن تحلیل را زیر سوال میبرد اما نکته مهمتر این است که همه دشمنان مردم ایران نه بر نقاط قوت که بر نقاط ضعف ما سرمایهگذاری میکنند. هیچ ایرانی تمایلی به از دست رفتن تمامیت ارضی و سوریه شدن ایران ندارد. فهم این نکته وظیفه آنهاست که اعتراض میکنند اما مسوولیت از عهده مسوولان ساقط نمیشود. این اتفاقات چند روز اخیر یک پیام روشن دارد، نمیتوانی غیرمسوولانه دولت را تضعیف کنی و امید را از مردم بگیری، آن کس که امیدش از روحانی قطع شود به آزمون پس دادگان دیروز دل نخواهد بست. نمیتوانی مجراهای سخن گفتن مردم را ببندی و در چرب و شیرین پست و مقام خودت غرق شوی.
ایران دشمن دارد ؛ درست. این نکته را هم مردم باید بفهمند و هم مسوولان. شناسایی نقاط ضعف ساختار و برطرف کردن آنها در کوتاهترین زمان ممکن وظیفه مسوولان است. گفتار درمانی و حوالت دادن به آینده دور برای جوان بیکار شغل نمیشود و برای مردم بینان نانی فراهم نمیکند.
جنس اعتراضات اخیر را باید بشناسیم. آن را نمیتوان در قالب تجربیات گذشته صورتبندی کرد. نمیتوان برای آن فقط یک مقصر انتخاب کرد. در تمام ٤٠ سال گذشته هر جا صدایی بلند شده نیروهای اپوزیسیون خارجی در پی مصادره آن بودهاند این اعتراضها هم از آن قاعده مستثنی نیست اما نشنیدن جان کلام صدای معترضین هم خطاست. هر گونه بیتدبیری و بیمسوولیتی هیزمی درون آتش انداختن است.