انتخاب/ سال60بعدازظهر سفیر فلسطین و نماینده عرفات ـ آقای خطاب ـ آمدند و از تیرگی روابط ما باالفتح نگران بودند و چارهجویی میکردند.
گفتند موضع واقعی ما دررابطه با طرح سعودی، مثل ایران است. از ملاقات هانیالحسن با بنیصدر و رجوی عذرخواهی داشتند و ملاقات را کاری خصوصی معرفی کردند، نه رسمی؛ و گفتند او رفته که آنها را از ترور امام که آن روزها محتمل بوده، منع کند.میخواستند ما با شیوخ خلیج فارس مدارا کنیم و در بهتر کردن روابط ما با آنها،عرفات واسطه باشد؛ پذیرفتم. از صلح با عراق صحبت کردند. گفتم موضع، همان موضع سابق است و شرایط همان.
سال61
در منزل ماندم. احمد آقا تلفن کرد و گفت با جبهه تماس داشته و گفتهاند کار حمله چند روزی عقب افتاده، ایشان آمد و مذاکره کردیم، قرار شد من مصاحبهای بکنم و به گونهای اخبار جنگ را بگویم که انتظارات مردم را که در اثر تبلیغات روز اول حمله بالا رفته، هدایت کنم و وضع موجودرا توجیه نمایم و روحیه بدهم. عصر آقای انصاری رزمندهای که از جبهه برگشته گزارشی آورد کهمعلوم شد، امشب حمله داریم و با آقای صیاد شیرازی هم تماس گرفتم و تأیید شد. با اینکه مصاحبهگرها آمده بودند، منصرف شدیم. قرار شد صبر کنیم تا نتیجه عملیات معلوم شود
سال62
برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه رفتم. مهمان های خارجی و لشکرهای سپاه و بسیج هم آمدند. نماز فوقالعاده با شکوهی بود. خطبهای درباره آثار انقلاب و خطبه دیگر را در توضیح علت تصمیم زدن شهرهای عراق و توضیح علل نزدن شهرها در گذشته اختصاص دادم. عصر و شب رابه مطالعه و استراحت و تماشای تلویزیون پرداختم.
سال63
احمد آقا اطلاع داد که شورای نگهبان در خصوص ایرادشان نسبت به ارجاع به داوری، از طریق آقای [هاشم] رسولی [محلاتی] با امام تماس گرفتهاند. امام فرموده اگر میخواهید این چنین برخورد کنید، بهتر است که دستور بدهید، ایران و انقلاب، خودشان را از تمام دنیا قطع کنند؛به نظر میرسد این نظر برای شورای نگهبان، گران تمام شود.
عصر، احمد آقا آمد و گفت آقای [موسوی] اردبیلی، باز هم موضوع کنارهگیری و تقبلمسئولیت مسجد حاج سید عزیزالله را مطرح کردهاند. دو سه شب پیش هم، [این مسئله را] مطرحکردند؛ گویا خسته شدهاند.
سال64
اول طلوع فجر از خواب بلند شدم. بعد از نماز صبح به تعقیب اخبار عملیات پرداختم. معلوم شد نیروی زمینی [ارتش] کاری از پیش نبرده و با دادن تعدادی تلفات عقب نشینی کرده است. قرارگاه نجف سپاه، جزیره امالرصاص را تصرف کرده و قرارگاه خاتم یک با قدرت از اروند عبور کرده و در چند محور خطوط دفاع عراق را شکسته و اهداف مرحله اول را به خوبی تأمین کرده و شهر فاو را تصرف نموده است. قرارگاه هوایی سپاه هم قسمت اعظم اهدافش را گرفته است.
سال65
آقای [فریدون]مهدینژاد آمد. گزارش وضع گروگانها در لبنان را داد و امکان آزاد شدن «تری ویت» را گفت که گویا ربایندگان در نظر دارند بعد از تخلیه اطلاعاتی آزادش کنند. او برای مخارج لبنان ارز خواست. به آقای رفیقدوست نوشتم که بدهد.
ظهر آقای [سیدحسین] موسویان مدیر کل ادارات مجلس آمد. گفت شخصی بنام دکتر رابرت از آمریکا، تلفنی پیشنهاد کرده که من با شماره تلفنی که داده با ریگان رئیس جمهور آمریکا تماس بگیرم. آن را توطئهای تلقی کردم و جواب ندادم. گفتم روی شخص گوینده که خود را عضو روزنامه «مورنینگ نیوز» معرفی کرده تحقیق شود.
شب به تالار وحدت رفتیم. در مراسم افتتاحیه پنجمین جشنواره فیلم فجر سخنرانی کردم. در پایان سخنرانی ضمن شعارها، مرگ بر شوروی گفتند. اعضای سفارتخانه شوروی که جزو مهمانان بودند، به عنوان اعتراض بیرون رفتند. گفتم از آنها دلجویی شود و به حضار تذکر بدهند.
به خانه رفتم و فیلمی از تلویزیون تماشا کردم. بد نبود. عفت و بچهها، بیرون شام خوردهبودند. برای من هم آوردند.
سال66
ظهر عفت و رؤیا به مجلس آمدند. امروز برای سرکشی به خانههای رزمندگان از طرف مسؤولان انصار المجاهدین رفتهاند. چهل و پنج منزل رزمنده به عفت و دوستانش واگذار شده است. به هر خانوادهای مقداری حواله اجناس و کوپن نفت و پول داده است. تحت تاثیر فقر و نیازهای آنها قرار گرفته بود. به سختی میتواند وضع رقت بار فقر را که میبیند، تحمل کند. آقای موسوی از کارکنان دفترم آمد. او مسئول تشریفات شده و روابط عمومی مخالف است.
سال67
حاج احمدآقا آمد. درباره امور جاری کشور و آزادی اسرای عراقی و ارتش و سپاه مذاکره شد. گفت نظر امام در قبول تاریخ نویسی حمید روحانی [= زیارتی ]، نفی تاریخ نویسی بنیاد تاریخ نبوده و فقط خواسته اند به روحانی محبتّی بشود. عصر آقای معادیخواه آمد. همین را به ایشان گفتم؛ خیالش راحت شد.
سال68
در منزل بودم. برف میبارید. امسال وضع بارندگی در بیشتر نقاط کشور خوب است. کارها را از دفتر آورده بودم. مقداری را انجام دادم و مقداری هم به استراحت گذشت.
عصر محسن آمد. گزارش بازرسی ویژه در مورد اختلافات وزارت کشاورزی، وزارت صنایع سنگین و وزارت بازرگانی و مسائل کالاهای متروکه را داد. دوسه ساعت طول کشید؛ خستهام کرد.
سال69
[آقای علی اکبر ولایتی]، وزیر امورخارجه ما، امروز براى مذاکره با سران جنبش عدمتعهد، در جهت صلح، به یوگسلاوى رفته است. عراقیها از ما خواستهاند که براى آتشبس بدون قید و شرط تلاش کنیم. کویتیها هم خواستهاند که بدون خروج عراق از کویت، درخواست آتشبس نکنیم.
سال70
آقاى دکتر روحانى آمد و نظر جلسه اى که با محسن رضایى و [محمدجواد] لاریجانى در مورد لزوم گشودن باب مذاکره با آمریکا براى استفاده از شرایط فعلى و جلوگیرى از تصادم گذشته، گفت. براى حل مشکل سفر کشتى آمریکایى که در اختیار محیط زیست منطقه است، براى مطالعه وضع آلودگى خلیج فارس کمک خواست که با رهبرى صحبت کردم. قرار شد بدون اجازه توقف در بنادر ایران و بدون پرچم آمریکا و با حضور مأموران ما در کشتى، بتوانند در آبهاى ایران هم مطالعه و بررسى کنند.
سال71
عصر براى مراسم کتاب سال به تالار وحدت رفتم. بعد از ارایه گزارش، من صحبت کردم و جوایز را دادم. مبلغ زیادى از طرف وزارت ارشاد به عنوان جایزه اختصاص داده شده است: پنجاه سکه بهار آزادى براى هر کتاب.
شب شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. تأسیس دانشکده جهانگردی در تهران و خطى مشى آموزش عالى و تحقیقات در برنامه دوم تصویب شد. دیر وقت به خانه رفتم. عفت هم ساعت دوازده شب رسید. او در مشهد بود.